Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
exhaust steam
بخار خروجی
Other Matches
precipitation of moisture
انقباض و فرود امدن بخار تراکم بخار
queue
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
NEQ
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
equivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
inequivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
non equivalence function
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است
near letter quality
خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
steam irons
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
flip-flops
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
input output processor
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
halitus
بخار
gassed
بخار
vaporific
بخار شو
gasses
بخار
aqueous vapor
بخار اب
brume
بخار
reeks
بخار
gases
بخار
vapor
بخار
vapo
بخار
reek
بخار
miasma
بخار بد بو
vaporer
بخار زا
vaporific
بخار زا
miasmas
بخار بد بو
reeked
بخار
reeking
بخار
gas
بخار
vapour
بخار اب
steaming
بخار
steaming
بخار اب
steamed
بخار
steams
بخار
steam
بخار
steam
بخار اب
vapour
بخار
steamed
بخار اب
fumed
بخار
steams
بخار اب
water vapor
بخار اب
fume
بخار
haze
بخار
fuming
بخار
fumes
بخار
steamers
ماشین بخار
stream turbine
توربین بخار
fume
بخار شدن
fume
دود بخار
steamiest
شبیه بخار
volatilize
بخار شدن
vapory
بخار الود
boiler
مولد بخار
hooters
سوت بخار
vapour pressure
فشار بخار اب
steamer
کشتی بخار
hooter
سوت بخار
steamer
ماشین بخار
steamers
کشتی بخار
steamier
پر حرارت پر بخار
steamiest
پر حرارت پر بخار
steamy
شبیه بخار
fumed
دود بخار
fumed
بخار شدن
fumes
بخار شدن
fumes
دود بخار
boilers
دیگ بخار
fuming
بخار شدن
fuming
دود بخار
boiler
دیگ بخار
steamier
شبیه بخار
steamy
پر حرارت پر بخار
boilers
مولد بخار
steam engine
موتور بخار
turbines
توربین بخار
turbine
توربین بخار
cheval vapor
اسب بخار
steam whistle
سوت بخار
steamboat
کشتی بخار
steamship
کشتی بخار
sudatorium
حمام بخار
superheated steam
بخار داغ
steam boat
کشتی بخار
steam boat
کرجی بخار
steam bath
حمام بخار
steam stripping
تقطیر با بخار اب
bucket of steam
سطل بخار
steam valve
دریچه بخار
steam turbine
توربین بخار
steam engine
ماشین بخار
steam fog
مه حاصل از بخار اب
steam gas
بخار دواتشه
steam gauge
بخار سنج
steam boiler
دیگ بخار
vaporimeter
بخار سنج
steam generator
دیگ بخار
steam hammer
چکش بخار
steam ship
کشتی بخار
steam trap
تله بخار
sweating bath
حمام بخار
vaporizing
بخار شدن
vaporarium
حمام بخار
vapour bath
حمام بخار
vaporer
بخار دار
vaporing
بخار دادن
vaporizable
بخار شدنی
vaporizer
مولدهای بخار
vaporous
بخار دار
vaporization
تبدیل به بخار
vaporization
بخار سازی
vaporous
مانند بخار
vapory
بخار وار
vapory
بخار مانند
vaporable
بخار شدنی
vapor trail
لولههای بخار
vaporizes
بخار شدن
vaporized
بخار شدن
vaporising
بخار شدن
vaporises
بخار شدن
vaporised
بخار شدن
reeks
بخار دهان
reeking
بخار دهان
reeked
بخار دهان
reek
بخار دهان
steam distillation
تقطیر با بخار اب
saturated body
بخار مشبع
vaporize
بخار شدن
vapor pressure
فشار بخار
vapory
شبیه بخار
pulsometer
تلمبه بخار
gas tank
بخار بنزین
colic
بخار یاگازمعده
horse power
اسب بخار
live steam
بخار زنده
gland steam
بخار دورزبانه
mofette
بخار بدبو
pulsimeter
تلمبه بخار
engine
ماشین بخار
pet cock
شیر بخار
atmology
علم بخار اب
vaporizer
بخار کننده
Turkish baths
گرمابه بخار
Turkish bath
گرمابه بخار
flue boiler
دیگ بخار
flue
لوله بخار
fumatorium
اطاق بخار
mercury vaper
بخار جیوه
HP
اسب بخار
furnace dust
بخار کوره
horsepower
اسب بخار
gasiform
بخار مانند
flues
لوله بخار
steams
بخار کردن
steaming
بخار کردن
steamed
بخار کردن
steam
بخار کردن
flue dust
بخار گاز
bottom blow
شیر ته دیگ بخار
blast
جریان هوایا بخار
boilermaker
سازنده دیگ بخار
mercury arc lamp
لامپ بخار جیوه
boiler room
اطاق دیگ بخار
vapor trail
مسیر عبور بخار
blasts
جریان هوایا بخار
margine boiler
دیگ بخار کشتی
vapor deposition
رسوب سازی با بخار
high pressure steam
بخار فشار قوی
saturated vapour
بخار سیر شده
gland steam
بخار دور اب بند
fumed
غضب بخار دادن
steam heating
ایجاد حرارت با بخار
boiler maker
متصدی دیگ بخار
sauna
حمام بخار فنلاندی
saunas
حمام بخار فنلاندی
steamy
دارای بخار مه الود
dry pipe
لوله بخار خشک
electric horsepower
اسب بخار الکتریکی
steamiest
دارای بخار مه الود
steamier
دارای بخار مه الود
fuming
غضب بخار دادن
steam fitter
تعمیر کارلوله بخار
steam tight
مانع خروج بخار
boiler maker
سازنده دیگ بخار
electric boiler
دیگ بخار برقی
vaporous
مانند بخار پوچ
rainmaker
وسیله متبلورکننده بخار اب
equilibrium vapor pressure
فشار بخار تعادل
fumes
غضب بخار دادن
superheated vapor
بخار ابر گرم
fume
غضب بخار دادن
ammonia
محلول یا بخار امونیاک
metric horsepower
اسب بخار متریک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com