Dictiornary-Farsi | با جزئیات مفصل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
in great detail	با جزئیات مفصل


Other Matches

glenoid fossa or cavity	گودی مفصل کاسه مفصل
paticular	جزئیات
circumstantiality	جزئیات
particular redemption	جزئیات
elaboration	جزئیات
details	جزئیات
particularity	جزئیات
minuitae	جزئیات
minutie	جزئیات
detailed	: پر جزئیات
detailing	جزئیات
detail	جزئیات
analyze	بررسی با جزئیات
detail file	پرونده جزئیات
minutiae	جزئیات کم اهمیت
a priori	از کلیات به جزئیات
detail drawing	رسم جزئیات
detail printing	چاپ جزئیات
detail drawing	نقشه جزئیات
data element	جزئیات اطلاعات
detail diagram	نمودار جزئیات
data item	جزئیات اطلاعات
image detail	جزئیات تصویرتلویزیون
detailing	جزئیات تفاصیل
analyse	بررسی با جزئیات
detail	جزئیات تفاصیل
analysed	بررسی با جزئیات
analyses	بررسی با جزئیات
analysing	بررسی با جزئیات
analyzes	بررسی با جزئیات
detail file	فایل جزئیات
analyzing	بررسی با جزئیات
analyzed	بررسی با جزئیات
finical	متوجه جزئیات
ins and outs <idiom>	باتمام جزئیات
circumstantiate	وارد جزئیات شدن
detail	مشروح شرح جزئیات
fill (someone) in <idiom>	جزئیات را به شخصی گفتن
To go into detailes.	وارد جزئیات شدن
detailing	مشروح شرح جزئیات
analyses	جزئیات را مطالعه کردن
analysing	جزئیات را مطالعه کردن
analyzed	جزئیات را مطالعه کردن
analyze	جزئیات رامطالعه کردن
echaustive	شامل همهء جزئیات
analysed	جزئیات را مطالعه کردن
analyzes	جزئیات را مطالعه کردن
analyzing	جزئیات را مطالعه کردن
analyse	جزئیات را مطالعه کردن
particulars	جزئیات خصوصیات مشخصات
detail drawing	نقشه کشی جزئیات
he related the particulars	جزئیات را شرح داد
roughly speaking	قطع نظراز جزئیات
particularises	باذکر جزئیات شرح دادن
particularising	باذکر جزئیات شرح دادن
particularize	باذکر جزئیات شرح دادن
particularized	باذکر جزئیات شرح دادن
elaborating	به زحمت ساختن دارای جزئیات
punctuality	توجه به جزئیات وقت شناسی
elaborates	به زحمت ساختن دارای جزئیات
elaborated	به زحمت ساختن دارای جزئیات
particularizes	باذکر جزئیات شرح دادن
particularizing	باذکر جزئیات شرح دادن
elaborate	به زحمت ساختن دارای جزئیات
detail flowchart	نمودار جزئیات گردش برنامه
particularised	باذکر جزئیات شرح دادن
appropriation language	شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
basket purchase	خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
per	طبق جزئیات که در مشخصات گفته شده
exhaustively	چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
linkage point	مفصل
commissure	مفصل
baom joomok	یک مفصل
jointless	بی مفصل
inventorial	مفصل
anarthrous	بی مفصل
copious	مفصل
Hinduism	مفصل
fine drawn	مفصل
hinges	مفصل
hinge	مفصل
pivot	مفصل
joint	مفصل
spacious	مفصل
pivots	مفصل
fulsome	مفصل
voluminous	مفصل
copulas	مفصل
juncture	مفصل
socket	مفصل
articulation	مفصل
coupling	مفصل
copula	مفصل
sockets	مفصل
inarticulate	بی مفصل
pivoted	مفصل
detail part	قسمت مفصل
hips	مفصل ران
articulation	مفصل بندی
steering swivel	مفصل فرمان
splice	مفصل بافته
