English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
steering gear housing بدنه جعبه فرمان
Other Matches
steering gear جعبه فرمان
steering gear جعبه دنده فرمان
container جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
containers جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
magazines مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazine مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
mine casemate بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
ctrl break در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna carta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
controlled stick steering دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
stand fast فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
buoyant mine case بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
steering فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
box pass جعبه کالیبر جعبه پاس
modification kit جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
forward march فرمان قدم رو فرمان پیش
guide on me فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
close ranks فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
close interval فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
guide left فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
kits جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
casing بدنه
bridge deck بدنه پل
framework بدنه
frameworks بدنه
contour بدنه
casings بدنه
body بدنه
bodies بدنه
hull بدنه
compartment بدنه
compartments بدنه
housing بدنه
shaft بدنه
hulls بدنه
shafts بدنه
fuselages بدنه
trunk بدنه
trunks بدنه
fuselage بدنه
cancel check firing فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
side wall of a lock بدنه سد دریچهای
hulls بدنه قایق
monohull قایق با یک بدنه
hulls بدنه کشتی
pressure hull بدنه ضد فشار
motor casing بدنه موتور
revetment پوشش بدنه
pump casting بدنه پمپ
shelling بدنه ساختمان
hull بدنه قایق
magnet housing بدنه اهنربا
buffer body بدنه دافع
box type van body بدنه صندوق
hulk بدنه کشتی
hulks بدنه کشتی
shaft بدنه چوبه
shafts بدنه چوبه
trunk بدنه ستون
trunks بدنه ستون
automobile body sheet بدنه اتومبیل
auto body sheet بدنه اتومبیل
airframe بدنه هواپیما
shell بدنه ساختمان
cartridge shell بدنه پوکه
stocked بدنه رنده
magnet case بدنه اهنربا
loop body بدنه حلقه
hull insurance بیمه بدنه
head شبکه یا بدنه
gate leaf بدنه دریچه سد
fuselage refrence line خط مبنای بدنه
furnace body بدنه کوره
elevator casing بدنه بالابر
die stock بدنه رنده
costa تیغه در بدنه
stock بدنه رنده
shells بدنه ساختمان
fuselages بدنه هواپیما
the body of a carriage بدنه یک کالسکه
westwork بدنه غربی
white body بدنه سفید
hull column پایه بدنه
fuselage بدنه هواپیما
turbin casing بدنه توربین
ground اتصال بدنه
to connect to frame اتصال به بدنه
tige بدنه ساقه
hull بدنه کشتی
hull down بدنه پشت حفاظ
saddletree بدنه چوبی زین
engine block قالب یا بدنه موتور
ideal energy radiator رادیاتور بدنه سیاه
selected material لایه بدنه راه
freeboard بدنه فوقانی ناو
trimarans قایق با 3 بدنه موازی
multihull قایق با بیش از یک بدنه
trunk تلگراف یا تلفن بدنه
thallus ساقه بدنه گیاه
trimaran قایق با 3 بدنه موازی
trunks تلگراف یا تلفن بدنه
aviation structural mechanic مکانیک بدنه هواپیما
seacock شیرهای بدنه ناو
hull بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
bottom line طناب زیر بدنه
hulls بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
hulls بدنه یک هواپیمای دریایی
hull بدنه یک هواپیمای دریایی
cartridge shell بدنه پوکه فشنگ
heel قسمت عقبی بدنه قایق
cocooning روکش دادن بدنه هواپیما
catamaran قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
catamarans قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
forebody بدنه قسمت جلوی ناو
airframe mechanic تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
bonding گیره اتصالی اتصال بدنه
head بعد بالایی کتاب یا بدنه
belt frame اسکلت محیطی بدنه هواپیما
heels قسمت عقبی بدنه قایق
displacement hull قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
modified stock car اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
underbody قسمت بدنه قایق در زیر اب
gaps فاصله بین نوک قلاب و بدنه
topsides قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
rocks حرکت دورانی بال به دور بدنه
gap فاصله بین نوک قلاب و بدنه
rocked حرکت دورانی بال به دور بدنه
rock حرکت دورانی بال به دور بدنه
low mid wing بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
waterline خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
hull بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
empty weight وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
crotches محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
wing position وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
hulls بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
crotch محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
hoist line کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
planing hull بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
thoroughbrace تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
maximum junction to case thermal impedan مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
air foil سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
streamline body بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
herdic کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
heels کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heel کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
web جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
webs جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
volumetric loading/density خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
sponson جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
cantilever wing بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
case جعبه
incasement جعبه
cist جعبه
cases جعبه
box pass جعبه رخ ده
hot bus bar جعبه
chest set جعبه
boxes جعبه
chest جعبه
cages جعبه
cage جعبه
chests جعبه
box جعبه
hutch جعبه
hutches جعبه
drawers جعبه
air box جعبه دم
kit جعبه
kits جعبه
drawer جعبه
angle drill ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
breaks حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
break حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
showcased جعبه اینه
tray جعبه دو خانه
boxy جعبه مانند
showcases جعبه اینه
showcasing جعبه اینه
boxes جعبه مقوایی
box suitmeats جعبه شیرینی
box stall جعبه اخور
breakout box جعبه قطع
trays جعبه دو خانه
coil box جعبه پیچک
box جعبه مقوایی
transmissions جعبه دنده
transmission جعبه دنده
chain case جعبه زنجیر
soapboxes جعبه صابون
carton جعبه مقوایی
cartridge box جعبه فشنگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com