Dictiornary-Farsi | بدون تعمق و تفکر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
knee-jerk	بدون تعمق و تفکر


Other Matches

reflection	تعمق
contemplation	تعمق
meditation	تعمق
cud	تعمق
ponder	تعمق کردن
pondered	تعمق کردن
turn over	تعمق کردن
perpend	تعمق کردن
ponders	تعمق کردن
to go deep in to	تعمق کردن در
pondering	تعمق کردن
contemplator	تعمق کننده
ponderable	قابل تعمق وتفکر
unthinkable	فکرنکردنی غیرقابل تعمق
deliberates	تعمق کردن سنجیدن
deliberated	تعمق کردن سنجیدن
deliberating	تعمق کردن سنجیدن
deliberate	تعمق کردن سنجیدن
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
ponderation	تفکر
poneration	تفکر
contemplation	تفکر
meditation	تفکر
reflexion	تفکر
self contemplation	تفکر
reflection	تفکر
dump	تفکر
cerebration	تفکر
recollection	تفکر
thinking	تفکر
recollections	تفکر
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
to chew [on; upon; over]	تفکر کردن
speculated	تفکر کردن
meditated	تفکر کردن
paranoid ideation	تفکر پارانویایی
meditate	تفکر کردن
productive thinking	تفکر افرینشی
tenet	پایه تفکر
thoughts	استدلال تفکر
ponder	تفکر کردن
pondered	تفکر کردن
muses	تفکر کردن
pondering	تفکر کردن
ponders	تفکر کردن
cults	مکتب تفکر
musing	تفکر امیز
cult	مکتب تفکر
thoughtful hours	ساعات تفکر
thoughtway	طرز تفکر
thinking cap	طرز تفکر
thought	استدلال تفکر
affective thinking	تفکر عاطفی
wishful thinking	تفکر ارزومندانه
economic thought	تفکر اقتصادی
imageless thought	تفکر بی تصویر
contemplating	تفکر کردن
contemplates	تفکر کردن
contemplated	تفکر کردن
divergent thinking	تفکر واگرا
creative thinking	تفکر اخلاق
abstract thinking	تفکر انتزاعی
thought-out	تفکر شده
thought out	تفکر شده
cogitable	قابل تفکر
cogitativeness	قوه تفکر
concrete thinking	تفکر عینی
convergent thinking	تفکر همگرا
mused	تفکر کردن
muse	تفکر کردن
contemplate	تفکر کردن
considers	تفکر کردن
chew	تفکر کردن
chewed	تفکر کردن
meditating	تفکر کردن
chews	تفکر کردن
meditates	تفکر کردن
thought-provoking <adj.>	به تفکر بر انگیزنده
consider	تفکر کردن
speculate	تفکر کردن
speculating	تفکر کردن
speculates	تفکر کردن
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
unthinking	فاقد قوهی تفکر
associative thinking	تفکر تداعی گرا
cud	تنباکوی جویدنی تفکر
meditating	سربجیب تفکر فرو بردن
meditated	سربجیب تفکر فرو بردن
meditates	سربجیب تفکر فرو بردن
subjective	وابسته بطرز تفکر شخص
reflectional	صیقلی وابسته بطرز تفکر
recollects	در بحر تفکر غوطه ورشدن
recollecting	در بحر تفکر غوطه ورشدن
recollected	در بحر تفکر غوطه ورشدن
recollect	در بحر تفکر غوطه ورشدن
imagining	حدس زدن تفکر کردن
imagines	حدس زدن تفکر کردن
imagined	حدس زدن تفکر کردن
imagine	حدس زدن تفکر کردن
reflective	صیقلی وابسته بطرز تفکر
pensiveness	تفکر غوطه وری دراندیشه
meditate	سربجیب تفکر فرو بردن
ivory tower	محل ارام برای تفکر
ivory towers	محل ارام برای تفکر
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
rethought	دوباره مورد تفکر قرار دادن
rethink	دوباره مورد تفکر قرار دادن
rethinking	دوباره مورد تفکر قرار دادن
subjectivism	اصالت ذهن وحس فردیت تفکر
rethinks	دوباره مورد تفکر قرار دادن
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
Boketto	عمل خیره شدن به دوردست در غیاب تفکر
Zen	فرقه بوداییان طرفدار تفکر وعبادت وریاضت
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
warm boot	فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
not nearctic	بدون
i'll warrant	بدون شک
ex	بدون
undoubted	بدون شک
ex-	بدون
bottomless	بدون ته
doubtlessly	بدون شک
obtrusively	بدون حق
goalless	بدون گل
unstressed	بدون مد
wanting	بدون
sans	بدون
acheilous	بدون لب
but	بدون
acheilos	بدون لب
undoubtedly	بدون شک
and no mistake	بدون شک
without	بدون
to a certainty	بدون شک
indubitable	بدون شک
tax-exempt <adj.>	بدون مالیات
non-taxable <adj.>	بدون مالیات
non-assessable <adj.>	بدون مالیات
inoperculate	بدون دریچه
free from taxes <adj.>	بدون مالیات
bachelor	بدون عیال
bachelors	بدون عیال
inaction	بدون فعالیت
taxless <adj.>	بدون مالیات
humblest	بدون ارتفاع
zero-rated <adj.>	بدون مالیات
humble	بدون ارتفاع
irrespective of	بدون ملاحظه
inviscid	بدون لزوجت
free of tax [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
intolerantly	بدون بردباری
exempt from taxes [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
no doubt	بدون تردید
non delay	بدون تاخیر
nonboresafe	بدون ضامن
tax-free <adj.>	بدون مالیات
barer	بدون روکش
shockless	بدون ضربه
run on	بدون وقفه
baring	بدون روکش
recoilless	بدون لنگر
on the square	بدون کجی
quiescently	بدون جنبش
unequivocally	بدون ابهام
shadeless	بدون سایه
searchless	بدون جستجو
scoreless	بدون امتیاز
sans recours	بدون رجوع
sans ceremonie	بدون تشریفات
unequivocal	بدون ابهام
barest	بدون روکش
unattended	بدون متصدی
prosaically	بدون لطافت
barrier-free	بدون حائل
cordless <adj.>	بدون سیم
wireless <adj.>	بدون سیم
nonsyllabic	بدون هجایی
nonstop	بدون توقف
without recourse	بدون حق مراجعه
unleaded	بدون سرب
bares	بدون روکش
off hand	بدون آمادگی
endless	بدون پایان
irreflexive	بدون واکنش
bared	بدون روکش
pathless	بدون جاده
bare	بدون روکش
expired	بدون اعتبار
vainly	بدون نتیجه