Total search result: 202 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
aimlessly |
بدون مقصد |
|
|
Search result with all words |
|
c & f |
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است |
Other Matches |
|
informally |
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی |
without any reservation |
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا |
unformed |
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان |
goal |
مقصد |
goals |
مقصد |
destination |
مقصد |
destinations |
مقصد |
aimless |
بی مقصد |
objective point |
مقصد |
addressee |
مقصد |
addressees |
مقصد |
virtual |
و مقصد. |
consummation |
مقصد |
aims |
مقصد |
aimed |
مقصد |
object point |
مقصد |
saunteringly |
بی مقصد |
aim |
مقصد |
driftless |
بی مقصد |
flat |
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری |
flattest |
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری |
independently |
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال |
of no interest |
بدون اهمیت [بدون جلب توجه] |
immediate destination |
اولین مقصد |
port of destination |
بندر مقصد |
named place of destination |
مقصد مشخص |
final destination |
مقصد نهایی |
goal oriented |
مقصد گرا |
destined |
مقصد معین |
immediate destination |
مقصد بعدی |
Are we there yet? |
[ما] رسیدیم [به مقصد] ؟ |
targeted <adj.> |
مقصد گرا |
goal-oriented <adj.> |
مقصد گرا |
target-oriented <adj.> |
مقصد گرا |
destination port |
بندر مقصد |
port of entry |
بندر مقصد |
winning post |
تیر مقصد |
terminal port |
بندر مقصد |
object module |
واحد مقصد |
destination file |
فایل مقصد |
destination inspection |
بازدید در مقصد |
object code |
برنامه مقصد |
object language |
زبان مقصد |
Taoism |
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت |
stationed |
یا مقصد استفاده میشود |
named port of destination |
بندر مقصد مشخص |
messages |
در مقصد مربوط میشود |
ex quay |
تحویل در بارانداز مقصد |
ex quay |
تحویل در بندر مقصد |
named point of destination |
نقطه مشخص در مقصد |
payable at destiination |
قابل پرداخت در مقصد |
out port |
بندر دور از مقصد |
message |
در مقصد مربوط میشود |
stations |
یا مقصد استفاده میشود |
station |
یا مقصد استفاده میشود |
interactive |
کد اصلی و مقصد را بررسی کند |
lay line |
خط فرضی مسیر قایق به مقصد |
We are getting there. |
ما به هدف [مقصد] نزدیک می شویم. |
port of debarkation |
بندر مقصد حمل کالا |
parataxis |
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر |
lynch law |
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی |
offhand |
بدون مقدمه بدون تهیه |
unstressed |
بدون اضطراب بدون کشش |
unbranched |
بدون انشعاب بدون شعبه |
achylous |
بدون کیلوس بدون قیلوس |
redirected |
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر |
redirection |
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر |
diverts |
تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد |
freight payable at destination |
هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود |
diverted |
تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد |
redirecting |
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر |
datagram |
که حاوی آدرس مقصد و مسیر آن است |
at the full landed cost price |
قیمت تمام شده کالا در مقصد |
drifts |
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن |
drifting |
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن |
redirect |
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر |
carriage forward |
هزینه حمل در مقصد دریافت میشود |
divert |
تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد |
freight collect |
هزینه حمل در مقصد دریافت میشود |
redirects |
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر |
drift |
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن |
drifted |
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن |
destinations |
صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم |
destination |
صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم |
There is no royal road to learning . <proverb> |
مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار . |
sink |
شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد |
block stowage loading |
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری |
sinks |
شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد |
marshalling yard |
محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل |
message |
انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه |
messages |
انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه |
messages |
ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است |
free on quay |
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد |
message |
ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است |
switching |
بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه |
portmark |
علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده |
to bite the bullet <idiom> |
باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت تا بتوان به مقصد اصلی رسید |
object program |
برنامه مقصد دستورالعملهایی که ازcompiler یا assemblerنتیجه شده و اماده اند تا درکامپیوتر اجرا شوند |
demurrage |
بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است |
via |
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد |
packets |
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی |
packet |
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی |
propagation delay |
1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود |
no drop image |
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.] |
recoilless |
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی |
hotter |
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود |
hot |
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود |
hottest |
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود |
inoperculate |
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش |
UA |
نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد |
wake up |
کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد |
envelopes |
نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است |
envelope |
نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است |
wire head |
قسمت مقصد سیم کشی ایستگاه جلویی سیم کشی |
mail server |
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند |
MTA |
نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال . |
message |
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش . |
messages |
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش . |
ex |
بدون |
and no mistake |
بدون شک |
obtrusively |
بدون حق |
bottomless |
بدون ته |
to a certainty |
بدون شک |
sans |
بدون |
doubtlessly |
بدون شک |
wanting |
بدون |
undoubtedly |
بدون شک |
unstressed |
بدون مد |
undoubted |
بدون شک |
but |
بدون |
without |
بدون |
acheilos |
بدون لب |
goalless |
بدون گل |
acheilous |
بدون لب |
indubitable |
بدون شک |
not nearctic |
بدون |
ex- |
بدون |
i'll warrant |
بدون شک |
acid free |
بدون اسید |
scoreless |
بدون امتیاز |
achromatic |
بدون ترخیم |
acranial |
بدون کاسهء سر |
achromic |
بدون ترخیم |
prosaically |
بدون لطافت |
by rote |
بدون فکر |
unequivocal |
بدون ابهام |
recoilless |
بدون لنگر |
unequivocally |
بدون ابهام |
run on |
بدون وقفه |
sans ceremonie |
بدون تشریفات |
acold |
بدون احساسات |
sans recours |
بدون رجوع |
quiescently |
بدون جنبش |
searchless |
بدون جستجو |
shadeless |
بدون سایه |
unblushing |
بدون شرم |
constantly |
بدون تغییر |
anechoic |
بدون انعکاس |
awless |
بدون بیم |
avirulent |
بدون شدت |
unceasing |
بدون وقفه |
unspotted |
بدون الودگی |
asymptomatic |
بدون علامت |
pathless |
بدون جاده |
undeviating |
بدون انحراف |
undeviating |
بدون تردیدرای |
unfeigned |
بدون تصنع |
unfinanced |
بدون پشتوانه |
unfunded |
بدون سرمایه |
unlined |
بدون استر |
unaligned |
بدون صف ارایی |
soilless |
بدون خاک |
bareheaded |
بدون کلاه |
shockless |
بدون ضربه |
faultless |
بدون خطا |
bloodlessly |
بدون خونریزی |
consistently |
بدون تناقض |
air dry |
بدون رطوبت |
stemless |
بدون ساقه |
stemless |
بدون تنه |
ametabolic |
بدون دگردیسی |
strikeless |
بدون ضربت |
tenantless |
بدون مستاجر |
ametabolous |
بدون دگردیسی |
termless |
بدون شرط |
terrorless |
بدون ترس |
toeless |
بدون پنجه |
unadvised |
بدون اطلاع |
unlined |
بدون پوشش |
immethodical |
بدون اسلوب |
indubitable |
بدون تردید |
free trader |
بدون گمرک |
toothless |
بدون دندانه |
free play |
بدون محدودیت |
free of tax |
بدون مالیات |
free from slip |
بدون لغزش |
continuously |
بدون توقف |
unresponsive |
بدون احتیاط |
intolerantly |
بدون بردباری |
inviscid |
بدون لزوجت |