Dictiornary-Farsi | بدون مناقشه بی چون و چرا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
incontrovertible	بدون مناقشه بی چون و چرا


Other Matches

controversy	مناقشه
controversies	مناقشه
collieshangie	مناقشه
velitation	مناقشه
disputes	مناقشه کردن
disputing	مناقشه کردن
disputed	مناقشه کردن
dispute	مناقشه کردن
disputing	مناقشه مجادله کردن
debate	مناقشه مباحثه کردن
debated	مناقشه مباحثه کردن
debates	مناقشه مباحثه کردن
dispute	مناقشه مجادله کردن
debating	مناقشه مباحثه کردن
disputed	مناقشه مجادله کردن
disputes	مناقشه مجادله کردن
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
to a certainty	بدون شک
bottomless	بدون ته
without	بدون
acheilous	بدون لب
but	بدون
indubitable	بدون شک
unstressed	بدون مد
ex	بدون
i'll warrant	بدون شک
undoubtedly	بدون شک
sans	بدون
doubtlessly	بدون شک
undoubted	بدون شک
ex-	بدون
obtrusively	بدون حق
acheilos	بدون لب
wanting	بدون
goalless	بدون گل
not nearctic	بدون
and no mistake	بدون شک
unsigned	بدون امضاء
unpromising	بدون امید
nonboresafe	بدون ضامن
disposed	بدون پوشش
non delay	بدون تاخیر
prosaically	بدون لطافت
no doubt	بدون تردید
free of tax	بدون مالیات
consistently	بدون تناقض
faultless	بدون خطا
nonsyllabic	بدون هجایی
unwary	بدون نگرانی
unvalued	بدون ارج
valveless	بدون سوپاپ
nonstop	بدون توقف
unvocal	بدون موسیقی
untitled	بدون سراغاز
untitled	بدون عنوان
vacant succession	بدون جانشین
on the square	بدون کجی
vibrationless	بدون لرزه
pathless	بدون جاده
quiescently	بدون جنبش
recoilless	بدون لنگر
unoccupied	بدون مستاجر
toeless	بدون پنجه
unadvised	بدون اطلاع
unaligned	بدون صف ارایی
unmaned	بدون سرنشین
unsprung	بدون فنر
unblushing	بدون شرم
undeviating	بدون انحراف
undeviating	بدون تردیدرای
scoreless	بدون امتیاز
unfeigned	بدون تصنع
unfinanced	بدون پشتوانه
unspotted	بدون الودگی
unlined	بدون پوشش
unlined	بدون استر
terrorless	بدون ترس
termless	بدون شرط
safely	بدون خطر
run on	بدون وقفه
unmennerly	بدون اداب
sans ceremonie	بدون تشریفات
sans recours	بدون رجوع
tenantless	بدون مستاجر
searchless	بدون جستجو
shadeless	بدون سایه
shockless	بدون ضربه
constantly	بدون تغییر
unceasing	بدون وقفه
soilless	بدون خاک
stemless	بدون ساقه
stemless	بدون تنه
strikeless	بدون ضربت
unmannered	بدون اداب
unfunded	بدون سرمایه
dimensionless	بدون بعد
by rote	بدون فکر
immediately	بدون واسطه
bloodlessly	بدون خونریزی
bareheaded	بدون کلاه
toothless	بدون دندانه
awless	بدون بیم
avirulent	بدون شدت
continuously	بدون توقف
unalloyed	بدون الیاژ
bloodless	بدون خونریزی
diamensionless	بدون بعد
diamensionless	بدون اندازه
deice	بدون یخ کردن
notwithstanding	بدون توجه
degas	بدون گازکردن
dealated	بدون بال
involuntarily	بدون اراده
cordless	بدون سیم
unresponsive	بدون احتیاط
confidently	بدون شبهه
unfurnished	بدون اثاثیه
acid free	بدون اسید
achromic	بدون ترخیم
achromatic	بدون ترخیم
achlamydeous	بدون پوشش
blankly	بدون مقصودیامعنی
vainly	بدون نتیجه
acarpous	بدون میوه
unselfish	بدون خودخواهی
acold	بدون احساسات
acranial	بدون کاسهء سر
undue	بدون مداخله
asymptomatic	بدون علامت
anechoic	بدون انعکاس
ametabolous	بدون دگردیسی
ametabolic	بدون دگردیسی
air dry	بدون رطوبت
expired	بدون اعتبار
inoffensive	بدون زنندگی
adrift	بدون هدف
insecure	بدون ایمنی
unequivocal	بدون ابهام
inofficial	بدون اجازه
ingenuously	بدون تزویر
inelastic	بدون کشش
indolently	بدون درد
indistinctively	بدون فرق
incommunicable	بدون رابطه
incognizant	بدون شناسایی
inapproachable	بدون دسترسی
inoperculate	بدون دریچه
intolerantly	بدون بردباری
unequivocally	بدون ابهام
unattended	بدون متصدی
irrespective of	بدون ملاحظه
irreflexive	بدون واکنش
inviscid	بدون لزوجت
endless	بدون پایان
immusical	بدون هماهنگی
immethodical	بدون اسلوب
holdless	بدون گیره
free from slip	بدون لغزش
free from backlash	بدون لقی
inaction	بدون فعالیت
flavorless	بدون مزه
failure free	بدون خرابی
exclusive of	بدون در نظرگرفتن
indubitable	بدون تردید
discontinuously	بدون اتصال
bachelors	بدون عیال
bachelor	بدون عیال
hands down	بدون احتیاط
guilelessly	بدون تزویر
humble	بدون ارتفاع
humblest	بدون ارتفاع
glabrous	بدون کرک
fruitlessly	بدون نتیجه
free trader	بدون گمرک
free play	بدون محدودیت
disconnectedly	بدون ارتباط
aimlessly	بدون مقصد
wing it <idiom>	بدون آمادگی
harmlessly	بدون صدمه
promptly	بدون معطلی
non-assessable <adj.>	بدون مالیات
faultless <adj.>	بدون مشکل
impeccable <adj.>	بدون مشکل
taxless <adj.>	بدون مالیات
nothing if not <idiom>	مطمئنا،بدون شک