Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (1 milliseconds)
English
Persian
To go out of fashion (style).
بدام افتادم
Other Matches
I ran out of breath
[puff]
.
از نفس افتادم.
I fell down.
افتادم زمین
What a hole I got myself into .
عجب گیری افتادم
decoying
بدام انداختن
decoys
بدام انداختن
inveigles
بدام انداختن
inveigled
بدام انداختن
snare
بدام انداختن
snares
بدام انداختن
trap
بدام انداختن
entrap
بدام انداختن
inveigle
بدام انداختن
entrapping
بدام انداختن
entraps
بدام انداختن
ensnaring
بدام انداختن
ensnares
بدام انداختن
ensnared
بدام انداختن
decoyed
بدام انداختن
decoy
بدام انداختن
mesh
: بدام انداختن
meshes
: بدام انداختن
meshing
: بدام انداختن
entrapped
بدام انداختن
trepanation
بدام انداختن
snard
بدام انداختن
hook
بدام انداختن
hooks
بدام انداختن
insnare
بدام انداختن
entoil
بدام انداختن
enticement
بدام انداختن
ensnarl
بدام انداختن
trapping
بدام اندازی
inveigling
بدام انداختن
ensnare
بدام انداختن
entices
تطمیع بدام کشیدن
net
اصلی بدام افکندن
nets
اصلی بدام افکندن
nett
اصلی بدام افکندن
enchant
بدام عشق انداختن
enchants
بدام عشق انداختن
psyche
بدام عشقش گرفتارشد
entice
تطمیع بدام کشیدن
enticed
تطمیع بدام کشیدن
lure
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lured
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lures
بوسیله تطمیع بدام انداختن
luring
بوسیله تطمیع بدام انداختن
trammel
تعدیل کردن بدام افتادن
nail
با میخ الصاق کردن بدام انداختن
nailed
با میخ الصاق کردن بدام انداختن
nails
با میخ الصاق کردن بدام انداختن
haul
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauling
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauls
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauled
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com