Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 217 (11 milliseconds)
English
Persian
fuselage
بدنه هواپیما
fuselages
بدنه هواپیما
airframe
بدنه هواپیما
Search result with all words
jig
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
pod
محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
pods
محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
air foil
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
airframe mechanic
تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
aviation structural mechanic
مکانیک بدنه هواپیما
belt frame
اسکلت محیطی بدنه هواپیما
bench check
ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
cantilever ratio
نصف طول دو سر بال تقسیم بر حداکثر طول پنهان بال داخل بدنه هواپیما
cocooning
روکش دادن بدنه هواپیما
empty weight
وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
monocoque
ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
wing position
وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
Other Matches
mine casemate
بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
buoyant mine case
بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
landing gear
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
barometric leveling
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdowns
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
plane director
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
air mileage indicator
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aft
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
space charter
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
screwpropeller
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
moment
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
azimuth indicator
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
transition altitude
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
aircraft cross servicing
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
shaft
بدنه
shafts
بدنه
trunk
بدنه
casing
بدنه
trunks
بدنه
casings
بدنه
framework
بدنه
contour
بدنه
frameworks
بدنه
hull
بدنه
hulls
بدنه
compartment
بدنه
bridge deck
بدنه پل
body
بدنه
compartments
بدنه
fuselage
بدنه
fuselages
بدنه
bodies
بدنه
housing
بدنه
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
altitude height
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
hulls
بدنه کشتی
hulls
بدنه قایق
monohull
قایق با یک بدنه
buffer body
بدنه دافع
revetment
پوشش بدنه
the body of a carriage
بدنه یک کالسکه
hull
بدنه قایق
side wall of a lock
بدنه سد دریچهای
box type van body
بدنه صندوق
pump casting
بدنه پمپ
pressure hull
بدنه ضد فشار
to connect to frame
اتصال به بدنه
tige
بدنه ساقه
head
شبکه یا بدنه
auto body sheet
بدنه اتومبیل
turbin casing
بدنه توربین
automobile body sheet
بدنه اتومبیل
motor casing
بدنه موتور
cartridge shell
بدنه پوکه
trunks
بدنه ستون
elevator casing
بدنه بالابر
costa
تیغه در بدنه
gate leaf
بدنه دریچه سد
fuselage refrence line
خط مبنای بدنه
furnace body
بدنه کوره
hulk
بدنه کشتی
hulks
بدنه کشتی
shaft
بدنه چوبه
die stock
بدنه رنده
shafts
بدنه چوبه
shells
بدنه ساختمان
shelling
بدنه ساختمان
trunk
بدنه ستون
shell
بدنه ساختمان
stocked
بدنه رنده
stock
بدنه رنده
magnet case
بدنه اهنربا
westwork
بدنه غربی
white body
بدنه سفید
loop body
بدنه حلقه
magnet housing
بدنه اهنربا
ground
اتصال بدنه
hull
بدنه کشتی
hull column
پایه بدنه
hull insurance
بیمه بدنه
apparent altitude
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
engine block
قالب یا بدنه موتور
trunks
تلگراف یا تلفن بدنه
seacock
شیرهای بدنه ناو
hull
بدنه یک هواپیمای دریایی
multihull
قایق با بیش از یک بدنه
trimaran
قایق با 3 بدنه موازی
saddletree
بدنه چوبی زین
trunk
تلگراف یا تلفن بدنه
ideal energy radiator
رادیاتور بدنه سیاه
cartridge shell
بدنه پوکه فشنگ
trimarans
قایق با 3 بدنه موازی
bottom line
طناب زیر بدنه
freeboard
بدنه فوقانی ناو
hull down
بدنه پشت حفاظ
selected material
لایه بدنه راه
thallus
ساقه بدنه گیاه
hulls
بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
hulls
بدنه یک هواپیمای دریایی
steering gear housing
بدنه جعبه فرمان
hull
بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
bonding
گیره اتصالی اتصال بدنه
underbody
قسمت بدنه قایق در زیر اب
catamarans
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
displacement hull
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
forebody
بدنه قسمت جلوی ناو
head
بعد بالایی کتاب یا بدنه
heel
قسمت عقبی بدنه قایق
heels
قسمت عقبی بدنه قایق
modified stock car
اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
catamaran
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
point of no return
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
rock
حرکت دورانی بال به دور بدنه
hulls
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
topsides
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
hull
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
rocked
حرکت دورانی بال به دور بدنه
crotches
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
rocks
حرکت دورانی بال به دور بدنه
low mid wing
بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
crotch
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
gaps
فاصله بین نوک قلاب و بدنه
gap
فاصله بین نوک قلاب و بدنه
waterline
خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
hoist line
کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
planing hull
بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
thoroughbrace
تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
maximum junction to case thermal impedan
مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
herdic
کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
streamline body
بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
ramps
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramp
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
web
جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
webs
جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
heel
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heels
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
volumetric loading/density
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
shells
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
cantilever wing
بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
sponson
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
break
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
angle drill
ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
caban
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
azimuth guidance
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
gonidium
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
cylinder block boring machine
دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
air transportable sonar
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
pilaster
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
resonance
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonances
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
ground section
بدنه و پیکر اصلی فرش
[که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
chine
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
horned scully
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
physical inspection
بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
planed
هواپیما
planes
هواپیما
air plane
هواپیما
air craft
هواپیما
plane
هواپیما
flying machine
هواپیما
planing
هواپیما
airplane
هواپیما
tailplane
دم هواپیما
aeroplane
هواپیما
anti-aircraft
ضد هواپیما
aircraft
هواپیما
airplain
هواپیما
one aircraft was shot down
یک هواپیما
aeroplanes
هواپیما
airplanes
هواپیما
flight
هواپیما
escadrille
6 هواپیما
hijacking
هواپیما ربائی
landings
نشستن هواپیما
hijackings
هواپیما ربائی
landing
نشستن هواپیما
landings
فرودگاه هواپیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com