Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (4 milliseconds)
English	Persian
ametabolic	بدون دگردیسی
ametabolous	بدون دگردیسی
Other Matches
strains	دگردیسی
metamorphosis	دگردیسی
metamorphism	دگردیسی
metastasis	دگردیسی
strain	دگردیسی
deformation	دگردیسی
ametabolic	فاقد دگردیسی
paramorphism	خاصیت دگردیسی
ametabolous	فاقد دگردیسی
heterometabolic	دارای دگردیسی ناقص
metamorphosed	دگردیسی دگردیس کردن
holometabolism	دگردیسی کامل حشرات
metamorphoses	دگردیسی دگردیس کردن
metamorphosing	دگردیسی دگردیس کردن
heterometabolous	دارای دگردیسی ناقص
metamorphose	دگردیسی دگردیس کردن
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
imago	حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
undoubtedly	بدون شک
i'll warrant	بدون شک
obtrusively	بدون حق
acheilous	بدون لب
acheilos	بدون لب
sans	بدون
and no mistake	بدون شک
goalless	بدون گل
doubtlessly	بدون شک
unstressed	بدون مد
ex	بدون
but	بدون
without	بدون
not nearctic	بدون
to a certainty	بدون شک
indubitable	بدون شک
undoubted	بدون شک
bottomless	بدون ته
ex-	بدون
wanting	بدون
nonboresafe	بدون ضامن
backless	بدون پشتی
achromatic	بدون ترخیم
acold	بدون احساسات
acranial	بدون کاسهء سر
quiescently	بدون جنبش
prosaically	بدون لطافت
air dry	بدون رطوبت
unwary	بدون نگرانی
acid free	بدون اسید
cold turkey	بدون آمادگی
faceless	بدون صورت
faceless	بدون ویژگی
faultless	بدون خطا
achromic	بدون ترخیم
unexceptional	بدون استثنا
consistently	بدون تناقض
non delay	بدون تاخیر
disposed	بدون پوشش
bloodlessly	بدون خونریزی
recoilless	بدون لنگر
indiscriminately	بدون تمیز
unmanned	بدون سرنشین
excluding meals	بدون غذا
safely	بدون خطر
decaffeinated	بدون کافئین
without milk	بدون شیر
unoccupied	بدون مستاجر
avirulent	بدون شدت
on the square	بدون کجی
awless	بدون بیم
asymptomatic	بدون علامت
bareheaded	بدون کلاه
pathless	بدون جاده
nonstop	بدون توقف
to be sure <idiom>	مطمئنا ،بدون شک
under one's own steam <idiom>	بدون کمک
in vain <idiom>	بدون تفثیروموفقیت
nothing if not <idiom>	مطمئنا،بدون شک
constantly	بدون تغییر
nonsyllabic	بدون هجایی
unceasing	بدون وقفه
unvocal	بدون موسیقی
unfurnished	بدون اثاثیه
unpromising	بدون امید
confidently	بدون شبهه
unmennerly	بدون اداب
unmannered	بدون اداب
unresponsive	بدون احتیاط
unmaned	بدون سرنشین
unsprung	بدون فنر
inaction	بدون فعالیت
unsigned	بدون امضاء
unvalued	بدون ارج
untitled	بدون سراغاز
untitled	بدون عنوان
without recourse	بدون رجوع
toeless	بدون پنجه
undue	بدون مداخله
bachelor	بدون عیال
bachelors	بدون عیال
indubitable	بدون تردید
continuously	بدون توقف
unspotted	بدون الودگی
notwithstanding	بدون توجه
termless	بدون شرط
unblushing	بدون شرم
terrorless	بدون ترس
involuntarily	بدون اراده
immediately	بدون واسطه
bloodless	بدون خونریزی
unaligned	بدون صف ارایی
tenantless	بدون مستاجر
toothless	بدون دندانه
unlined	بدون پوشش
unlined	بدون استر
unfunded	بدون سرمایه
insecure	بدون ایمنی
unfinanced	بدون پشتوانه
unfeigned	بدون تصنع
undeviating	بدون تردیدرای
undeviating	بدون انحراف
unadvised	بدون اطلاع
humblest	بدون ارتفاع
backless	بدون پشت
unselfish	بدون خودخواهی
stemless	بدون ساقه
without recourse	بدون حق مراجعه
unattended	بدون متصدی
adrift	بدون هدف
unalloyed	بدون الیاژ
without justification	بدون مجوز
sans recours	بدون رجوع
sans ceremonie	بدون تشریفات
run on	بدون وقفه
achlamydeous	بدون پوشش
zero elasticity	بدون کشش
workless	بدون عمل
acarpous	بدون میوه
unequivocal	بدون ابهام
unequivocally	بدون ابهام
endless	بدون پایان
scoreless	بدون امتیاز
wayless	بدون جاده
warless	بدون جنگ
voteless	بدون رای
vibrationless	بدون لرزه
stemless	بدون تنه
valveless	بدون سوپاپ
vacant succession	بدون جانشین
strikeless	بدون ضربت
weanting	بدون بی منهای
expired	بدون اعتبار
searchless	بدون جستجو
shadeless	بدون سایه
shockless	بدون ضربه
vainly	بدون نتیجه
blankly	بدون مقصودیامعنی
with in compass	بدون مبالغه
soilless	بدون خاک
inoffensive	بدون زنندگی
humble	بدون ارتفاع
barer	بدون روکش
bares	بدون روکش
barest	بدون روکش
inapproachable	بدون دسترسی
baring	بدون روکش
free trader	بدون گمرک
freely	بدون محدودیت
discontinuously	بدون اتصال
harmlessly	بدون صدمه
bared	بدون روکش
bare	بدون روکش
immusical	بدون هماهنگی
wireless <adj.>	بدون سیم
cordless <adj.>	بدون سیم
unleaded	بدون سرب
barrier-free	بدون حائل
exclusive of	بدون در نظرگرفتن
promptly	بدون معطلی
disconnectedly	بدون ارتباط
dimensionless	بدون بعد
indistinctively	بدون فرق
indolently	بدون درد
off hand	بدون آمادگی
free from error <adj.>	بدون مشکل
dealated	بدون بال

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com