scape	مفصل اصلی
spliced	مفصل بافته
splices	مفصل بافته
splicing	مفصل بافته
joint	مفصل پیوندگاه
hip	مفصل ران
knee joint	مفصل زانو
largo	اهسته و مفصل
hinge joint	مفصل لولایی
sleeve	موف مفصل
sleeves	موف مفصل
clippings	مفصل کابل
glene	کاسه مفصل
ginglymus	مفصل لولایی
gimmal	مفصل لولا
multiple cable joint	مفصل انشعاب
hip joint	مفصل ران
articulate	مفصل دارکردن
articulates	مفصل دارکردن
disjoint	از مفصل دراوردن
articulating	مفصل دارکردن
diarthrosis	مفصل متحرک
synosteology	مفصل شناسی
facets	بند مفصل
facet	بند مفصل
pigtails	مفصل دم خوکی
pigtail	مفصل دم خوکی
swivels	مفصل گردان
swivels	مفصل گردنده
swivelled	مفصل گردنده
swivel	مفصل گردان
swivel	مفصل گردنده
palaver	گفتگوی مفصل
clips	مفصل کابل
clipped	مفصل کابل
clip	مفصل کابل
luncheon	غذای مفصل
luncheons	غذای مفصل
high tea	عصرانه مفصل
ample	فراوان مفصل
abarticulation	مفصل متحرک
toggle joint	مفصل زانویی
ball and socket joint	مفصل ساچمه ای
universal joint	مفصل چرخنده
articulation	مفصل لولا
synarthrosis	مفصل بی حرکت
swivel joint	مفصل گردان
trunnion	مفصل افقی
choke joint	مفصل چوکی
arthritis	اماس مفصل
arthrology	مفصل شناسی
arthritis	التهاب مفصل
ankylosis	جمود مفصل
swivelled	مفصل گردان
juncture	پیوستگی مفصل
luxation	در رفتگی مفصل استخوان
In ditail . Diffusively .	بطور مفصل ( مفصلا")
thurl	مفصل خاصره گوسفند
amplifies	مفصل گفتن یانوشتن
cable jointing sleeve	مفصل انشعاب کابل
cable joint	مفصل اتصال کابل
arthritic	مبتلا به اماس مفصل
arthropoda	جانوران مفصل دار
arthropod	جانور مفصل دار
double jointed	دارای مفصل کاذب
acondylous	بدون بند یا مفصل
kettledrum	دمامه عصرانه مفصل
acondylose	بدون بند یا مفصل
kettledrums	دمامه عصرانه مفصل
naker	دمامه عصرانه مفصل
amplifying	مفصل گفتن یانوشتن
amplify	مفصل گفتن یانوشتن
amplified	مفصل گفتن یانوشتن
kettle drum	دمامه عصرانه مفصل
choke flange joint	مفصل چوکی ال شکل
enarthrosis	مفصل کام و زبانهای
double-jointed	دارای مفصل کاذب
gabfest	محاوره طولانی و مفصل
hitsu shiubi	مفصل انگشت وسط
disjoint	در رفتن از مفصل درامدن
dimerous	دارای مفصل دوبخشی
joint	مفصل اتصال ضربهای
joint resistance	مقدار مقاومت مفصل
diffusively	بطور منتشر و یا مفصل
arthropathy	ناخوشی بند یا مفصل
clamping sleeve	مفصل مهار کننده
rabbet joint	بست یا مفصل کنش کاوی
arthritic	مربوط به ورم و اماس مفصل
hip joint	مفصل استخوان خاصره وران
internode	قسمت میان دو بندیا مفصل
to give a long recital of something	دادن یک شرح مفصل و طولانی از چیزی
monographist	نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
submission hold	کانستنس یاشکستن دست از مفصل تاارنج
dactylus	بند یا مفصل بزرگ پای حشرات
garnet	حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
garnets	حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
to talk something over with somebody	با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
I'll speak at length on this subject.	دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
To explain something in detail .	چیزی را بطور مفصل ومشروح توضیح دادن