English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English Persian
with open arms <idiom> با گرمی استفاده کردن
Other Matches
warm up دست گرمی بازی کردن
exploiting از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploits از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploit از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
defect skipping روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
solenoid sweep پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
rut گرمی
cordiality گرمی
reliance دل گرمی
warmth گرمی
fervour گرمی
warmly به گرمی
ruts گرمی
ardor گرمی
glowed گرمی
heat گرمی
fieriness گرمی
glows گرمی
heats گرمی
fervency گرمی
glow گرمی
zing گرمی
mugginess گرمی
ardour گرمی
fervor گرمی
hotness گرمی
reed شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
gramme equivalent هم ارز گرمی
zeal گرمی تعصب
ebullience گرمی و نشاط
prickly heat گرمی دانه
tepefaction نیم گرمی
gram equivalent هم ارز گرمی
stew گرمی داغی
tepidity نیم گرمی
stewed گرمی داغی
i rest upon your promise پشت گرمی
stews گرمی داغی
mettle گرمی غیرت
fervidity گرمی زیاد
fervidness گرمی زیاد
stewing گرمی داغی
trusted اطمینان پشت گرمی
gram atomic weight وزن گرمی اتم
gram equivalent weight وزن گرمی هم ارز
trust اطمینان پشت گرمی
Chess is my pastim (hobby). سر گرمی من شطرنج است
She has a delightfully mellow voice . صدای گرمی دارد
pyrogenous گرمازا گرمی بخش
trusts پشت گرمی داشتن به
eruption of rash درامدن گرمی دانه
trusted پشت گرمی داشتن به
pyrogenic گرمازا گرمی بخش
trusts اطمینان پشت گرمی
trust پشت گرمی داشتن به
usage استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usages استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
He has a delightful touch on the guitar . گیتار را با پنجه گرمی می نوازد
leaned خم شدن پشت گرمی داشتن
He is a warn blooded person. آدم خون گرمی است
leans خم شدن پشت گرمی داشتن
milliequvalent weight وزن هم ارز میلی گرمی
lean خم شدن پشت گرمی داشتن
calefacient داروی گرم کننده گرمی ده
horse trade بازار گرمی وچانه زنی درمعاملات
sales talk مذاکره وبازار گرمی برای فروش
To be a good conversationalist . دهان گرمی داشتن ( خوش صحبت بودن )
cambric tea نوشابه گرمی از اب و شیر وشکر و اغلب چای
spoliation تحریف یا اخفا یا معدوم کردن یا سوء استفاده کردن از سند
jobs کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
job کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
junk پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
cable weft پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
fan 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
seize اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
seizes اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
seized اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
impose تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
imposes تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
operate از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operated از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operates از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
vertical نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
capacities استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freed آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacity استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freeing آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idle که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
bitmap معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
fourth generation computers فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
quad چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quads چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
band شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
ill treat سوء استفاده کردن ضایع کردن
shareware نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
ieee که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
employing استفاده کردن
employed استفاده کردن
employs استفاده کردن
to make use of استفاده کردن از
to a. one self of استفاده کردن از
to make much of استفاده کردن از
to trade on سو استفاده کردن از
utilises استفاده کردن از
put upon استفاده کردن از
utilizing استفاده کردن از
utilised استفاده کردن از
utilising استفاده کردن از
employ استفاده کردن
to play upon سو استفاده کردن از
put-upon استفاده کردن از
utilizes استفاده کردن از
utilize استفاده کردن از
to take a of استفاده کردن از
exerciser وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
joint tenants در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
duplexes دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplex دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
common use مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
play on سوء استفاده کردن از
trade on سوء استفاده کردن از
to seize the opportunity ازموقع استفاده کردن
solarize استفاده کردن از نورافتاب
to profit by the accasion از موقع استفاده کردن
use up <idiom> استفاده کامل کردن
make much of استفاده زیاد کردن از
misusing سوء استفاده کردن از
To take advantage of an opportunity. از فرصت استفاده کردن
to tread on somebody's foot <idiom> از کسی سو استفاده کردن
misuses سوء استفاده کردن از
take advantage سوء استفاده کردن از
do up اماده استفاده کردن
impose upon سوء استفاده کردن از
reuse دوباره استفاده کردن
uses مصرف استفاده کردن
strain سوء استفاده کردن از
strains سوء استفاده کردن از
misuse سوء استفاده کردن از
use مصرف استفاده کردن
misused سوء استفاده کردن از
exercise one's veto از حق وتو استفاده کردن
to work out منتهای استفاده را کردن از
PPP که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
wimp نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimps نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
to play it با وسائل پست سو استفاده کردن از
To pick other peoples brains. از افکار دیگران استفاده کردن
to use these rules از این قاعده ها استفاده کردن
done with <idiom> تمام کردن استفاده از چیزی
to play با وسائل پست سو استفاده کردن
to lay hold on استفاده ازضعف کسی کردن
talk down to someone <idiom> از کلمات ساده استفاده کردن
Hamming code سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
indexing استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
abuses سو استفاده کردن از ضایع کردن
use استفاده کردن استعمال کردن
abused سو استفاده کردن از ضایع کردن
abusing سو استفاده کردن از ضایع کردن
abuse سو استفاده کردن از ضایع کردن
uses استفاده کردن استعمال کردن
clears مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
misfeasance سوء استفاده کردن ازاقتدار قانونی
simpler که استفاده و کار کردن با آن ساده است
lincense or cence مرخص کردن اجازه استفاده از چیزی
clearer مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
to play one's card well از فرصت خود استفاده کامل کردن
clear مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
clearest مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
simplest که استفاده و کار کردن با آن ساده است
simple که استفاده و کار کردن با آن ساده است
publish 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
published 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publishes 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
wires روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wire روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
pirating از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
trail یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
eat one's cake and have it too <idiom> هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن
redundancy در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
redundancies در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
exploitation بهره کشی کردن سوء استفاده استثمار
to pull strings از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
pirates از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
trails یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trailing یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
pirated از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
trailed یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com