English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
faceless بدون ویژگی
Search result with all words
dead [چوبکاری بدون ویژگی خاصی]
Other Matches
redundancy نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
redundancies نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
attributing ویژگی
exclusivity ویژگی
traits ویژگی
trait ویژگی
feature ویژگی
characteristically ویژگی
specification ویژگی
characteristic ویژگی
attribute ویژگی
featuring ویژگی
property ویژگی
attributes ویژگی
featured ویژگی
features ویژگی
personality trait ویژگی شخصیت
peculiarity حالت ویژگی
peculiarities حالت ویژگی
peronality of laws ویژگی قانون
dynamic trait ویژگی پویشی
feature ویژگی عملکرد
surface trait ویژگی روساختی
source trait ویژگی پایه
membership character ویژگی عضویت
common trait ویژگی مشترک
polarities ویژگی قطبی
polarity ویژگی قطبی
feature of performance ویژگی عملکرد
ergic trait ویژگی پویشی
sex linked characteristic ویژگی وابسته به جنس
outline utility برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
parameter ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
parameters ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
maintainability ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
type ahead ویژگی ای که باعث از بین رفتن کلمه میشود
end of page halt ویژگی ای که چاپگر را درپایان هر صفحه خروجی متوقف میکند
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
word star یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
bourgeois <adj.> از ویژگی های این طبقه متوسط، به طور معمول با اشاره به ارزشهای مادی ادراک شده و یا نگرش مرسوم
rat's nest یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند
alto-rilievo [ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
accumulation [مجموعه ای از ویژگی های معماری مشتق شده از دوره های مختلف تاریخی با ترتیب زمانی مشخص]
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
bionics مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
historic character [شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
Temerchin motife نگاره تمرچین [این نقش هشت ضلعی در فرش های افغانی، ترکمنی و قفقازی بکار رفته و ویژگی خاص آن تکرار حالتی از ماهی در طراحی است و بصورت چهار قاب مشابه با تضاد رنگی می باشد.]
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
ex بدون
to a certainty بدون شک
and no mistake بدون شک
indubitable بدون شک
obtrusively بدون حق
unstressed بدون مد
undoubted بدون شک
undoubtedly بدون شک
acheilous بدون لب
acheilos بدون لب
not nearctic بدون
without بدون
ex- بدون
goalless بدون گل
bottomless بدون ته
wanting بدون
sans بدون
doubtlessly بدون شک
i'll warrant بدون شک
but بدون
unvocal بدون موسیقی
wayless بدون جاده
free trader بدون گمرک
weanting بدون بی منهای
inaction بدون فعالیت
indolently بدون درد
untitled بدون سراغاز
free from slip بدون لغزش
free from backlash بدون لقی
inelastic بدون کشش
bachelors بدون عیال
untitled بدون عنوان
valveless بدون سوپاپ
insecure بدون ایمنی
unvalued بدون ارج
incommunicable بدون رابطه
vacant succession بدون جانشین
incognizant بدون شناسایی
vibrationless بدون لرزه
voteless بدون رای
warless بدون جنگ
indistinctively بدون فرق
indubitable بدون تردید
notwithstanding بدون توجه
free of tax بدون مالیات
free play بدون محدودیت
ingenuously بدون تزویر
faultless بدون خطا
in vain <idiom> بدون تفثیروموفقیت
wing it <idiom> بدون آمادگی
under one's own steam <idiom> بدون کمک
to be sure <idiom> مطمئنا ،بدون شک
unequivocal بدون ابهام
immethodical بدون اسلوب
consistently بدون تناقض
nothing if not <idiom> مطمئنا،بدون شک
without milk بدون شیر
guilelessly بدون تزویر
holdless بدون گیره
decaffeinated بدون کافئین
excluding meals بدون غذا
unequivocally بدون ابهام
zero elasticity بدون کشش
workless بدون عمل
without recourse بدون رجوع
without recourse بدون حق مراجعه
without justification بدون مجوز
humble بدون ارتفاع
humblest بدون ارتفاع
inapproachable بدون دسترسی
with in compass بدون مبالغه
backless بدون پشت
backless بدون پشتی
glabrous بدون کرک
immusical بدون هماهنگی
unattended بدون متصدی
unmanned بدون سرنشین
unexceptional بدون استثنا
fruitlessly بدون نتیجه
faceless بدون صورت
endless بدون پایان
cold turkey بدون آمادگی
bachelor بدون عیال
achromic بدون ترخیم
inviscid بدون لزوجت
asymptomatic بدون علامت
scoreless بدون امتیاز
sans recours بدون رجوع
sans ceremonie بدون تشریفات
avirulent بدون شدت
exclusive of بدون در نظرگرفتن
irreflexive بدون واکنش
irrespective of بدون ملاحظه
shadeless بدون سایه
shockless بدون ضربه
anechoic بدون انعکاس
failure free بدون خرابی
acid free بدون اسید
soilless بدون خاک
intolerantly بدون بردباری
acold بدون احساسات
acranial بدون کاسهء سر
air dry بدون رطوبت
ametabolic بدون دگردیسی
ametabolous بدون دگردیسی
awless بدون بیم
run on بدون وقفه
on the square بدون کجی
nonsyllabic بدون هجایی
nonstop بدون توقف
hands down بدون احتیاط
nonboresafe بدون ضامن
cordless بدون سیم
non delay بدون تاخیر
no doubt بدون تردید
dealated بدون بال
diamensionless بدون اندازه
by rote بدون فکر
diamensionless بدون بعد
bareheaded بدون کلاه
recoilless بدون لنگر
quiescently بدون جنبش
prosaically بدون لطافت
bloodlessly بدون خونریزی
discontinuously بدون اتصال
disconnectedly بدون ارتباط
pathless بدون جاده
dimensionless بدون بعد
deice بدون یخ کردن
achromatic بدون ترخیم
inofficial بدون اجازه
unlined بدون استر
unfunded بدون سرمایه
unfinanced بدون پشتوانه
unfeigned بدون تصنع
toothless بدون دندانه
undeviating بدون تردیدرای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com