Total search result: 122 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
detail |
بخش کوچکی از یک شرح |
detailing |
بخش کوچکی از یک شرح |
|
|
Search result with all words |
|
slab |
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD |
slabs |
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD |
card |
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک |
cards |
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک |
junction |
جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند |
junctions |
جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند |
basic |
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده |
basics |
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده |
erase |
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند |
erased |
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند |
erases |
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند |
erasing |
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند |
pack |
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم |
packs |
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم |
overlay |
بخش کوچکی از برنامه |
overlaying |
بخش کوچکی از برنامه |
overlays |
بخش کوچکی از برنامه |
clipboard |
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد |
clipboards |
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد |
undergrowth |
بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید |
emigration |
درون کوچکی |
cookie |
فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود |
cookies |
فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود |
locket |
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک |
lockets |
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک |
sachet |
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند |
sachets |
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند |
joggle |
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور |
joggled |
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور |
joggles |
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور |
joggling |
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور |
punch |
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است |
punched |
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است |
punches |
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است |
doodad |
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد |
doodads |
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد |
pin |
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد |
pinned |
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد |
pinning |
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد |
vestries |
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد |
vestry |
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد |
bead |
بخش کوچکی از برنامه که برنامه یک کار مجزا به کار می رود |
beads |
بخش کوچکی از برنامه که برنامه یک کار مجزا به کار می رود |
parcel |
دسته قطعه کوچکی از زمین |
parcels |
دسته قطعه کوچکی از زمین |
ghetto |
محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست |
ghettoes |
محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست |
ghettos |
محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست |
hand-held |
وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند |
estuaries |
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل |
estuary |
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل |
ball bearing |
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد |
ball bearings |
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد |
smallness |
کوچکی |
activities |
چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است |
activity |
چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است |
dollies |
چرخ کوچکی شبیه قرقره |
dolly |
چرخ کوچکی شبیه قرقره |
accelerating pump |
پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود |
air turbine starter |
استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند |
anlage |
اساس و پایهء رشد بعدی قسمت کوچکی که بعدا رشدنموده وبزرگ میشود |
arrow pointer |
پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید |
authoritarainism |
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود |
bed groins |
بند کوچکی که بطور موقت جهت بالاامدن سطح اب دردهانه خروجی کانال زده میشود |
bench lathe |
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود |
buffer state |
دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند |
centriole |
ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه |
constrictor |
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد |
control rocket |
راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند |
coppice wood |
بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند |
copsewood |
بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند |
credit union |
موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد |
epicanthus |
لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند |
epsilon |
مقدار کوچکی از هر چیز |
etna |
فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند |
exiguity |
کوچکی |
fescue |
چوب کوچکی که بوسیله ان اموزگار چیزی را به شاگردنشان میدهد |
flocculus |
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید |
foot block |
قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود. |
handcar |
چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند |
he has a small p in shimran |
او ملک کوچکی درشمیران دارد |
holm |
جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی |
hypodermic syringe |
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود |
jetevator |
فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست |
juke joint |
رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند |
kilderkin |
چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی |
kit or kit violon |
ویولون کوچکی که پیشترهااموزگاران رقص می نواختند |
landaulet n |
گردونه کوچکی که پوششی دارد |
lanternpinion |
چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس |
leprechaun |
جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنجهای نهفته راپیدامیکرد |
ligule |
زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد |
littleness |
کوچکی |
loader |
بخش کوچکی از کد برنامه که به برنامههای به صورت دودویی اجازه بار شدن در حافظه میدهد. |
lobular |
شبیه قطعه کوچکی از چیزی |
microcephalia |
سر کوچکی جمجمه کوچک |
microspacing |
خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند |
middle ear |
حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند |
pettiness |
کوچکی |
pilot tunnel |
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است |
platelet |
صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد |
Other Matches |
|
tininess |
کوچکی |
(not a) ghost of a chance <idiom> |
حتی یک شانس کوچکی |
puniness |
تازه کاری جوانی کوچکی |
racket ball |
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند) |
salami technique |
سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد |
altar-niche |
[تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.] |
gablet |
[سنتوری کوچکی بالای شمع پشت بند] [معماری] |
bronchial tubes |
برنشهای متوسط نایژه و مجراهای کوچکی که از آن منشعب میشود |
water level |
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب |
vacuole |
گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد |
superscript |
ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود. |
vanity boxŠcaseŠor bag |
قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد |
swagger cane |
عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند |
rockoon |
پرتابه یا موشک کوچکی که بوسیله بالون درارتفاع زیادمنفجر شود |
vaude |
نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد |
tracking symbol |
علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد |
write protect |
قسنت کوچکی در فلاپی دیسک که حرکت داده شود مانع هر گونه نوشتن یا پاک کردن دیسک میشود |
pmos |
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود |
quartz clock |
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود |
zero insertion force socket |
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند] |