Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (2 milliseconds)
English
Persian
they put their heads together
با هم مشورت کردند
Other Matches
counseled
مشورت کردن مشورت دادن
counselling
مشورت کردن مشورت دادن
counsel
مشورت کردن مشورت دادن
counsels
مشورت کردن مشورت دادن
consult
مشورت کردن مشورت خواستن از
consulted
مشورت کردن مشورت خواستن از
consults
مشورت کردن مشورت خواستن از
counselled
مشورت کردن مشورت دادن
counselling
مشورت
rede
مشورت
misadvise
مشورت بد
counsels
مشورت
in consultative with
با مشورت
advice
مشورت
consult
مشورت
[piece of ]
advice
مشورت
consulted
مشورت
consults
مشورت
advisement
مشورت
counselled
مشورت
deliberately
با مشورت
deliberations
مشورت
deliberation
مشورت
consultations
مشورت
counsel
مشورت
counseled
مشورت
consultation
مشورت
consulter
مشورت کننده
take counsel with
مشورت کردن با
rede
مشورت دادن
to seek advice
مشورت کردن
to seek a position
مشورت کردن
cunsult
مشورت کردن با
to take coun sel with
مشورت کردن با
consultee
طرف مشورت
consultee
مشورت دهنده
consultatory
مشورت امیز
consultatory
مشورت کننده
legal advice
مشورت یا نظر قضایی
to ask somebody's advice
با کسی مشورت کردن
counseled
مشاوره دو نفری مشورت
take counsel with
با وکیل مشورت کردن
counsels
مشاوره دو نفری مشورت
counselled
مشاوره دو نفری مشورت
counselling
مشاوره دو نفری مشورت
to take medical advice
با پزشک مشورت کردن
to seek or ask lagal a
مشورت قضائی کردن
advisedly
از روی عقل و مشورت
counsel
مشاوره دو نفری مشورت
uncounselled
مشورت نکرده
[نداده]
he was refused employment
کردند
The trees are in bloom .
درختها گه کردند
they mulcted him
او را جریمه کردند
they proclaimed him sovereign
اعلان کردند
what a ready welcome i found!
چه حسن استقبالی از من کردند !
they had words
باهم نزاع کردند
they put up a good fight
جنگ خوبی کردند
They pinched my keys.
کلیدهایم رابلند کردند
he was sent to england
به انگلیس اعزام کردند
They greeted each other.
با هم سلام وتعارف کردند
It was required of me . They imposed it on me .
آنرا به من تکلیف کردند
potsdom agreement
تاکید وتشریح کردند
They escaped under cover of darkness.
درتاریکی شب فرار کردند
take medical a
به پزشک مراجعه کنید باطبیب مشورت نمایید
He was deported from Iran.
اورااز ایران اخراج کردند
The kids stamped on the ants .
بچه ها مورچه را با لگه له می کردند
His path was strewn with flowers .
مقدم اورا گلباران کردند
They changed seats .
صندلی هایشان را با هم عوض کردند
They beat each other black and blue.
همدیگر را خونین ومالین کردند
They were talking in Spanish .
بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
they were made one
یعنی باهم عروسی کردند
its was extended
مدت اعتبارانرا دراز کردند
bombers raided the city
بمب افگن ها ان شهررابمباران کردند
the house was highly rated
خانه رازیاد تقویم کردند
they poured toward that city
سوی ان شهر هجوم کردند
We sent for the doctor.
برای ما این دکتر را صدا کردند.
he was engagedon probation
بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
he paid through the nose
زیاد به او تحمیل کردند گوشش را بریدند
Fatimid
[پادشاهان اسلامی که در مصر حکومت می کردند.]
bombers raided the city
بمب افگن هابران شهرحمله کردند
I had my car broken into last week.
هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
They searched the whole town .
تمام شهر را گشتند ( جستجو کردند )
He was framed.
برایش پاپوش دوختند ( توطئه کردند )
the exercised thier veto
انها حق وتوی خود را اعمال کردند
she was shot for a spy
اورابه تهمت جاروزی تیرباران کردند
The soldirs leg was amputated .
پای سرباز را قطع کردند ( بریدند )
They shook hand and made up.
با یکدیگر دست دادند وآشتی کردند
they howled the speaker down
سخنگوراباجیغ وداد وادار به پایین امدن کردند
corinthian brass or bronze
یکجور مفرغ که ازسیم و زرومس ترکیب می کردند
inns of chancery
عمارتی در لندن که بیشترشاگردانش حقوق در ان زندگی می کردند
Everybody condemned his foolish behaviour .
همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
The bandits stripped him of all his belongines .
دزدهای سر گردنه ( راهزنان ) اورا لخت کردند
They I got confused .
آنقدر ازمن سؤال کردند که گیج شدم
knickerbocker
زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
Shoppers were scrambling to get the best bargains.
خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
The victors demanded unconditional surrender .
فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
The planes pin- pointed the enemy targets .
هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
leet
دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
Our children have all left home now, but
[except]
[bar]
one.
همه بچه های ما خانه را ترک کردند به غیر از یکی.
Boer
سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
Few reporters dared to enter the war zone.
چندی از خبرنگاران جرأت کردند وارد منطقه جنگی بشوند.
Boers
سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea.
من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
The room is bare of furniture .
این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
myrmidon
یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
lombards
گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
mohock
تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
sabbatical year
در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
Quantel
شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
generation
کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
generations
کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
skull practice
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it.
ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند
[مخالفت کردند ]
.
tripartite declaration of 0
اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
I had pins and needles in my legs.
ساق پاهایم
[در اثر خواب رفتگی]
مور مور می کردند.
The husband and wife got into an argument . The husband and wife had an acrimonious exchange .
زن و شوهر بگو مگوشان شد
[بگو مگو کردند]
totems
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totem
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
brian kellogg
پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند
conferring
اعطاء کردن مشورت کردن
confer
اعطاء کردن مشورت کردن
confers
اعطاء کردن مشورت کردن
conferred
اعطاء کردن مشورت کردن
put our heads together
<idiom>
مشورت کردن ،بحث کردن
locarno treaty
بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
for two weeks
جلسه دوهفته پس افتاد جلسه را به دوهفته بعدموکول کردند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com