Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
sans frais
بدون تقبل هزینه
Other Matches
without engagement
بدون تقبل مسئولیت
without impeachment of waste
بدون تقبل مسئوولیت خرابیها
free in and out
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
fio
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free on board
بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
stamped addressed envelope
پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
freeware
نرم افزار که بدون هزینه دراختیار مصرف کننده قرار داده میشود برنامه رایگان رایگان ابزار
assumpsit
تقبل
undertaken
تقبل کردن
undertake
تقبل کردن
underwriter
تقبل کننده
subscribing
تقبل کردن
subscribes
تقبل کردن
subscribed
تقبل کردن
subscribe
تقبل کردن
undertakes
تقبل کردن
underwriters
تقبل کننده
uncommitted
تقبل نشده
assumes
تقبل کردن
assume
تقبل کردن
assumpsit
تقبل دیون دیگری
able to justify bail
قادر به تقبل ضمانت
age hardening susceptibility
تقبل سخت گردانی زمانی
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
cost center
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
lighterage
هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
economic of scale
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost contract
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
assumes
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
assume
در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
bears
تقبل کردن تحمل کردن
bear
تقبل کردن تحمل کردن
ransoms
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
tab
هزینه
cost
هزینه
tabs
هزینه
at someone expense
به هزینه
light expense
هزینه کم
toll
هزینه
tolling
هزینه
tolls
هزینه
voucher
هزینه
vouchers
هزینه
cost benefit ratio
هزینه
cost expenditure
هزینه
at the expence of
به هزینه
mise
هزینه
out goings
هزینه
overhead expenses
به هزینه
benefit cost analysis
هزینه
battels
هزینه
outgo
هزینه
overall cost
هزینه کل
outgoing
هزینه
outgoings
هزینه
levied
هزینه
expense
هزینه
outlay
هزینه
charges
هزینه
levying
هزینه
levy
هزینه
expenditure
هزینه
outlays
هزینه
expenditures
هزینه ها
levies
هزینه
charge
هزینه
eight bit system
کم هزینه
disbursement
هزینه
total cost
هزینه کل
goings-on
هزینه ها
recoilless
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
actual cost
هزینه واقعی
burden
هزینه سربار
burdens
هزینه عمومی
financing
پرداخت هزینه
marginal cost
هزینه نهائی
margin cost
هزینه جنبی
manufacturing cost
هزینه تولید
nominal cost
هزینه اسمی
marketing cost
هزینه بازاریابی
specific cost
هزینه ویژه
alternative cost
هزینه جایگزین
operating cost
هزینه عملیاتی
social spending
هزینه هایسرویسهایرفاهاجتماعی
costings
هزینه کاه
unit cost
هزینه واحد
burden
هزینه عمومی
subvention
کمک هزینه
finances
پرداخت هزینه
carriages
هزینه حمل
total variable cost
هزینه متغیر کل
average total cost
هزینه متوسط کل
carriage
هزینه حمل
total fixed cost
کل هزینه ثابت
total cost function
تابع هزینه کل
total cost curve
منحنی هزینه کل
collection charges
هزینه وصول
average variable cost
هزینه متوسط
sunk cost
هزینه حاشیهای
telephone charge
هزینه تلفن
to currail expensee
از هزینه کاستن
average expense
هزینه متوسط
pin money
هزینه ارایش زن
manufacturing cost
هزینه ساخت
maintenance cost
هزینه نگهداری
travelling expense
هزینه سفر
bill of fare
هزینه سفر
minimum charge
حداقل هزینه
living expenses
هزینه زندگی
financed
پرداخت هزینه
finance
پرداخت هزینه
living cost
هزینه زندگی
average cost
هزینه متوسط
average cost
میانگین هزینه
burdens
هزینه سربار
cost
ارزیدن هزینه
per capita expenditure
هزینه سرانه
program cost
هزینه برنامه
wharfage
هزینه باراندازی
public cost
هزینه عمومی
overhead gharges
هزینه اداری
bills of fare
هزینه سفر
wharfage
هزینه لنگراندازی
costing
هزینه گذاری
over head
هزینه سربار
with costs
با هزینه دادرسی
outgo
هزینه عزیمت
out of pocket expenses
هزینه واقعی
cost of living
هزینه زندگی
costs
هزینه دادرسی
user cost
هزینه استفاده
user cost
هزینه استعمال
variable cost
هزینه متغیر
poundage
هزینه اضافی
prime cost
هزینه پایه
prime cost
هزینه متغیر
fare
هزینه عبور
private cost
هزینه خصوصی
production cost
هزینه تولید
fared
هزینه عبور
fares
هزینه عبور
faring
هزینه عبور
recoupment
اقساط هزینه
opportunity cost
هزینه فرصت
replacement cost
هزینه جایگزینی
vouchers
سند هزینه
voucher
سند هزینه
cost-effective
هزینه کاه
costings
کارآمد هزینه
freight
هزینه حمل
social cost
هزینه اجتماعی
specific cost
هزینه مستقیم
overcharging
هزینه اضافی
overcharge
اضافه هزینه
overcharge
هزینه اضافی
overcharged
اضافه هزینه
replacement cost
هزینه تعویض
overcharged
هزینه اضافی
overcharges
اضافه هزینه
overcharges
هزینه اضافی
overcharging
اضافه هزینه
cost-effective
کارآمد هزینه
research cost
هزینه تحقیق
overall costs
هزینه کامل
cost variance
نوسانات هزینه
import tariff
هزینه واردات
costs of proceedings
هزینه دادرسی
export duty
هزینه صادرات
export charge
هزینه صادرات
export tariff
هزینه صادرات
current expenditure
هزینه جاری
household expenditure
هزینه خانوار
historical costs
هزینه واقعی
historical costs
هزینه اولیه
debit note
سند هزینه
import charge
هزینه واردات
flow of expenditure
جریان هزینه
cost calculation
براورد هزینه
cost category
بخش هزینه
cost center
مرکز هزینه زا
cost center
تمرکز هزینه
cost curve
منحنی هزینه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com