Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
mdiatize	بدولت یا حکومت دیگرافزودن
Other Matches
crown debt	وام بدولت
he was proud of his wealth	بدولت خود میبالید
government owned industries	صنایع متعلق بدولت
extradition	استرداد محرمین بدولت متبوعه
czarism	حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
hagiarchy	حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
technocracy	حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracies	حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
theocracies	حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracy	حکومت خدا حکومت روحانیون
autocracy	حکومت مطلق حکومت استبدادی
civicism	اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
home rule	حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
heptarchical	دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchic	دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
martial law	مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
raj	حکومت
administrations	حکومت
administration	حکومت
gynocracy	حکومت زن
gynarchy	حکومت زن
government	حکومت
dominion	حکومت
governments	حکومت
misruling	بد حکومت کردن
plutartchy	حکومت دولتمندان
hagiocrasy	حکومت مقدسان
martial rule	حکومت نظامی
misrules	بد حکومت کردن
hierocracy	حکومت روحانیون
misruled	بد حکومت کردن
misrule	بد حکومت کردن
gynocracy	حکومت زنان
plutocratic goverment	حکومت دولتمندان
martial law	حکومت نظامی
gynecocracy	حکومت نسوان
parliamentary government	حکومت پارلمانی
parliamentarism	حکومت پارلمانی
autocracy	حکومت مستقل
local government	حکومت محلی
kakistocracy	بدترین حکومت
governmentalism	حکومت گرایی
autocracy	حکومت مطلق
home rule	حکومت داخلی
home rule	حکومت ملی
military government	حکومت نظامی
mixed government	حکومت مختلط
mobocracy	حکومت رجاله ها
nomocracy	حکومت قانونی
gynecocracy	حکومت زنان
polities	طرز حکومت
fair arbitration	حکومت عدل
enemy state	حکومت دشمن
autarchy	حکومت استبدادی
autarky	حکومت استبدادی
dyarchy	حکومت دومجلسی
dyarchy	حکومت دوپادشاه
caesarism	حکومت امپراطوری
caesarism	حکومت مطلقه
central government	حکومت مرکزی
coalition government	حکومت ائتلافی
duumvirate	حکومت دو نفری
constitutional government	حکومت مشروطه
constitutionalism	حکومت مشروطه
czarisme	حکومت قیصری
czarisme	حکومت تزاری
despotic rule	حکومت استبدادی
despotic rule	حکومت مطلقه
federal government	حکومت متحده
gerontocracy	حکومت سالخوردگان
gerontocrasy	حکومت پیران
polity	طرز حکومت
despotism	حکومت مطلقه
monarchies	حکومت سلطنتی
monarchy	حکومت سلطنتی
police state	حکومت پلیسی
police states	حکومت پلیسی
gynaecocracy	حکومت زنان
governorship	حکومت حکمرانی
governorship	استانداری حکومت
governor's seat	حکومت نشین
governmentalist	حکومت گرا
governance	طرز حکومت
governable	قابل حکومت
democratic government	حکومت ملی
condominiums	حکومت مشترک
sword law	حکومت قلدری
sword law	حکومت سرنیزه
tyranny	حکومت استبدادی
tyranny	حکومت ستمگرانه
fascism	حکومت فاشیستی
thalassocracy	حکومت بر دریاها
dictatorship	حکومت استبدادی
dictatorships	حکومت استبدادی
condominium	حکومت مشترک
technocracy	حکومت اربابان فن
