English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (1 milliseconds)
English Persian
evanesce بتدریج محوو ناپدید شدن
Other Matches
bit by bit <adv.> بتدریج
glidingly بتدریج
by degress بتدریج
inchmeal بتدریج کم کم
gradually بتدریج
by degrees <adv.> بتدریج
gradually <adv.> بتدریج
gently بتدریج
work up بتدریج برانگیختن
slid بتدریج رفتن
gaduate بتدریج تغییریافتن
piecemeal بتدریج تدریجی
rallenttando بتدریج اهسته تر
saltation پیشروی بتدریج
gradate بتدریج بارنگ دیگرامیختن
the invisible جهان ناپدید
evanesce کم کم ناپدید شدن
disappear ناپدید شدن
vanishing ناپدید شدن
vanishes ناپدید شدن
vanished ناپدید شدن
go off into the blue ناپدید شدن
disappeared ناپدید شدن
disappearing ناپدید شدن
vanish ناپدید شدن
disappears ناپدید شدن
the invisible world جهان ناپدید
gradate بتدریج و بطور غیر محسوس تغییر رنگ دادن
we lost sight of him از نظر ما ناپدید شد او را گم کردیم
invisible ناپدید غیر مرئی
invisibly بطور ناپیدایا ناپدید
disappearing target هدف ناپدید شونده
doggo اهسته ناپدید شونده
bombed زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bomb زیر اب ناپدید شدن موج سوار
gas ناپدید شدن موج سوار زیر اب
gases ناپدید شدن موج سوار زیر اب
gassed ناپدید شدن موج سوار زیر اب
bombed out زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bombs زیر اب ناپدید شدن موج سوار
gasses ناپدید شدن موج سوار زیر اب
get the axe ناپدید شدن موج سوار زیر اب با شکستن موج
kamikaze ناپدید شدن عمدی موج سوارزیر موج
piecemeal تکه تکه بتدریج
evaporate تبخیر کردن ناپدید کردن خشک یا کم اب کردن
evaporated تبخیر کردن ناپدید کردن خشک یا کم اب کردن
evaporates تبخیر کردن ناپدید کردن خشک یا کم اب کردن
evaporating تبخیر کردن ناپدید کردن خشک یا کم اب کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com