Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (13 milliseconds)
English	Persian
lasso vt	با کمند گرفتن
Other Matches
lasso	کمند
nooses	کمند
noose	کمند
snarls	کمند
snarling	کمند
snarled	کمند
snarl	کمند
lariat	کمند
lassoed	کمند
lassoes	کمند
lassoing	کمند
loops	کمند
snard	کمند
snares	کمند
springe	کمند
looped	کمند
tethers	کمند
tethering	کمند
tethered	کمند
tether	کمند
snare	کمند
loop	کمند
springer	کمند انداز
lariat	با کمند بستن
running noose	کمند خفت دار
halterbreak	کره اسب را برای پرش ازروی کمند تربیت کردن
steer roping	کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
to take medical advice	دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
grip	طرز گرفتن وسیله گرفتن
slag	کفه گرفتن تفاله گرفتن
clams	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
gripping	طرز گرفتن وسیله گرفتن
to seal up	درز گرفتن کاغذ گرفتن
gripped	طرز گرفتن وسیله گرفتن
take in <idiom>	زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
calebrate	جشن گرفتن عید گرفتن
clam	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grips	طرز گرفتن وسیله گرفتن
To tell some one his fortune .	برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
holds	گرفتن
capture	گرفتن
devest	گرفتن
to station oneself	جا گرفتن
pushing	گرفتن
despumate	کف گرفتن از
to take fast hold of	گرفتن
To treat flippantly(lightly).	شل گرفتن
to take one's stand	جا گرفتن
to take up	گرفتن
encumber	گرفتن
encumbered	گرفتن
to whisk away or off	گرفتن
encumbering	گرفتن
to shut off	را گرفتن
disesteem	کم گرفتن
infold	در بر گرفتن
abates	اب گرفتن از
abated	اب گرفتن از
abate	اب گرفتن از
inclasp	در بر گرفتن
blinds	گرفتن
withdrawal	پس گرفتن
blinded	گرفتن
blind	گرفتن
get at	گرفتن
false grip	گرفتن
tithe	ده یک گرفتن از
tithes	ده یک گرفتن از
tong	گرفتن
encumbers	گرفتن
unsay	پس گرفتن
retaken	پس گرفتن
cease	گرفتن
retakes	پس گرفتن
retaking	پس گرفتن
situate	جا گرفتن
getting	گرفتن
To go bad and stink.	بو گرفتن
gets	گرفتن
situates	جا گرفتن
get	گرفتن
situating	جا گرفتن
catch on	گرفتن
acclimatizing	خو گرفتن
ceased	گرفتن
ceases	گرفتن
wive	زن گرفتن
captures	گرفتن
capturing	گرفتن
adeem	پس گرفتن
deglutinate	گرفتن
retrieves	پس گرفتن
withdraw	پس گرفتن
withdraws	پس گرفتن
resume	از سر گرفتن
retrieved	پس گرفتن
retrieve	پس گرفتن
ceasing	گرفتن
retake	پس گرفتن
to take a wife	زن گرفتن
abating	اب گرفتن از
withdrawals	پس گرفتن
recaptured	پس گرفتن
recapture	پس گرفتن
overtakes	گرفتن
overtaken	گرفتن
overtake	گرفتن
to addict oneself	خو گرفتن
corks	گرفتن
cork	گرفتن
to begin again	از سر گرفتن
to break in	گرفتن
to bring to a stop	را گرفتن
to put a stop to	را گرفتن
to call back	پس گرفتن
recaptures	پس گرفتن
recapturing	پس گرفتن
reoccupy	از سر گرفتن
raclaim	پس گرفتن
skims	کف گرفتن از
skimmed	گرفتن کف
skimmed	کف گرفتن از
skim	گرفتن کف
skims	گرفتن کف
catch	گرفتن
skim	کف گرفتن از
obturate	گرفتن
resumption	از سر گرفتن
resuming	از سر گرفتن
to catch a fly	بل گرفتن
grab	گرفتن
take	گرفتن
grabbed	گرفتن
to hunt out	گرفتن
grabbing	گرفتن
to lay a wager	گرفتن
grabs	گرفتن
hold	گرفتن
retreats	پس گرفتن
to nestle oneself	جا گرفتن
retreating	پس گرفتن
retreated	پس گرفتن
takes	گرفتن
to get at	گرفتن
resumes	از سر گرفتن
to catch on	گرفتن
indwell	جا گرفتن
resumed	از سر گرفتن
to draw back	پس گرفتن
lay to heart	به دل گرفتن
seizes	گرفتن
seized	گرفتن
seize	گرفتن
retreat	پس گرفتن
acclimatizes	خو گرفتن
accompany	دم گرفتن
reclaiming	پس گرفتن
puddles	گل گرفتن
puddle	گل گرفتن
accustom	خو گرفتن
reclaimed	پس گرفتن
accustoming	خو گرفتن
accustoms	خو گرفتن
reclaim	پس گرفتن
acquire	گرفتن
acquires	گرفتن
acquiring	گرفتن
accompanies	دم گرفتن
accompanied	دم گرفتن
to get accustomed to	خو گرفتن [به]
to get used to	خو گرفتن [به]
break out	در گرفتن
nail	گرفتن
nailed	گرفتن
nails	گرفتن
lute	گل گرفتن
reclaims	پس گرفتن
wed	گرفتن
receives	گرفتن
get off the ground <idiom>	پا گرفتن
lutes	گل گرفتن
acclimatises	خو گرفتن
renovate	از سر گرفتن
detracted	گرفتن
receive	گرفتن
acclimatised	خو گرفتن
detracts	گرفتن
detracting	گرفتن
renovating	از سر گرفتن
renovates	از سر گرفتن
renovated	از سر گرفتن
flea	کک گرفتن
fleas	کک گرفتن
detract	گرفتن
acclimatize	خو گرفتن
acclimatising	خو گرفتن
acclimatized	خو گرفتن
monopolizes	امتیازانحصاری گرفتن
differentiates	دیفرانسیل گرفتن
seizures	گرفتن هدف

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com