English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
freeboard بدنه فوقانی ناو
Search result with all words
chine عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
topsides قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
Other Matches
mine casemate بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
crankcase upper half قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
buoyant mine case بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
upper فوقانی
upper limit حد فوقانی
top فوقانی
superjacent فوقانی
uppers فوقانی
the upper storey طبقه فوقانی مخ
superstructures ساختمان فوقانی
top die حدیده فوقانی
topstone سنگ فوقانی
top layer لایه فوقانی
top edge لبه فوقانی
upper beam تیر فوقانی
superstructure ساختمان فوقانی
capital فوقانی راسی
top view نمای فوقانی
superstratum طبقه فوقانی
upper bowl جام فوقانی
upper room بالاخانه اطاق فوقانی
furnace dome قسمت فوقانی کوره
top hamper اتصالات فوقانی ناو
superstructure روساخت بنای فوقانی
mesocline لایه فوقانی مزوسفر
furnace top قسمت فوقانی کوره
superstructures روساخت بنای فوقانی
skysail بادبان فوقانی کشتی
upside قسمت بالایی فوقانی
fan light پنجره کوچک فوقانی
roundhouse عرشه فوقانی کشتی
head gate دریچه فوقانی کانال
pile head قسمت فوقانی شمع
chemosphere ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
altar-slad [سنگ رویه فوقانی محراب]
altar-stone [سنگ رویه فوقانی محراب]
headers قسمت فوقانی اجر کله
uppish باد در خیشوم انداز فوقانی
upstairs دراشکوب بالا ساختمان فوقانی
turf طبقه فوقانی خاک مرغزار
poop deck عرشه کوچک فوقانی کشتی
header قسمت فوقانی اجر کله
acropodium سطح فوقانی پای پرندگان
hurricane deck عرشه سبک فوقانی کشتی
aurora پدیده تابناکی در لایههای فوقانی اتمسفر
top of the loom قسمت بالایی یا فوقانی دار [قالی]
head board تختهای که در انتهای فوقانی چیزی گ ذارند
fastigium راس قسمت فوقانی بطن چهارم
taffrail قسمت فوقانی ومسطح عقب کشتی
stratosphere طبقه فوقانی جواز 11 کیلومتر ببالا
wax واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
waxes واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
waxed واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
biconvex بالی که هر دو سطح فوقانی و تحتانی ان به صورت محدب باشد
bow string truss خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
ozonosphere لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
jibstay قسمت فوقانی تیر که بادبان یک گوشه روی ان قرار می گیرد
cumulo nimbus ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
upper surface blowing دمیدن جریان جهت پیشراننده اصلی روی سطح فوقانی بال
fuselages بدنه
housing بدنه
compartments بدنه
compartment بدنه
shafts بدنه
bridge deck بدنه پل
trunk بدنه
shaft بدنه
hulls بدنه
body بدنه
fuselage بدنه
bodies بدنه
contour بدنه
trunks بدنه
frameworks بدنه
framework بدنه
casings بدنه
casing بدنه
hull بدنه
pump casting بدنه پمپ
automobile body sheet بدنه اتومبیل
auto body sheet بدنه اتومبیل
revetment پوشش بدنه
pressure hull بدنه ضد فشار
hull insurance بیمه بدنه
die stock بدنه رنده
costa تیغه در بدنه
motor casing بدنه موتور
cartridge shell بدنه پوکه
magnet housing بدنه اهنربا
magnet case بدنه اهنربا
box type van body بدنه صندوق
loop body بدنه حلقه
elevator casing بدنه بالابر
fuselage refrence line خط مبنای بدنه
gate leaf بدنه دریچه سد
buffer body بدنه دافع
monohull قایق با یک بدنه
fuselage بدنه هواپیما
hulls بدنه قایق
hull column پایه بدنه
white body بدنه سفید
stock بدنه رنده
stocked بدنه رنده
turbin casing بدنه توربین
hulk بدنه کشتی
hulls بدنه کشتی
hull بدنه قایق
fuselages بدنه هواپیما
ground اتصال بدنه
hull بدنه کشتی
hulks بدنه کشتی
shaft بدنه چوبه
side wall of a lock بدنه سد دریچهای
to connect to frame اتصال به بدنه
the body of a carriage بدنه یک کالسکه
tige بدنه ساقه
furnace body بدنه کوره
airframe بدنه هواپیما
shells بدنه ساختمان
shelling بدنه ساختمان
shell بدنه ساختمان
shafts بدنه چوبه
head شبکه یا بدنه
trunks بدنه ستون
westwork بدنه غربی
trunk بدنه ستون
chapman region منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
selected material لایه بدنه راه
ideal energy radiator رادیاتور بدنه سیاه
seacock شیرهای بدنه ناو
saddletree بدنه چوبی زین
thallus ساقه بدنه گیاه
multihull قایق با بیش از یک بدنه
hull بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
steering gear housing بدنه جعبه فرمان
hull down بدنه پشت حفاظ
trimaran قایق با 3 بدنه موازی
trimarans قایق با 3 بدنه موازی
aviation structural mechanic مکانیک بدنه هواپیما
bottom line طناب زیر بدنه
trunks تلگراف یا تلفن بدنه
trunk تلگراف یا تلفن بدنه
cartridge shell بدنه پوکه فشنگ
engine block قالب یا بدنه موتور
hulls بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
hulls بدنه یک هواپیمای دریایی
hull بدنه یک هواپیمای دریایی
heels قسمت عقبی بدنه قایق
belt frame اسکلت محیطی بدنه هواپیما
airframe mechanic تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
catamaran قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
catamarans قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
heel قسمت عقبی بدنه قایق
bonding گیره اتصالی اتصال بدنه
underbody قسمت بدنه قایق در زیر اب
forebody بدنه قسمت جلوی ناو
cocooning روکش دادن بدنه هواپیما
head بعد بالایی کتاب یا بدنه
displacement hull قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
modified stock car اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
crotches محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
hull بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
waterline خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
crotch محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
rock حرکت دورانی بال به دور بدنه
hulls بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
gaps فاصله بین نوک قلاب و بدنه
wing position وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
rocks حرکت دورانی بال به دور بدنه
low mid wing بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
empty weight وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
rocked حرکت دورانی بال به دور بدنه
gap فاصله بین نوک قلاب و بدنه
planing hull بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
hoist line کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
air foil سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
thoroughbrace تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
maximum junction to case thermal impedan مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
streamline body بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
herdic کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
volumetric loading/density خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
web جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
webs جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
heel کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heels کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
cantilever wing بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
sponson جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
angle drill ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
break حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
overpasses گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
overpass گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
bench check ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
caban طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
gonidium یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
cylinder block boring machine دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
pilaster شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com