Dictiornary-Farsi | بدون سراغاز | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
untitled	بدون سراغاز


Other Matches

prefaced	سراغاز
prefaces	سراغاز
prologue	سراغاز
preface	سراغاز
prefacing	سراغاز
forewords	سراغاز
exordium	سراغاز
foreword	سراغاز
prologues	سراغاز
opening	سراغاز
openings	سراغاز
inductility	ایراد سراغاز
proem	مقدمه سراغاز
preamble	سراغاز مقدمه کتاب
preambles	سراغاز مقدمه کتاب
head word	کلمه یاجملهای که در سراغاز فصل یا بخش کتاب نوشته میشود
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
reopening	دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen	دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened	دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens	دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
obtrusively	بدون حق
acheilos	بدون لب
sans	بدون
undoubtedly	بدون شک
not nearctic	بدون
doubtlessly	بدون شک
wanting	بدون
acheilous	بدون لب
ex	بدون
and no mistake	بدون شک
bottomless	بدون ته
ex-	بدون
but	بدون
goalless	بدون گل
without	بدون
indubitable	بدون شک
to a certainty	بدون شک
undoubted	بدون شک
i'll warrant	بدون شک
unstressed	بدون مد
nonstop	بدون توقف
achromic	بدون ترخیم
quiescently	بدون جنبش
nonsyllabic	بدون هجایی
faultless	بدون خطا
faceless	بدون صورت
acid free	بدون اسید
prosaically	بدون لطافت
acold	بدون احساسات
consistently	بدون تناقض
achromatic	بدون ترخیم
faceless	بدون ویژگی
unexceptional	بدون استثنا
unwary	بدون نگرانی
recoilless	بدون لنگر
unmanned	بدون سرنشین
achlamydeous	بدون پوشش
disposed	بدون پوشش
bareheaded	بدون کلاه
acranial	بدون کاسهء سر
to be sure <idiom>	مطمئنا ،بدون شک
nothing if not <idiom>	مطمئنا،بدون شک
pathless	بدون جاده
safely	بدون خطر
on the square	بدون کجی
excluding meals	بدون غذا
decaffeinated	بدون کافئین
ametabolous	بدون دگردیسی
unoccupied	بدون مستاجر
without milk	بدون شیر
asymptomatic	بدون علامت
anechoic	بدون انعکاس
under one's own steam <idiom>	بدون کمک
wing it <idiom>	بدون آمادگی
in vain <idiom>	بدون تفثیروموفقیت
air dry	بدون رطوبت
constantly	بدون تغییر
unceasing	بدون وقفه
ametabolic	بدون دگردیسی
nonboresafe	بدون ضامن
awless	بدون بیم
avirulent	بدون شدت
cold turkey	بدون آمادگی
vacant succession	بدون جانشین
bachelors	بدون عیال
unpromising	بدون امید
inaction	بدون فعالیت
unmennerly	بدون اداب
unmannered	بدون اداب
toothless	بدون دندانه
unmaned	بدون سرنشین
unsprung	بدون فنر
bachelor	بدون عیال
unsigned	بدون امضاء
unresponsive	بدون احتیاط
continuously	بدون توقف
unvocal	بدون موسیقی
humble	بدون ارتفاع
humblest	بدون ارتفاع
unvalued	بدون ارج
scoreless	بدون امتیاز
untitled	بدون عنوان
unspotted	بدون الودگی
strikeless	بدون ضربت
indubitable	بدون تردید
unblushing	بدون شرم
notwithstanding	بدون توجه
terrorless	بدون ترس
involuntarily	بدون اراده
immediately	بدون واسطه
toeless	بدون پنجه
unaligned	بدون صف ارایی
unadvised	بدون اطلاع
undeviating	بدون انحراف
undeviating	بدون تردیدرای
unlined	بدون پوشش
unlined	بدون استر
unfunded	بدون سرمایه
tenantless	بدون مستاجر
termless	بدون شرط
unfinanced	بدون پشتوانه
unfeigned	بدون تصنع
insecure	بدون ایمنی
bloodless	بدون خونریزی
acarpous	بدون میوه
unalloyed	بدون الیاژ
sans ceremonie	بدون تشریفات
sans recours	بدون رجوع
without recourse	بدون رجوع
without recourse	بدون حق مراجعه
searchless	بدون جستجو
unattended	بدون متصدی
unequivocally	بدون ابهام
backless	بدون پشتی
backless	بدون پشت
run on	بدون وقفه
unselfish	بدون خودخواهی
zero elasticity	بدون کشش
workless	بدون عمل
adrift	بدون هدف
unequivocal	بدون ابهام
without justification	بدون مجوز
shadeless	بدون سایه
weanting	بدون بی منهای
wayless	بدون جاده
warless	بدون جنگ
undue	بدون مداخله
voteless	بدون رای
vibrationless	بدون لرزه
unfurnished	بدون اثاثیه
confidently	بدون شبهه
stemless	بدون تنه
stemless	بدون ساقه
endless	بدون پایان
vainly	بدون نتیجه
blankly	بدون مقصودیامعنی
shockless	بدون ضربه
soilless	بدون خاک
inoffensive	بدون زنندگی
with in compass	بدون مبالغه
expired	بدون اعتبار
valveless	بدون سوپاپ
off hand	بدون آمادگی
free of tax [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
indolently	بدون درد
indistinctively	بدون فرق
exempt from taxation [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
zero-rated <adj.>	بدون مالیات
incommunicable	بدون رابطه
tax-free <adj.>	بدون مالیات
free from error <adj.>	بدون مشکل
immaculate <adj.>	بدون مشکل
flawless <adj.>	بدون مشکل
inofficial	بدون اجازه
stagnant	بدون حرکت
ingenuously	بدون تزویر
inelastic	بدون کشش
cordless	بدون سیم
exclusive of	بدون در نظرگرفتن
immethodical	بدون اسلوب
faultless <adj.>	بدون مشکل
impeccable <adj.>	بدون مشکل
sound <adj.>	بدون مشکل