Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 204 (12 milliseconds)
English	Persian
prance	با تکبر راه رفتن
pranced	با تکبر راه رفتن
prances	با تکبر راه رفتن
prancing	با تکبر راه رفتن
Other Matches
affectations	تکبر
overbearingness	تکبر
heights	تکبر
height	تکبر
insolence	تکبر
lordliness	تکبر
toploftiness	تکبر
toplofty	تکبر
turgescence	تکبر
prideless	بی تکبر
affectation	تکبر
supercilicusness	تکبر
ruffe	تکبر پرخاش
arrogance	تکبر نخوت
pride	غرور تکبر
ruff	تکبر پرخاش
haughtiness	تکبر غرورامیز
prided	غرور تکبر
priding	غرور تکبر
disdainfully	باستحقار و تکبر
get on one's high horse <idiom>	رفتار با تکبر
ruffs	تکبر پرخاش
prides	غرور تکبر
affected	آمیخته با ناز و تکبر
prancing	خرامش از روی تکبر
prance	خرامش از روی تکبر
prances	خرامش از روی تکبر
pranced	خرامش از روی تکبر
overbearingly	ازروی تشخص یا تکبر متکبرانه
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch	راه رفتن دولادولاراه رفتن
trot	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
paraded	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading	سان رفتن رژه رفتن محل سان
shrink	اب رفتن
swipe	کش رفتن
to go back ward	پس رفتن
to go backward	پس رفتن
to go bang	در رفتن
abstracts	کش رفتن
shrinking	اب رفتن
going	رفتن
putters	ور رفتن
puttering	ور رفتن
to flow over	سر رفتن
puttered	ور رفتن
gangs	رفتن
shrinks	اب رفتن
retire	پس رفتن
retires	پس رفتن
putter	ور رفتن
snitch	کش رفتن
filches	کش رفتن
hedged	در رفتن
to fall short	کم رفتن
to fall away	پس رفتن
filching	کش رفتن
to fall away	رفتن
gang	رفتن
filch	کش رفتن
to fly off	در رفتن
to foot it	رفتن
to get away	رفتن
to boil over	سر رفتن
to d.deep in to	فر رفتن در
to do a guy	در رفتن
to do out of	کش رفتن
sinks	ته رفتن
sink	ته رفتن
to get over	رفتن از
to get one's monkey up	از جا در رفتن
filched	کش رفتن
short-changes	کش رفتن
niggles	ور رفتن
to sleep fast	رفتن
to skirt along the coast	رفتن
short-change	کش رفتن
to run off	در رفتن
crawls	رفتن
crawled	رفتن
crawl	رفتن
to pair off	رفتن
short-changed	کش رفتن
to make ones getaway	در رفتن
to hang back	پس رفتن
niggled	ور رفتن
niggle	ور رفتن
pilfer	کش رفتن
short-changing	کش رفتن
to whisk away or off	رفتن
to take to ones heels	در رفتن
receding	پس رفتن
recedes	پس رفتن
receded	پس رفتن
recede	پس رفتن
snitching	کش رفتن
snitches	کش رفتن
pilfers	کش رفتن
pilfering	کش رفتن
pilfered	کش رفتن
retract	تو رفتن
retracted	تو رفتن
meddle	ور رفتن
meddled	ور رفتن
meddles	ور رفتن
twiddle	ور رفتن
twiddled	ور رفتن
twiddles	ور رفتن
twiddling	ور رفتن
goes	رفتن
go	رفتن
swiping	کش رفتن
regressing	پس رفتن
regresses	پس رفتن
regressed	پس رفتن
retracting	تو رفتن
retracts	تو رفتن
to go to the bottom	ته رفتن
retrograde	پس رفتن
to go to mess	رفتن
admit	رفتن
admits	رفتن
admitting	رفتن
regress	پس رفتن
swiped	کش رفتن
departures	رفتن
jauk	ور رفتن
go over	به ان سو رفتن
hedge	در رفتن
go off	در رفتن
departure	رفتن
fall into a rage	از جا در رفتن
snipping	کش رفتن
snipped	کش رفتن
snip	کش رفتن
hang around	ور رفتن
to peter out	پس رفتن
glom on to	کش رفتن
To go	رفتن
pullback	پس رفتن
to break loose	در رفتن
break loose	در رفتن
fribble	ور رفتن
make off	در رفتن
bleneh	پس رفتن
snitched	کش رفتن
nim	کش رفتن
mog	رفتن
snook	کش رفتن
betake	رفتن
hedges	در رفتن
abstract	کش رفتن
abstracting	کش رفتن
die down	تحلیل رفتن
retrogressing	پس رفتن برگشت
to have the legs of	تندتر رفتن از
to make headway	پیش رفتن
drop off	بخواب رفتن
to make an excursion	به گردش رفتن
dogtrot	یورتمه رفتن
to lose one's temper	ازجادر رفتن
ease nature	سر قدم رفتن
retrogressing	بقهقرا رفتن
retrogresses	پس رفتن برگشت
defiles	رژه رفتن
to pad the hoof	پیاده رفتن
to pad it	پیاده رفتن
defiling	رژه رفتن
to pad aroad	پیاده رفتن
to nount guard	به نگهبانی رفتن
to make way	پیش رفتن
kirk	به کلیسا رفتن
retrogress	بقهقرا رفتن
emaciate	تحلیل رفتن
retrogress	پس رفتن برگشت
light out	ناگهان رفتن
retrogressed	بقهقرا رفتن
to ease nature	سر قدم رفتن
retrogressed	پس رفتن برگشت
retrogresses	بقهقرا رفتن
jink	طفره رفتن
deambulation	راه رفتن
to go on pilrimage	زیارت رفتن
to go on foot	پیاده رفتن
to go on	پیش رفتن
to go off	بخواب رفتن
outrage	ازجا در رفتن
outraged	ازجا در رفتن
outrages	ازجا در رفتن
outraging	ازجا در رفتن
Mt	بالا رفتن
Mts	بالا رفتن
carriage return	سر سطر رفتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com