Dictiornary-Farsi | بدون در نظرگرفتن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
exclusive of	بدون در نظرگرفتن


Search result with all words

available cash	موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
Other Matches

keep tabs on <idiom>	نگاه کردن ،زیر نظرگرفتن
parametric estimate	براوردی که بر مبنای در نظرگرفتن متغیرها انجام میشود
dynamic analisis	تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
ex	بدون
ex-	بدون
bottomless	بدون ته
wanting	بدون
unstressed	بدون مد
not nearctic	بدون
obtrusively	بدون حق
to a certainty	بدون شک
indubitable	بدون شک
acheilous	بدون لب
but	بدون
without	بدون
undoubtedly	بدون شک
undoubted	بدون شک
doubtlessly	بدون شک
acheilos	بدون لب
and no mistake	بدون شک
i'll warrant	بدون شک
goalless	بدون گل
sans	بدون
under one's own steam <idiom>	بدون کمک
constantly	بدون تغییر
wing it <idiom>	بدون آمادگی
in vain <idiom>	بدون تفثیروموفقیت
to be sure <idiom>	مطمئنا ،بدون شک
air dry	بدون رطوبت
unceasing	بدون وقفه
prosaically	بدون لطافت
faultless	بدون خطا
faceless	بدون ویژگی
consistently	بدون تناقض
unexceptional	بدون استثنا
unmanned	بدون سرنشین
achlamydeous	بدون پوشش
achromatic	بدون ترخیم
achromic	بدون ترخیم
acid free	بدون اسید
quiescently	بدون جنبش
acold	بدون احساسات
recoilless	بدون لنگر
acranial	بدون کاسهء سر
faceless	بدون صورت
ametabolic	بدون دگردیسی
ametabolous	بدون دگردیسی
bareheaded	بدون کلاه
seamless	بدون درز
nonsyllabic	بدون هجایی
unwary	بدون نگرانی
disposed	بدون پوشش
nonboresafe	بدون ضامن
indiscriminately	بدون تمیز
standstill	بدون حرکت
irrespective	بدون مراعات
unoccupied	بدون مستاجر
on the square	بدون کجی
anechoic	بدون انعکاس
pathless	بدون جاده
nothing if not <idiom>	مطمئنا،بدون شک
safely	بدون خطر
excluding meals	بدون غذا
decaffeinated	بدون کافئین
asymptomatic	بدون علامت
without milk	بدون شیر
nonstop	بدون توقف
avirulent	بدون شدت
awless	بدون بیم
valveless	بدون سوپاپ
bachelor	بدون عیال
bachelors	بدون عیال
inaction	بدون فعالیت
unpromising	بدون امید
unmennerly	بدون اداب
unmannered	بدون اداب
toothless	بدون دندانه
unmaned	بدون سرنشین
unsigned	بدون امضاء
untitled	بدون عنوان
untitled	بدون سراغاز
vacant succession	بدون جانشین
unresponsive	بدون احتیاط
continuously	بدون توقف
strikeless	بدون ضربت
humble	بدون ارتفاع
humblest	بدون ارتفاع
unvocal	بدون موسیقی
unvalued	بدون ارج
unsprung	بدون فنر
unspotted	بدون الودگی
undeviating	بدون انحراف
immediately	بدون واسطه
notwithstanding	بدون توجه
toeless	بدون پنجه
unblushing	بدون شرم
involuntarily	بدون اراده
unadvised	بدون اطلاع
bloodless	بدون خونریزی
undeviating	بدون تردیدرای
unfeigned	بدون تصنع
insecure	بدون ایمنی
indubitable	بدون تردید
tenantless	بدون مستاجر
unlined	بدون پوشش
unlined	بدون استر
termless	بدون شرط
terrorless	بدون ترس
unfunded	بدون سرمایه
unfinanced	بدون پشتوانه
unaligned	بدون صف ارایی
cold turkey	بدون آمادگی
adrift	بدون هدف
unalloyed	بدون الیاژ
sans recours	بدون رجوع
scoreless	بدون امتیاز
without recourse	بدون رجوع
without recourse	بدون حق مراجعه
unequivocally	بدون ابهام
unequivocal	بدون ابهام
backless	بدون پشتی
backless	بدون پشت
acarpous	بدون میوه
run on	بدون وقفه
zero elasticity	بدون کشش
workless	بدون عمل
unselfish	بدون خودخواهی
sans ceremonie	بدون تشریفات
unattended	بدون متصدی
searchless	بدون جستجو
stemless	بدون تنه
weanting	بدون بی منهای
wayless	بدون جاده
warless	بدون جنگ
undue	بدون مداخله
voteless	بدون رای
vibrationless	بدون لرزه
unfurnished	بدون اثاثیه
stemless	بدون ساقه
expired	بدون اعتبار
inoffensive	بدون زنندگی
without justification	بدون مجوز
shadeless	بدون سایه
endless	بدون پایان
shockless	بدون ضربه
vainly	بدون نتیجه
blankly	بدون مقصودیامعنی
soilless	بدون خاک
with in compass	بدون مبالغه
confidently	بدون شبهه
non-assessable <adj.>	بدون مالیات
bared	بدون روکش
barer	بدون روکش
bares	بدون روکش
barest	بدون روکش
baring	بدون روکش
inapproachable	بدون دسترسی
free of tax	بدون مالیات
discontinuously	بدون اتصال
bare	بدون روکش
barrier-free	بدون حائل
unleaded	بدون سرب
taxless <adj.>	بدون مالیات
free from taxes <adj.>	بدون مالیات
wireless <adj.>	بدون سیم
cordless <adj.>	بدون سیم
disconnectedly	بدون ارتباط
freely	بدون محدودیت
incommunicable	بدون رابطه
degas	بدون گازکردن
dealated	بدون بال
indistinctively	بدون فرق
indolently	بدون درد
inelastic	بدون کشش
off hand	بدون آمادگی
static	بدون تحرک
deice	بدون یخ کردن
incognizant	بدون شناسایی
dimensionless	بدون بعد
harmlessly	بدون صدمه
promptly	بدون معطلی
diamensionless	بدون بعد
diamensionless	بدون اندازه
irresponsibly	بدون حس مسئولیت