Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
aimlessly
بدون مقصد
Search result with all words
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
Other Matches
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
goal
مقصد
goals
مقصد
destination
مقصد
destinations
مقصد
aimless
بی مقصد
objective point
مقصد
addressee
مقصد
addressees
مقصد
virtual
و مقصد.
consummation
مقصد
aims
مقصد
aimed
مقصد
object point
مقصد
saunteringly
بی مقصد
aim
مقصد
driftless
بی مقصد
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
immediate destination
اولین مقصد
port of destination
بندر مقصد
named place of destination
مقصد مشخص
final destination
مقصد نهایی
goal oriented
مقصد گرا
destined
مقصد معین
immediate destination
مقصد بعدی
Are we there yet?
[ما]
رسیدیم
[به مقصد]
؟
targeted
<adj.>
مقصد گرا
goal-oriented
<adj.>
مقصد گرا
target-oriented
<adj.>
مقصد گرا
destination port
بندر مقصد
port of entry
بندر مقصد
winning post
تیر مقصد
terminal port
بندر مقصد
object module
واحد مقصد
destination file
فایل مقصد
destination inspection
بازدید در مقصد
object code
برنامه مقصد
object language
زبان مقصد
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
stationed
یا مقصد استفاده میشود
named port of destination
بندر مقصد مشخص
messages
در مقصد مربوط میشود
ex quay
تحویل در بارانداز مقصد
ex quay
تحویل در بندر مقصد
named point of destination
نقطه مشخص در مقصد
payable at destiination
قابل پرداخت در مقصد
out port
بندر دور از مقصد
message
در مقصد مربوط میشود
stations
یا مقصد استفاده میشود
station
یا مقصد استفاده میشود
interactive
کد اصلی و مقصد را بررسی کند
lay line
خط فرضی مسیر قایق به مقصد
We are getting there.
ما به هدف
[مقصد]
نزدیک می شویم.
port of debarkation
بندر مقصد حمل کالا
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
redirected
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
redirection
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
diverts
تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
freight payable at destination
هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
diverted
تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
redirecting
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
datagram
که حاوی آدرس مقصد و مسیر آن است
at the full landed cost price
قیمت تمام شده کالا در مقصد
drifts
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifting
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
redirect
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
carriage forward
هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
divert
تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
freight collect
هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
redirects
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
drift
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifted
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
destinations
صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
destination
صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
There is no royal road to learning .
<proverb>
مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
sink
شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد
block stowage loading
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
sinks
شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد
marshalling yard
محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
message
انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
messages
انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
messages
ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
free on quay
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
message
ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
switching
بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
portmark
علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
to bite the bullet
<idiom>
باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت تا بتوان به مقصد اصلی رسید
object program
برنامه مقصد دستورالعملهایی که ازcompiler یا assemblerنتیجه شده و اماده اند تا درکامپیوتر اجرا شوند
demurrage
بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
via
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
packets
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
propagation delay
1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
recoilless
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
hotter
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
hot
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
hottest
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
inoperculate
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
UA
نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
wake up
کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
envelopes
نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
envelope
نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
wire head
قسمت مقصد سیم کشی ایستگاه جلویی سیم کشی
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
MTA
نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
message
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
messages
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
ex
بدون
and no mistake
بدون شک
obtrusively
بدون حق
bottomless
بدون ته
to a certainty
بدون شک
sans
بدون
doubtlessly
بدون شک
wanting
بدون
undoubtedly
بدون شک
unstressed
بدون مد
undoubted
بدون شک
but
بدون
without
بدون
acheilos
بدون لب
goalless
بدون گل
acheilous
بدون لب
indubitable
بدون شک
not nearctic
بدون
ex-
بدون
i'll warrant
بدون شک
acid free
بدون اسید
scoreless
بدون امتیاز
achromatic
بدون ترخیم
acranial
بدون کاسهء سر
achromic
بدون ترخیم
prosaically
بدون لطافت
by rote
بدون فکر
unequivocal
بدون ابهام
recoilless
بدون لنگر
unequivocally
بدون ابهام
run on
بدون وقفه
sans ceremonie
بدون تشریفات
acold
بدون احساسات
sans recours
بدون رجوع
quiescently
بدون جنبش
searchless
بدون جستجو
shadeless
بدون سایه
unblushing
بدون شرم
constantly
بدون تغییر
anechoic
بدون انعکاس
awless
بدون بیم
avirulent
بدون شدت
unceasing
بدون وقفه
unspotted
بدون الودگی
asymptomatic
بدون علامت
pathless
بدون جاده
undeviating
بدون انحراف
undeviating
بدون تردیدرای
unfeigned
بدون تصنع
unfinanced
بدون پشتوانه
unfunded
بدون سرمایه
unlined
بدون استر
unaligned
بدون صف ارایی
soilless
بدون خاک
bareheaded
بدون کلاه
shockless
بدون ضربه
faultless
بدون خطا
bloodlessly
بدون خونریزی
consistently
بدون تناقض
air dry
بدون رطوبت
stemless
بدون ساقه
stemless
بدون تنه
ametabolic
بدون دگردیسی
strikeless
بدون ضربت
tenantless
بدون مستاجر
ametabolous
بدون دگردیسی
termless
بدون شرط
terrorless
بدون ترس
toeless
بدون پنجه
unadvised
بدون اطلاع
unlined
بدون پوشش
immethodical
بدون اسلوب
indubitable
بدون تردید
free trader
بدون گمرک
toothless
بدون دندانه
free play
بدون محدودیت
free of tax
بدون مالیات
free from slip
بدون لغزش
continuously
بدون توقف
unresponsive
بدون احتیاط
intolerantly
بدون بردباری
inviscid
بدون لزوجت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com