Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
anechoic
بدون انعکاس
Other Matches
echoes
انعکاس صدا انعکاس موج
echoing
انعکاس صدا انعکاس موج
echoed
انعکاس صدا انعکاس موج
echo
انعکاس صدا انعکاس موج
reflectiveness
انعکاس
reaction
انعکاس
reflection
انعکاس
reactions
انعکاس
replication
انعکاس
reflectance
انعکاس
reflexion
انعکاس
reactional
انعکاس
reflectors
الت انعکاس
echoed
انعکاس صدا
bottom bounce
انعکاس از کف دریا
echoes
انعکاس صدا
echoing
انعکاس صدا
zigzag reflection
انعکاس متعدد
repercussion
انعکاس برگشت
reflexivity
انعکاس پذیری
reflexible
قابل انعکاس
reflexibility
انعکاس پذیری
first order reflection
انعکاس مرتبه یک
reflexible
انعکاس پذیر
atmospheric refraction
انعکاس جوی
reflectance ink
جوهر انعکاس
reflectance
قابلیت انعکاس
internal reflection
انعکاس درونی
reflecting power
قدرت انعکاس
reflection plane
صفحه انعکاس
echo
انعکاس صدا
reflector
الت انعکاس
reflectorize
ایجاد انعکاس کردن
rotational reflection axis
محور چرخش انعکاس
reflecterize
ایجاد انعکاس کردن
echo sounder
انعکاس سنج صدا
catacoustics
مبحث انعکاس صوت
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
catadioptrics
مبحث انعکاس و انکسار نور
ice blink
سفیدی افق از انعکاس دریا
homing mine
مین حساس به انعکاس امواج
brightness
تغییر شدت انعکاس نور
antiphony
انعکاس یا جواب سرود وموسیقی
baffled
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffling
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffles
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
echo suppression
جلوگیری یا تضعیف انعکاس صوت
echo sounding
عمق یابی انعکاس صوت
baffle
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
coastal refraction
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
fixed echo
انعکاس ثابت روی صفحه رادار
photogene
انعکاس یا تصویر بعدی چیزی در شبکیه
snowblink
انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ
sunlight
تابش افتاب انعکاس نور خورشید
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
projective
طرحی ایجاد شده بوسیله انعکاس یاتصویر
active mine
مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
to the echo
چنان بلند که تولید انعکاس صدا می نماید
keying interval
فاصله زمانی بین دو انعکاس موج رادار
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
luminaire
دستگاه نورافکن مرکب ازحباب ودستگاه انعکاس نوروغیره
feedback
پس دهی فیدبک انعکاس انرژی ازمداری به مدار دیگر
microphonics
انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
sky man
انعکاس عکس برف یا زمین یاشکل ابها در ابرها
terrain return
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
illumination by reflection
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس یا شکست نور
side tone
انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
sky glow
انعکاس نور یک جنگ افزار یاشعله دهانه ان در صفحه اسمان
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
glare
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glared
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glares
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
balance
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balances
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
confusion reflector
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
illumination by diffusion
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
water sky
لکههای دریاچهای شکل درداخل ابرها شکل انعکاس تصویر دریاچه ها روی ابر
skin paint
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
white out
انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
reflectance
قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
recoilless
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
radar return
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
ex
بدون
acheilous
بدون لب
undoubtedly
بدون شک
doubtlessly
بدون شک
sans
بدون
not nearctic
بدون
undoubted
بدون شک
bottomless
بدون ته
to a certainty
بدون شک
ex-
بدون
unstressed
بدون مد
without
بدون
goalless
بدون گل
acheilos
بدون لب
but
بدون
indubitable
بدون شک
wanting
بدون
and no mistake
بدون شک
i'll warrant
بدون شک
obtrusively
بدون حق
by rote
بدون فکر
unalloyed
بدون الیاژ
adrift
بدون هدف
unselfish
بدون خودخواهی
unceasing
بدون وقفه
bloodlessly
بدون خونریزی
bareheaded
بدون کلاه
acarpous
بدون میوه
constantly
بدون تغییر
stemless
بدون ساقه
soilless
بدون خاک
achromic
بدون ترخیم
shockless
بدون ضربه
diamensionless
بدون اندازه
deice
بدون یخ کردن
consistently
بدون تناقض
degas
بدون گازکردن
dealated
بدون بال
run on
بدون وقفه
blankly
بدون مقصودیامعنی
vainly
بدون نتیجه
cordless
بدون سیم
sans ceremonie
بدون تشریفات
sans recours
بدون رجوع
scoreless
بدون امتیاز
searchless
بدون جستجو
inoffensive
بدون زنندگی
shadeless
بدون سایه
stemless
بدون تنه
strikeless
بدون ضربت
tenantless
بدون مستاجر
unblushing
بدون شرم
asymptomatic
بدون علامت
undeviating
بدون انحراف
undeviating
بدون تردیدرای
unfeigned
بدون تصنع
unfinanced
بدون پشتوانه
air dry
بدون رطوبت
unfunded
بدون سرمایه
ametabolic
بدون دگردیسی
ametabolous
بدون دگردیسی
unlined
بدون استر
unlined
بدون پوشش
unspotted
بدون الودگی
unsprung
بدون فنر
unaligned
بدون صف ارایی
unadvised
بدون اطلاع
termless
بدون شرط
achlamydeous
بدون پوشش
humblest
بدون ارتفاع
awless
بدون بیم
achromatic
بدون ترخیم
terrorless
بدون ترس
avirulent
بدون شدت
diamensionless
بدون بعد
safely
بدون خطر
acid free
بدون اسید
acold
بدون احساسات
acranial
بدون کاسهء سر
unoccupied
بدون مستاجر
toeless
بدون پنجه
unmaned
بدون سرنشین
ingenuously
بدون تزویر
inapproachable
بدون دسترسی
no doubt
بدون تردید
non delay
بدون تاخیر
nonboresafe
بدون ضامن
nonstop
بدون توقف
nonsyllabic
بدون هجایی
immusical
بدون هماهنگی
insecure
بدون ایمنی
on the square
بدون کجی
endless
بدون پایان
immethodical
بدون اسلوب
pathless
بدون جاده
unattended
بدون متصدی
holdless
بدون گیره
incognizant
بدون شناسایی
incommunicable
بدون رابطه
inaction
بدون فعالیت
inelastic
بدون کشش
bachelors
بدون عیال
bachelor
بدون عیال
inofficial
بدون اجازه
inoperculate
بدون دریچه
indolently
بدون درد
indistinctively
بدون فرق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com