English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (10 milliseconds)
English Persian
detail بخش کوچکی از یک شرح
detailing بخش کوچکی از یک شرح
Search result with all words
slab گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
slabs گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
card قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
cards قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
junction جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
junctions جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
basic یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basics یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
erase آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
erased آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
erases آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
erasing آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
pack ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
packs ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
overlay بخش کوچکی از برنامه
overlaying بخش کوچکی از برنامه
overlays بخش کوچکی از برنامه
clipboard تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
clipboards تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
undergrowth بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید
emigration درون کوچکی
cookie فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
cookies فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
locket قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
lockets قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
sachet بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
sachets بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
joggle برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggles برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
punch قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punched قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punches قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
doodad مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
doodads مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
pin میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinned میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinning میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
vestries نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
vestry نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
bead بخش کوچکی از برنامه که برنامه یک کار مجزا به کار می رود
beads بخش کوچکی از برنامه که برنامه یک کار مجزا به کار می رود
parcel دسته قطعه کوچکی از زمین
parcels دسته قطعه کوچکی از زمین
ghetto محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
ghettoes محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
ghettos محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
hand-held وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
estuaries دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
estuary دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
ball bearing چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
smallness کوچکی
activities چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
activity چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
dollies چرخ کوچکی شبیه قرقره
dolly چرخ کوچکی شبیه قرقره
accelerating pump پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
air turbine starter استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
anlage اساس و پایهء رشد بعدی قسمت کوچکی که بعدا رشدنموده وبزرگ میشود
arrow pointer پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
bed groins بند کوچکی که بطور موقت جهت بالاامدن سطح اب دردهانه خروجی کانال زده میشود
bench lathe ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
buffer state دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند
centriole ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
control rocket راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
coppice wood بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
copsewood بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
credit union موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
epicanthus لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
epsilon مقدار کوچکی از هر چیز
etna فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
exiguity کوچکی
fescue چوب کوچکی که بوسیله ان اموزگار چیزی را به شاگردنشان میدهد
flocculus دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
foot block قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
handcar چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
he has a small p in shimran او ملک کوچکی درشمیران دارد
holm جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
hypodermic syringe کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
jetevator فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
juke joint رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
kilderkin چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
kit or kit violon ویولون کوچکی که پیشترهااموزگاران رقص می نواختند
landaulet n گردونه کوچکی که پوششی دارد
lanternpinion چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
leprechaun جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنجهای نهفته راپیدامیکرد
ligule زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
littleness کوچکی
loader بخش کوچکی از کد برنامه که به برنامههای به صورت دودویی اجازه بار شدن در حافظه میدهد.
lobular شبیه قطعه کوچکی از چیزی
microcephalia سر کوچکی جمجمه کوچک
microspacing خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
middle ear حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
pettiness کوچکی
pilot tunnel تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
platelet صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
Other Matches
tininess کوچکی
(not a) ghost of a chance <idiom> حتی یک شانس کوچکی
puniness تازه کاری جوانی کوچکی
racket ball گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
salami technique سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
altar-niche [تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
gablet [سنتوری کوچکی بالای شمع پشت بند] [معماری]
bronchial tubes برنشهای متوسط نایژه و مجراهای کوچکی که از آن منشعب میشود
water level سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
vacuole گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
superscript ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود.
vanity boxŠcaseŠor bag قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
swagger cane عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
rockoon پرتابه یا موشک کوچکی که بوسیله بالون درارتفاع زیادمنفجر شود
vaude نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
tracking symbol علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد
write protect قسنت کوچکی در فلاپی دیسک که حرکت داده شود مانع هر گونه نوشتن یا پاک کردن دیسک میشود
pmos ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
quartz clock بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com