English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
without interruption بدون فاصله دمریز
Other Matches
continuous wave امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
single space در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
point blank range فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
interval فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
space فاصله دادن فاصله داشتن
spaces فاصله دادن فاصله داشتن
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alleyways منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
holes فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
blank فاصله
head space فاصله سر
blankest فاصله
distance فاصله
gap فاصله
clearance فاصله
interregnums فاصله
tele فاصله
hiatus فاصله
space bar فاصله زن
distances فاصله
space جا فاصله
intermezzo فاصله
space فاصله
spaces جا فاصله
single space تک فاصله تو هم
blank character فاصله
length فاصله
lengths فاصله
intermittence فاصله
spaces فاصله
gaps فاصله
per saltum بی فاصله
equidistant هم فاصله
discontinuance فاصله
interregna فاصله
interval فاصله
en dash خط فاصله ان
interregnum فاصله
em dash خط فاصله ام
ranges فاصله
ranged فاصله
spacing فاصله
diastema فاصله
range فاصله
unremittingly بی فاصله
distant فاصله دار
lapses فاصله زمانی
intermissions فاصله عود
interval confidence فاصله اطمینان
intermission فاصله عود
range meter فاصله سنج
time lag فاصله زمانی
period فاصله زمان
safe distance فاصله بی خطر
piston clearnce فاصله پیستون
elongation فاصله زاویهای
interlude بادخور فاصله
interspace فاصله مدت
interludes بادخور فاصله
polar distance فاصله قطبی
interim فیمابین فاصله
normal interval فاصله معمولی صف
time period فاصله زمان
period/stretch/lapse of time فاصله زمان
lapse فاصله زمانی
time span فاصله زمان
time lags فاصله زمانی
time out وقفه فاصله
gulf فاصله زدوری
gulfs فاصله زدوری
spanned فاصله معین
line spacing فاصله سطرها
line spacing فاصله سطر
line spacing فاصله خطوط
mode interval فاصله نما
line to line spacing فاصله سطور
center distance فاصله ازمرکز
magnet gap فاصله هوایی
spanning فاصله معین
spans فاصله معین
spacing فاصله بندی
interstice ترک فاصله
light gap فاصله روشنایی
light gap فاصله نور
lapsing فاصله زمانی
respite _ فاصله استراحت
intervalometer فاصله سنج
angular distance فاصله زاویهای
signal distance فاصله علامتی
keyspace فاصله کلیدی
known distance فاصله معلوم
vacation فاصله دو اجلاس
sight distance فاصله دید
shouting distance فاصله صدا رس
shim فاصله پرکن
vacations فاصله دو اجلاس
span فاصله معین
lattice spacing فاصله شبکه
spacing فاصله گذاری
clearance فاصله باز
tritone فاصله سه اهنگ
tritone فاصله سه گام
frequency distance فاصله فرکانس
unit distance با فاصله واحد
distance meter فاصله سنج
unspaced practice تمرین بی فاصله
interval فاصله تاکتیکی
track pitch فاصله شیار
deflationary gap فاصله تنزلی
frequency spacing فاصله فرکانس
telemeter فاصله سنج
terraces spacing فاصله تراسها
white space فاصله سفید
time interval فاصله زمانی
dead rise فاصله مرده
tooth gap فاصله دندانه
interval فاصله زمانی
river فاصله سفید
removed فاصله خانوادگی
focussing فاصله کانونی
focusses فاصله کانونی
focussed فاصله کانونی
focuses فاصله کانونی
focused فاصله کانونی
focus فاصله کانونی
interval فاصله [ریاضی]
rivers فاصله سفید
f. distance or length فاصله کانونی
vertical interval فاصله عمودی
dutter فاصله ستونها
focal length فاصله کانونی
focal distance فاصله کانونی
leading فاصله خطوط
interrupted فاصله دار
fiducial interval فاصله اطمینان
coherence distance فاصله همدوسی
space condition شرط فاصله
ignition spark gap فاصله جرقه
ignition gap فاصله جرقه
space condition حالت فاصله
class interval فاصله طبقه
space فاصله مدت
close range فاصله نزدیک
code distance فاصله رمز
space bar فاصله گذار
soft carriage return خط فاصله خالی
infighting نبرد در فاصله کم
social distance فاصله اجتماعی
spaces فاصله مدت
spaces جا فاصله مدت
spaces فاصله گذاشتن
space جا فاصله مدت
space فاصله گذاشتن
blank character دخشه فاصله
input gap فاصله اولیه
center distance فاصله مرکزی
head space فاصله سر تیربار
confidence interval فاصله اعتماد
spaced فاصله دار
stadimeter فاصله یاب
diatessaron فاصله یک چهارم
subinterval فاصله فرعی
spacing bias پیشقدر فاصله
confidence interval فاصله اطمینان
hard space فاصله واصل
haul distance فاصله حمل
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
track spacing فاصله بین تعقیبها
relative aperture نسبت فاصله کانونی
spacebar کلید فاصله گذار
understrung فاصله زه تا دستگیره کمان
overhears از فاصله دور شنیدن
overhearing از فاصله دور شنیدن
overhear از فاصله دور شنیدن
row stack فاصله اماد از دیوار
proportional spacing فاصله دهی مناسب
stopping sight distance فاصله دید ایست
spaced repetition تکرار فاصله دار
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com