English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (36 milliseconds)
English Persian
to rid to hounds با تازی شکار روباه کردن
to ride to hounds با تازی شکار روباه کردن
Other Matches
foxhound تازی مخصوص شکار روباه
foxhounds تازی مخصوص شکار روباه
drag hunt شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
foxhunt باتازی شکار روباه کردن
foxhunt شکار روباه باتازی
cub hunting شکار بچه روباه
master of سرپرست گروه شکار روباه
gaze hound تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
masks کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
mask کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
fox-hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
hoick فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
earths حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earth حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
foxing روباه بازی کردن تزویر کردن
fox روباه بازی کردن تزویر کردن
foxes روباه بازی کردن تزویر کردن
predation شکار کردن
hunted شکار کردن
hunts شکار کردن
hunt شکار کردن
poached دزدکی شکار کردن
snipe پاشله شکار کردن
bag شکار کردن با تیر
poach دزدکی شکار کردن
rabbits شکار خرگوش کردن
bags شکار کردن با تیر
sniping پاشله شکار کردن
rabbit شکار خرگوش کردن
sniped پاشله شکار کردن
snipes پاشله شکار کردن
poaches دزدکی شکار کردن
give tongue عوعو کردن در پیدا کردن بوی شکار
hunts اداره کردن تازیها در شکار
to p on any one's preserves در جای قورق شکار کردن
course تعقیب کردن شکار از طرف سگ
hunted اداره کردن تازیها در شکار
turtle لاک پشت شکار کردن
coursed تعقیب کردن شکار از طرف سگ
turtles لاک پشت شکار کردن
hunt اداره کردن تازیها در شکار
courses تعقیب کردن شکار از طرف سگ
hounds باتازی شکار کردن تعقیب کردن
hounding باتازی شکار کردن تعقیب کردن
hound باتازی شکار کردن تعقیب کردن
hounded باتازی شکار کردن تعقیب کردن
weigh-ins وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
weigh-in وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
poached برخلاف مقررات شکار صید کردن
poaches برخلاف مقررات شکار صید کردن
poach برخلاف مقررات شکار صید کردن
weigh in وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
shoots زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
shoot زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
chases دنبال کردن شکار کردن
hunting شکار کردن جستجو کردن
chasing دنبال کردن شکار کردن
chased دنبال کردن شکار کردن
chase دنبال کردن شکار کردن
chace دنبال کردن شکار کردن
greyhounds تازی
canes venatici تازی ها
hounds سگ تازی
Arabs تازی
canum venaticorum تازی ها
deer hound تازی
hounds تازی
stag hound تازی
hounding سگ تازی
hounding تازی
Arab تازی
grey hound تازی
buckhound تازی
greyhound تازی
hound سگ تازی
hounded سگ تازی
hounded تازی
hound تازی
Arabic تازی
wolf hound سگ تازی
lyme hound تازی بویی
greyhound نوعی تازی
staghound تازی شکاری
huntsmen تازی دار
sleuthhound تازی بویی
deer dog تازی سگ شکاری
alpha canes venaticorum الفا- تازی ها
brach تازی مانند
huntsman تازی دار
lyam hound تازی بویی
greyhounds نوعی تازی
beagles تازی شکاری پاکوتاه
wolf hound تازی درشت اندام
life the hound <idiom> زندگی مثل سگ تازی
beagle تازی شکاری پاکوتاه
harrier تازی مخصوص شکارخرگوش
totalitarian وابسته بحکومت یکه تازی
dog fox روباه
foxing روباه
foxes روباه
reynard روباه
foxtail دم روباه
fox روباه
fox brush دم روباه
blue fox سگ روباه
arctic fox سگ روباه
whipper همدست شکارچی که تازی ها راباشلاق میراند
whippets سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
whippet سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
scoria روباه سربار
kennel لانه روباه
foxy روباه صفت
foxier روباه صفت
foxhole سوراخ روباه
kennels لانه روباه
How did you make out? Did you succeed or fail? شیری یا روباه ؟
yoicks صید روباه
foxholes سوراخ روباه
hanky panky روباه بازی
hanky-panky روباه بازی
pits حفره روباه
vulpine روباه صفت
guile روباه صفتی
vixen روباه ماده
pit حفره روباه
foxiest روباه صفت
vixens روباه ماده
fox hole سنگر حفره روباه
vixenish شبیه روباه ماده
silver fox روباه نقره فام
slow and steady wins the race اسب تازی دوتک روبشتاب شتراهسته میرودشب وروز
earth stopper مامور بستن سوراخهای روباه
to be like a fox <idiom> مثل روباه حیله گر بودن
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
tallyho صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
brush دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brushes دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
The fox,being asked who his withness was ,said, my. <proverb> به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.
foxtail یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
view halloo فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
tallyho فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
Foxes when they cannot reach the grapes say they a. <proverb> روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
yoicks علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
quarries شکار
prey شکار
hank شکار
predatin شکار
quarry شکار
quarrying شکار
venery شکار
chevy شکار
ravin شکار
chases شکار
chasing شکار
chased شکار
hanks شکار
chase شکار
gamey پر از شکار
gameless بی شکار
hunting شکار
hunted شکار
hunt شکار
game شکار
hunts شکار
chace شکار
fair game شکار مجاز
blood sport کشتن شکار
area drive شکار دواندن
whaling شکار نهنگ
hunting district شکار گاه
poniter نوعی سگ شکار ی
blood sports کشتن شکار
fair game شکار قانونی
huntsmen شکار باز
predatory habit خوی شکار
hunting ground شکار گاه
gamy پراز شکار
quarry شکار موردنظر
king hunt شاه شکار
to go a hunting شکار رفتن
hunter اسب شکار
hunters اسب شکار
quarrying لاشه شکار
shooting شکار باتفنگ
shootings شکار باتفنگ
huntsman شکار باز
quarrying شکار موردنظر
ducking شکار مرغابی
gunning شکار با تفنگ
game سرگرمی شکار
quarries لاشه شکار
fowling شکار پرنده
hank طعمه شکار
victims دستخوش شکار
shotgunner شکار با تفنگ
falconry شکار با شاهین
shanking شکار کوسه
game keep پاسبان شکار
game law قانون شکار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com