aristocracy	حکومت اشرافی
technocracies	حکومت اربابان فن
statolatry	حکومت پرستی
theocracy	حکومت مذهب
theocracies	حکومت مذهب
stratocracy	حکومت نظامیان
the sabre	حکومت نظامی
thearchy	حکومت خدایان
theonomy	حکومت خدایی
regimes	طرز حکومت
regime	طرز حکومت
imperialism	حکومت امپراتوری
rTgimes	طرز حکومت
reigns	حکومت حکمفرمایی
reigned	حکومت حکمفرمایی
reign	حکومت حکمفرمایی
under the seway of	تحت حکومت
aristocracies	حکومت اشرافی
regimens	دسته حکومت
regimen	دسته حکومت
self goverment	حکومت مستقل
governed	حکومت کردن
presidential government	حکومت جمهوری
rule	حکومت سلطه
plutocracies	حکومت اغنیاء
puppet government	حکومت پوشالی
quirinal	حکومت ایتالیا
seat of government	مقر حکومت
democracies	حکومت ملی
prelacy	حکومت روحانی
democracy	حکومت ملی
plutocracies	حکومت توانگران
plutocracies	حکومت دولتمندان
self goverment	حکومت بر نفس
plutocracy	حکومت دولتمندان
govern	حکومت کردن
plutocracy	حکومت توانگران
plutocracy	حکومت اغنیاء
governs	حکومت کردن
rule	حکومت کردن
polyarchy	حکومت چند تنی
mobocracy	حکومت عوام الناس
pentarchy	اتحاد پنج حکومت
polycracy	حکومت چند تنی
monarchy constitutional	حکومت مشروطه سلطنتی
domineer	مستبدانه حکومت کردن
monocracy	حکومت مستقل یا انفرادی
ochlocracy	حکومت توده خلق
octarchy	حکومت هشت تنی
pentarchy	حکومت پنج تنی
world federalist	طرفدار حکومت جهانی
mobocracy	حکومت اجامر واوباش
squirarchy	حکومت ملاکین واربابان
self government	حکومت به دست مردم
state of martial law	حالت حکومت نظامی
interrex	رئیس حکومت موقتی
stratocracy	حکومت یا دولت نظامی
kaiserdom	قلمرو حکومت قیصر
subject to the british rule	تابع حکومت انگلیس
squirearchy	حکومت ملاکین واربابان
seigneury	قلمرو حکومت لرد
khanate	قلمرو حکومت خان
lese majesty	خیانت علیه حکومت
decentralizing	حکومت محلی دادن
plutocratic	مربوط به حکومت توانگران
terrorization	حکومت باتهدید وارعاب
lese majeste	خیانت علیه حکومت
martial rule	تحت حکومت نظامی
princedom	حوزه حکومت شاهزاده
heptarchy	حکومت هفت نفری
democratism	اصول حکومت ملی
steer	حکومت اداره کردن
tyrannising	فالمانه حکومت کردن
tyrannising	مستبدانه حکومت کردن
tyrannises	فالمانه حکومت کردن
tyrannised	فالمانه حکومت کردن
tyrannised	مستبدانه حکومت کردن
interregna	دوره حکومت موقتی
decentralising	حکومت محلی دادن
interregnums	دوره حکومت موقتی
democracies	حکومت قاطبه مردم
tyrannize	مستبدانه حکومت کردن
tyrannize	فالمانه حکومت کردن
tyrannized	مستبدانه حکومت کردن
tyrannizing	فالمانه حکومت کردن
tyrannizing	مستبدانه حکومت کردن
tyrannizes	فالمانه حکومت کردن
decentralised	حکومت محلی دادن
decentralises	حکومت محلی دادن
tyrannizes	مستبدانه حکومت کردن
decentralize	حکومت محلی دادن
decentralizes	حکومت محلی دادن
tyrannized	فالمانه حکومت کردن
self-government	حکومت بدست مردم
steers	حکومت اداره کردن
parliamentarian	طرفدار حکومت پارلمانی
parliamentarians	طرفدار حکومت پارلمانی
aristocrate	طرفدار حکومت اشراف
rTgimes	روش حکومت پرهیزغذایی
colonial government	دولت یا حکومت مستعمراتی
regimes	روش حکومت پرهیزغذایی
regime	روش حکومت پرهیزغذایی
declare martial	اعلان حکومت نظامی
democracy	حکومت قاطبه مردم

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com