Dictiornary-Farsi | با بسی سپاسگزاری باتشکرات زیاد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
with many thanks	با بسی سپاسگزاری باتشکرات زیاد


Other Matches

thankyou	سپاسگزاری
acknowledgment	سپاسگزاری
Thanksgiving	سپاسگزاری
thanks	سپاسگزاری
thankyous	سپاسگزاری
give thanks	سپاسگزاری کردن
gratuity	التفات سپاسگزاری
thankworthy	قابل سپاسگزاری
Eucharists	مجلس سپاسگزاری
Eucharist	مجلس سپاسگزاری
thank	سپاسگزاری افهارتشکر
gratuities	التفات سپاسگزاری
thanking	سپاسگزاری افهارتشکر
thanked	سپاسگزاری افهارتشکر
gratitude	قدر دانی سپاسگزاری
thank	تقدیر سپاسگزاری کردن
thanking	تقدیر سپاسگزاری کردن
thanked	تقدیر سپاسگزاری کردن
to thank any one in a	پیشاپیش ازکسی سپاسگزاری کردن
acknowledgements	خبر وصول نامه سپاسگزاری
harvest festival	جشن سپاسگزاری هنگام درو)
harvest festivals	جشن سپاسگزاری هنگام درو)
acknowledgments	خبر وصول نامه سپاسگزاری
acknowledgement	خبر وصول نامه سپاسگزاری
to say grace	دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
load call	وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition	احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep.	زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
overbuild	زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect	کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
surcharges	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed	با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
too	زیاد
squeamishly	زیاد
squeamishness	زیاد
extensive	زیاد
supererogatory	زیاد
very	زیاد
intense	زیاد
superabundant	زیاد
fulsome	زیاد
quite a few <idiom>	زیاد
overmuch	زیاد
heart break	غم زیاد
ranksack	زیاد
effusively	زیاد
widely	زیاد
great-	زیاد
egregiously	زیاد
too much	زیاد
populous	زیاد
profoundly	زیاد
for all the world	بی کم و زیاد
late	زیاد
greatest	زیاد
much	زیاد
great	زیاد
outrageously	زیاد
overly	زیاد
copious	زیاد
vastly	زیاد
rife	زیاد
heavily	زیاد
widest	زیاد
wider	زیاد
numerous	زیاد
profusely	زیاد
greatly	زیاد
extortionate	زیاد
extortionary	زیاد
to a large extent	زیاد
heartbreak	غم زیاد
excessive	زیاد
many	زیاد
wide	زیاد
highly	زیاد
mortally	زیاد
plethoric	زیاد
thicker	زیاد
muckle	زیاد
thick	زیاد
glaring	زیاد
over and above	زیاد
mickle or muckle	زیاد
mickle	زیاد
thickest	زیاد
in excess	زیاد
generous	زیاد
not a lettle	زیاد
tremendously	زیاد
immoderate	زیاد
intensively	زیاد
in quantities	زیاد
no end of	زیاد
intensely	زیاد
immane	زیاد
large adv	زیاد
highs	زیاد
swingeing	زیاد
highest	زیاد
hugely	زیاد
high	زیاد
plaguily	زیاد
extravagantly	با افراط زیاد
terrors	ترس زیاد
overmoke	زیاد سیگارکشیدن
overstock	زیاد پر کردن
queasy	زیاد دقیق
terror	ترس زیاد
long range	با برد زیاد
superannuated	زیاد کهنه
manifold	بسیار زیاد
overrider	حق دلالی زیاد
increases	زیاد کردن
downpour	بارندگی زیاد
extreme	خیلی زیاد
mass casualties	تلفات زیاد
bad nip	تای زیاد
mass bombing	بمباران زیاد
to be left	زیاد امدن
magna cum laude	با امتیاز زیاد
to overleap oneself	زیاد دورافتادن
macro	رشد زیاد
increase	زیاد کردن
desperation	نومیدی زیاد
increased	زیاد کردن
long precision	دقت زیاد
downpours	بارندگی زیاد
escalates	زیاد شدن
escalated	زیاد شدن
escalate	زیاد شدن
over blow	زیاد دمیدن
with much regret	با تاسف زیاد
with many regrets	با تاسف زیاد
over anxious	زیاد دل واپس
wheen	تعداد زیاد
overload	زیاد پر کردن
violent pain	درد زیاد
escalating	زیاد شدن
heightens	زیاد کردن
heightening	زیاد کردن
overbusy	زیاد مشغول
overburdensome	زیاد سنگین
overblown steel	فولاد با دم زیاد
overlabour	زیاد کارکردن
over ripe	زیاد رسیده
over issue	زیاد انتشاردادن
over estimate	زیاد براوردکردن
over confident	زیاد مطمئن
heighten	زیاد کردن
heightened	زیاد کردن
overloaded	زیاد پر کردن
overloads	زیاد پر کردن
lots	خیلی زیاد
multiplies	زیاد شدن
multiply	زیاد شدن
multiplying	زیاد شدن
swarm	دسته زیاد
swarmed	دسته زیاد
swarms	دسته زیاد
mort	مقدار زیاد
quaff	زیاد نوشیدن
quaffed	زیاد نوشیدن
quaffing	زیاد نوشیدن
multiplied	زیاد شدن
much rain	باران زیاد
musk cat	گریه زیاد
over anxiety	دل واپسی زیاد
torrid	زیاد گرم
to toll up	زیاد شدن
boosters	زیاد کننده
onding	بارندگی زیاد
oodles	خیلی زیاد
dense ignorance	نادانی زیاد
obstipation	یبوست زیاد
to run rup	زیاد کردن
my grief was intensified	غصه من زیاد
quaffs	زیاد نوشیدن
overvoltage	فشار زیاد
eclat	سروصدا زیاد
finicality	خودارایی زیاد
floridly	با ارایش زیاد
frequent visiting	دیدنی زیاد
full tilt	باسرعت زیاد
furor	خشم زیاد
polyuria	ادرار زیاد
grnish	زیاد کردن
ravenousness	گرسنگی زیاد
h.f.	بسامد زیاد
fervidness	گرمی زیاد
fervidity	گرمی زیاد
exuberantly	بفراوانی زیاد
increaser	زیاد کننده
polymathy	دانش زیاد
rigor	دقت زیاد
polyphagia	اشتهای زیاد
excessive eating	خوردن زیاد
in large	بمقیاس زیاد
in large	بمقدار زیاد