English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
westwork بدنه غربی
Other Matches
mine casemate بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
buoyant mine case بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
hesperian غربی
occidental غربی
westerly غربی
wester باد غربی
wester طوفان غربی
westernize غربی شدن
western hemisphere نیمکره غربی
westernizing غربی کردن
NW شمال غربی
westernized غربی کردن
westernized غربی شدن
westernizes غربی کردن
westernizes غربی شدن
westernization غربی شدن
westernize غربی کردن
north-westerly شمال غربی
north westerly شمال غربی
southwest بادجنوب غربی
westernised غربی کردن
to lie east and west شرقی غربی
westernised غربی شدن
westernises غربی کردن
westernises غربی شدن
westernising غربی کردن
westernising غربی شدن
west country whipping بست غربی
Western Sahara صحرای غربی
westernizing غربی شدن
south-western جنوب غربی
north western شمال غربی
northwestern شمال غربی
north-western شمال غربی
ind هند غربی
sou'westers جنوب غربی
westerly باد غربی
Wild West ایالتهای غربی
westernmost غربی ترین
south western جنوب غربی
northwestwards روبشمال غربی
east elevation نمای غربی
westernised تمدن غربی را پذیرفتن
southwester باد جنوب غربی
southwestward بسوی جنوب غربی
southwesterner اهل جنوب غربی
atlantic دریای محیط غربی
southwestern واقع در جنوب غربی
first world واقع دراروپای غربی
westernises تمدن غربی را پذیرفتن
westernizing تمدن غربی را پذیرفتن
westernizes تمدن غربی را پذیرفتن
roaring forties منطقه بادهای غربی
westernized تمدن غربی را پذیرفتن
northwestwards بطرف شمال غربی
westernize تمدن غربی را پذیرفتن
northwester طوفان شمال غربی
northwester باد شمال غربی
narthex ایوان غربی کلیسا
libeccio باد جنوب غربی
westernising تمدن غربی را پذیرفتن
libecchio باد جنوب غربی
southwestwards بسوی جنوب غربی
turk'shead کاکتوس هند غربی
turk's capcactus کاکتوس هند غربی
Western Samoa کشور ساموآی غربی
southwest واقع در جنوب غربی
jonah crab خرچنگ بزرگ امریکای غربی
Benin کشور بنین در افریقای غربی
Ivory Coast کرانهی مرکزی و غربی افریقا
westerner غربی وابسته به مغرب یا باختر
southwester توفان یا تندباد جنوب غربی
piedmont ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
westerns غربی وابسته به مغرب یا باختر
westerners غربی وابسته به مغرب یا باختر
western غربی وابسته به مغرب یا باختر
GIs انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
khowar زبان رایج درشمال غربی پاکستان
GI انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
New World نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
denier نوعی مسکوک در فرانسه و اروپای غربی
Cornish وابسته به کورنوال درجنوب غربی انگلستان
harmattan بادخشک زمستانی سواحل غربی افریقا
finlander اهل فینلاند ذرشمال غربی روسیه
Indian style [سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
troy شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
st helena جزیره سنت هلن درجنوب غربی افریقا
granger road راه اهنی که ازایالات غربی غله بارکرده میاورد
Nahavand شهر نهاوند [در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
housing بدنه
fuselages بدنه
compartment بدنه
fuselage بدنه
body بدنه
bodies بدنه
bridge deck بدنه پل
compartments بدنه
shaft بدنه
hull بدنه
framework بدنه
casings بدنه
hulls بدنه
casing بدنه
shafts بدنه
trunk بدنه
frameworks بدنه
contour بدنه
trunks بدنه
west lndies جزایر هند غربی واقع بین اتازونی و امریکای جنوبی
to connect to frame اتصال به بدنه
turbin casing بدنه توربین
magnet housing بدنه اهنربا
cartridge shell بدنه پوکه
elevator casing بدنه بالابر
costa تیغه در بدنه
gate leaf بدنه دریچه سد
furnace body بدنه کوره
fuselage refrence line خط مبنای بدنه
die stock بدنه رنده
hull insurance بیمه بدنه
motor casing بدنه موتور
monohull قایق با یک بدنه
pressure hull بدنه ضد فشار
magnet case بدنه اهنربا
loop body بدنه حلقه
revetment پوشش بدنه
hull column پایه بدنه
side wall of a lock بدنه سد دریچهای
tige بدنه ساقه
white body بدنه سفید
the body of a carriage بدنه یک کالسکه
shells بدنه ساختمان
hulls بدنه قایق
head شبکه یا بدنه
airframe بدنه هواپیما
stock بدنه رنده
stocked بدنه رنده
hulk بدنه کشتی
hulks بدنه کشتی
shaft بدنه چوبه
shafts بدنه چوبه
shell بدنه ساختمان
trunk بدنه ستون
trunks بدنه ستون
shelling بدنه ساختمان
auto body sheet بدنه اتومبیل
buffer body بدنه دافع
hull بدنه کشتی
ground اتصال بدنه
fuselage بدنه هواپیما
automobile body sheet بدنه اتومبیل
fuselages بدنه هواپیما
hull بدنه قایق
hulls بدنه کشتی
pump casting بدنه پمپ
box type van body بدنه صندوق
rio treaty پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
monroe doctrine سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
trunks تلگراف یا تلفن بدنه
trunk تلگراف یا تلفن بدنه
multihull قایق با بیش از یک بدنه
hulls بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
saddletree بدنه چوبی زین
hulls بدنه یک هواپیمای دریایی
hull بدنه یک هواپیمای دریایی
thallus ساقه بدنه گیاه
steering gear housing بدنه جعبه فرمان
hull بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
selected material لایه بدنه راه
seacock شیرهای بدنه ناو
bottom line طناب زیر بدنه
ideal energy radiator رادیاتور بدنه سیاه
trimaran قایق با 3 بدنه موازی
trimarans قایق با 3 بدنه موازی
engine block قالب یا بدنه موتور
freeboard بدنه فوقانی ناو
cartridge shell بدنه پوکه فشنگ
hull down بدنه پشت حفاظ
aviation structural mechanic مکانیک بدنه هواپیما
c سومین حرف الفبای انگلیسی و غالب السنه غربی هرچیزی درمرتبه سوم
albanega [دیوار لچکی بین قوس نعل اسبی غربی و قاب مستطیل اطراف آن]
belt frame اسکلت محیطی بدنه هواپیما
airframe mechanic تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
bonding گیره اتصالی اتصال بدنه
underbody قسمت بدنه قایق در زیر اب
modified stock car اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
cocooning روکش دادن بدنه هواپیما
heels قسمت عقبی بدنه قایق
forebody بدنه قسمت جلوی ناو
heel قسمت عقبی بدنه قایق
catamarans قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
displacement hull قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
head بعد بالایی کتاب یا بدنه
catamaran قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
western european union ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
Common Market بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
waterline خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
wing position وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
empty weight وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
hulls بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com