Total search result: 202 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
unaccompanied |
بدون همراه |
|
|
Search result with all words |
|
multi part stationery |
کاغذ متمادی با چند ورق با هم یا همراه کاربن یا بدون کاربن |
Other Matches |
|
attributing |
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است |
attribute |
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است |
attributes |
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است |
peer to peer network |
شبکه همراه به همراه |
without any reservation |
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا |
informally |
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی |
unformed |
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان |
flat |
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری |
flattest |
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری |
of no interest |
بدون اهمیت [بدون جلب توجه] |
independently |
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال |
Taoism |
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت |
parataxis |
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر |
lynch law |
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی |
unbranched |
بدون انشعاب بدون شعبه |
offhand |
بدون مقدمه بدون تهیه |
achylous |
بدون کیلوس بدون قیلوس |
unstressed |
بدون اضطراب بدون کشش |
non concurrent |
نا همراه |
company |
همراه |
acologte |
همراه |
in company with |
همراه |
attendant |
همراه |
concomitant |
همراه |
accompanied by |
همراه |
companies |
همراه |
bundled |
همراه |
participant |
همراه |
along |
همراه |
accompanying |
همراه |
participants |
همراه |
attendants |
همراه |
mid- |
همراه با |
comrade |
همراه |
mid |
همراه با |
to fight with the enemy |
همراه = با |
secondary planet |
همراه |
comrades |
همراه |
on |
همراه |
companion |
همراه همدم |
good luck to you |
خدا به همراه |
indiental music |
موزیک همراه |
convoys |
همراه رفتن |
to accompany |
همراه شدن |
attends |
همراه بودن |
convoy |
همراه رفتن |
escorting |
همراه بدرقه |
accompanying cargo |
بار همراه |
compeer |
قرین همراه |
come along with me |
همراه من بیائید |
door bundle |
بار همراه |
go along |
همراه رفتن |
attend |
همراه بودن |
to go along |
همراه شدن |
attending |
همراه بودن |
accompanied |
همراه بودن |
to come along |
همراه امدن |
accompanying supplies |
تدارکات همراه |
associated sound |
صدای همراه |
accompanying sound |
صدای همراه |
accompanying fire |
اتش همراه |
accompanier |
همراه مصاحب |
accommpanying element |
عنصر همراه |
spasmodically |
همراه با انقباضات |
to keep company with |
همراه بودن با |
spasmodic |
همراه با انقباضات |
sick headache |
سردرد همراه با |
on one's coat-tails <idiom> |
همراه کس دیگر |
Accompanied by. Together with . |
به اتفاق (همراه ) |
fraught |
دارا همراه |
escorts |
همراه بدرقه |
accompanies |
همراه بودن |
accompany |
همراه بودن |
bon voyage |
خدا به همراه |
escorted |
همراه بدرقه |
escort |
همراه بدرقه |
unbundled |
غیر همراه |
to carry a watch |
ساعت همراه داشتن |
Bring your friend along. |
دوستت را همراه بیاور |
attendants |
همراه نگهبان کشیک |
japko chagi |
ضربه پا همراه گرفتن پا |
kick boxing |
بوکس همراه با لگد |
ice storm |
طوفان همراه باتگرگ |
wave off |
فرود همراه با سایش |
attendant |
همراه نگهبان کشیک |
savate |
بوکس همراه با لگد |
participative |
انبازی کننده همراه |
corps artillery |
توپخانه همراه سپاه |
bitumen macadam |
سنگریزی همراه با قیر |
typhoons |
توفان همراه با باران |
typhoon |
توفان همراه با باران |
incorrect |
نادرست یا به همراه خطا |
amaurotic idiocy |
کانایی همراه با نابینایی |
to go along |
همراه کسی رفتن |
bundled software |
نرم افزار همراه |
to accompany |
همراه کسی رفتن |
herewith |
همراه این نامه |
landing attack |
تک همراه با پیاده شدن به ساحل |
to call on the cell phone |
با تلفن همراه زنگ زدن |
aerial cartwheel |
مارپیچ همراه با پرش وچرخش |
thunderstorm |
توفان همراه بااذرخش وصاعقه |
to go along |
همراه رفتن همراهی کردن |
to bid a persong |
به کسی خدابه همراه گفتن |
thundershower |
رگبار همراه با رعد وبرق |
hit it off with someone <idiom> |
بهترین همراه با کسی داشتن |
I have nothing to declare. |
کالای گمرکی همراه ندارم. |
Nothing to declare |
همراه نداشتن کالاهای گمرکی |
Goods to declare |
همراه داشتن کالاهای گمرکی |
RIFF |
ماده بزرگ همراه ID RIFF. |
thunderstorms |
توفان همراه بااذرخش وصاعقه |
door bundle |
بار پرتابی همراه با چترباز |
chaperons |
همراه دختران جوان رفتن |
chaperone |
همراه دختران جوان رفتن |
to cell phone |
با تلفن همراه زنگ زدن |
chaperon |
همراه دختران جوان رفتن |
company |
گروهان همراه کسی رفتن |
chaperones |
همراه دختران جوان رفتن |
companies |
گروهان همراه کسی رفتن |
dysuria |
ادرار همراه با سوزش واشکال |
grand mal |
صرع همراه با تشنج وغش |
chaperones |
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود |
oxidative phosphorylation |
فسفریل دار کردن همراه بااکسایش |
rear takedown with outside singleleg byl |
زیریک خم میانکوب همراه بااقل ازچپ |
real number |
عددی که با بخش کسری همراه است . |
chaperons |
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود |
striptease |
رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه |
coloratura |
خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند |
ballets |
اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک |
subscripted variable |
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود |
sidestep traverse |
صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو |
cell phone users while driving |
کاربران تلفن همراه درحال رانندگی |
coloraturas |
خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند |
oratorios |
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار |
Do you have nothing to declare? |
آیا کالای گمرکی همراه دارید؟ |
chaperone |
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود |
oratorio |
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار |
sobbed |
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن |
joint product offer |
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر |
knobstick |
کارگریکه که بااعتصاب کارگران همراه نیست |
indiental music |
ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد |
sob |
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن |
callithump |
رژه پر سروصدایی همراه باکرنا و بوق |
ballet |
اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک |
multidimensional |
تعداد آرایههای موازی به همراه عمق |
sobbing |
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن |
sobs |
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن |
chaperon |
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود |
cantata |
شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود |
cantatas |
شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود |
fortis |
دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی |
shared |
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر |
shares |
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر |
strophe |
چرخش هنگام رقص همراه با اوازدسته جمعی |
cash with order |
پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع |
conditorium |
[مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی] |
conditivum |
[مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی] |
share |
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر |
milk leg |
ورم پای نوزاد همراه با دردبهنگام زایمان |
desks |
میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها |
desk |
میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها |
do [verb] |
روی [فعلی که همراه می آید] تکیه میکند |
bugging |
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند |
camp followers |
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند |
bug |
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند |
squire of dames |
کسی که همراه زنان میرودیابیشتردرگروه انان داخل میشود |
camp follower |
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند |
blizzard |
باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد |
blizzards |
باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد |
user |
متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن |
users |
متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن |
bundled software |
نرم افزاری که همراه با قیمت کامپیوتر فروخته میشود |
bugs |
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند |
slapstick |
نمایش خنده دار همراه باشوخی وسر وصدا |
best rate of climb speed |
سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است |
repeating key |
روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد |
attachment |
فایل نام دارای که همراه یک پیامیست الکترونیکی ارسال میشود |
to play gooseberry |
همراه دونفرعاشق ومعشوق راه افتادن وموی دماغ انهاشدن) |
process |
ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه |
processes |
ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه |
female |
استدلالی به همراه سوکتهایی که سوزنهای اتصال نری وارد آن می شوند |
creptation |
تخریب خلل و فرج بتن همراه با صدای درهم شکستن |
recoilless |
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی |
wire |
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست |
wires |
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست |
crab |
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی |
crabs |
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی |
form |
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود |
break-dancing |
گونهای رقص جدید که همراه است با عملیات آکروباتیک و چرخشهای تند |
forms |
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود |
formed |
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود |
pinout |
شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها |
inoperculate |
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش |
multimedia |
کامپیوتری که میتواند برنامههای چند رسانهای را اجرا کند. به همراه کارت صدا |
record |
لیست فیلدهایی که رکوردرا تشکیل می دهند با هم همراه طول ونوع داده انها |
acid house |
نوعی موسیقی رقص کهاصولا با استفاده از مواد مخدر توهمزا همراه است |
cist |
[قبر ماقبل تاریخ مانند جعبه که اغلب همراه با سنگ نشانه بود.] |
table |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
tabling |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
tables |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
tabled |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |