Dictiornary-Farsi | بدون تبعیض | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (11 milliseconds)

English	Persian
unbiased	بدون تبعیض


Search result with all words

unprejudiced	بدون تبعیض یا طرفداری
without distinction of sex	بدون تبعیض جنسی اززن ومرد
Other Matches

discrimination	تبعیض
unjust discrimination	تبعیض
prejudices	تبعیض
prejudice	تبعیض
price discrimination	تبعیض قیمت
discrimination	تبعیض کردن
discriminatory	تبعیض امیز
segregation	تبعیض نژادی
prejudice	تبعیض کردن
rate discrimination	تبعیض نرخ
indiscrimination	عدم تبعیض
racism	تبعیض نژادی
sex discrimination	تبعیض جنسی
unjust discrimination	تبعیض کردن
racial discrimination	تبعیض نژادی
discriminator	قائل به تبعیض
prejudices	تبعیض کردن
sexism	تبعیض جنسی
forjudge	تبعیض قائل شدن
discriminate	تبعیض قائل شدن
discriminative	وابسته به تبعیض یا تمیز
discriminating monopoly	انحصار تبعیض امیز
indiscriminate	ناشی از عدم تبعیض
option of contract invalid in part	خیار تبعیض صفقه
discriminated	تبعیض قائل شدن
discriminates	تبعیض قائل شدن
forejudge	تبعیض قائل شدن
perfect price discrimination	تبعیض قیمت کامل
price discriminating monopoly	انحصار تبعیض قیمت
segregating	تبعیض نژادی قائل شدن
prejudicial	زیان رسان تبعیض امیز
segregates	تبعیض نژادی قائل شدن
discriminate against someone	نسبت به کسی تبعیض کردن
preference	تبعیض متقلبانه بین غرماء
preferences	تبعیض متقلبانه بین غرماء
prejudicious	زیان رسان تبعیض امیز
segregate	تبعیض نژادی قائل شدن
prejudices	قضاوت تبعیض امیز خسارت وضرر
bias	تحت تاثیر قراردادن تبعیض کردن
biases	تحت تاثیر قراردادن تبعیض کردن
prejudice	قضاوت تبعیض امیز خسارت وضرر
to tread on somebody's foot <idiom>	برای کسی تبعیض قائل شدن
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
dumping	سیاست تبعیض قیمت در تجارت بین الملل
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
double standard	قواعد تبعیض امیز وسخت گیرمخصوصا نسبت بجنس زن
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
anti dumping	مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
prepossess	تحت تاثیرعقیده یامسلکی قرار دادن قبلا تبعیض فکری داشتن
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
and no mistake	بدون شک
indubitable	بدون شک
obtrusively	بدون حق
bottomless	بدون ته
but	بدون
acheilos	بدون لب
acheilous	بدون لب
wanting	بدون
unstressed	بدون مد
undoubted	بدون شک
without	بدون
not nearctic	بدون
ex	بدون
ex-	بدون
goalless	بدون گل
sans	بدون
undoubtedly	بدون شک
doubtlessly	بدون شک
i'll warrant	بدون شک
to a certainty	بدون شک
toothless	بدون دندانه
unequivocally	بدون ابهام
unfurnished	بدون اثاثیه
endless	بدون پایان
confidently	بدون شبهه
unattended	بدون متصدی
continuously	بدون توقف
unresponsive	بدون احتیاط
undue	بدون مداخله
cold turkey	بدون آمادگی
indubitable	بدون تردید
faceless	بدون صورت
faceless	بدون ویژگی
unexceptional	بدون استثنا
unmanned	بدون سرنشین
vainly	بدون نتیجه
blankly	بدون مقصودیامعنی
consistently	بدون تناقض
inoffensive	بدون زنندگی
faultless	بدون خطا
expired	بدون اعتبار
unequivocal	بدون ابهام
to be sure <idiom>	مطمئنا ،بدون شک
under one's own steam <idiom>	بدون کمک
irreflexive	بدون واکنش
bachelor	بدون عیال
bachelors	بدون عیال
inaction	بدون فعالیت
insecure	بدون ایمنی
wing it <idiom>	بدون آمادگی
in vain <idiom>	بدون تفثیروموفقیت
immediately	بدون واسطه
humble	بدون ارتفاع
nothing if not <idiom>	مطمئنا،بدون شک
humblest	بدون ارتفاع
bloodless	بدون خونریزی
excluding meals	بدون غذا
involuntarily	بدون اراده
notwithstanding	بدون توجه
decaffeinated	بدون کافئین
without milk	بدون شیر
unalloyed	بدون الیاژ
unfeigned	بدون تصنع
terrorless	بدون ترس
termless	بدون شرط
glabrous	بدون کرک
tenantless	بدون مستاجر
strikeless	بدون ضربت
guilelessly	بدون تزویر
hands down	بدون احتیاط
holdless	بدون گیره
stemless	بدون تنه
stemless	بدون ساقه
immethodical	بدون اسلوب
immusical	بدون هماهنگی
fruitlessly	بدون نتیجه
toeless	بدون پنجه
free trader	بدون گمرک
undeviating	بدون تردیدرای
exclusive of	بدون در نظرگرفتن
undeviating	بدون انحراف
failure free	بدون خرابی
flavorless	بدون مزه
unblushing	بدون شرم
unaligned	بدون صف ارایی
free from backlash	بدون لقی
free from slip	بدون لغزش
unadvised	بدون اطلاع
free of tax	بدون مالیات
free play	بدون محدودیت
inapproachable	بدون دسترسی
incognizant	بدون شناسایی
sans recours	بدون رجوع
sans ceremonie	بدون تشریفات
run on	بدون وقفه
recoilless	بدون لنگر
quiescently	بدون جنبش
prosaically	بدون لطافت
no doubt	بدون تردید
non delay	بدون تاخیر
nonboresafe	بدون ضامن
nonstop	بدون توقف
nonsyllabic	بدون هجایی
pathless	بدون جاده
scoreless	بدون امتیاز
searchless	بدون جستجو
shadeless	بدون سایه
incommunicable	بدون رابطه
indistinctively	بدون فرق
indolently	بدون درد
inelastic	بدون کشش
ingenuously	بدون تزویر
soilless	بدون خاک
inofficial	بدون اجازه
inoperculate	بدون دریچه
intolerantly	بدون بردباری
inviscid	بدون لزوجت
irrespective of	بدون ملاحظه
shockless	بدون ضربه
on the square	بدون کجی
unfinanced	بدون پشتوانه
adrift	بدون هدف
ametabolous	بدون دگردیسی
without recourse	بدون حق مراجعه
dealated	بدون بال
anechoic	بدون انعکاس
without justification	بدون مجوز
asymptomatic	بدون علامت
avirulent	بدون شدت
awless	بدون بیم
bareheaded	بدون کلاه
with in compass	بدون مبالغه
bloodlessly	بدون خونریزی
ametabolic	بدون دگردیسی
without recourse	بدون رجوع
air dry	بدون رطوبت
unselfish	بدون خودخواهی
backless	بدون پشتی