English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (29 milliseconds)
English Persian
miscalculate بدپیش بینی کردن
miscalculated بدپیش بینی کردن
miscalculates بدپیش بینی کردن
miscalculating بدپیش بینی کردن
Other Matches
pug nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
septum حفرههای بینی پره بینی
prediction از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
schedules برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
predictions از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
scheduled برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
schedule برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
to read people's hands کف بینی کردن
preparations پیش بینی کردن
forecasted پیش بینی کردن
to blow one's nose بینی پاک کردن
expects پیش بینی کردن
preparation پیش بینی کردن
to make provision پیش بینی کردن
anticipating پیش بینی کردن
second guess پیش بینی کردن
second-guess پیش بینی کردن
second-guessed پیش بینی کردن
expecting پیش بینی کردن
expected پیش بینی کردن
expect پیش بینی کردن
second-guesses پیش بینی کردن
second-guessing پیش بینی کردن
prevision پیش بینی کردن
previse پیش بینی کردن
anticipate پیش بینی کردن
anticipated پیش بینی کردن
anticipates پیش بینی کردن
prognosticate پیش بینی کردن
forecasts پیش بینی کردن
plans پیش بینی کردن
foresee پیش بینی کردن
nose-picking انگشت کردن در بینی
forecast پیش بینی کردن
dope پیش بینی کردن
dopes پیش بینی کردن
foresees پیش بینی کردن
foreshow پیش بینی کردن
plan پیش بینی کردن
augur پیش بینی کردن
augured پیش بینی کردن
auguring پیش بینی کردن
augurs پیش بینی کردن
miscalculating پیش بینی غلط کردن
miscalculates پیش بینی غلط کردن
antedates پیش بینی کردن جلوانداختن
provide for in the budget در بودجه پیش بینی کردن
miscalculated پیش بینی غلط کردن
predicting قبلا پیش بینی کردن
preselect پیش بینی موضع کردن
to provide for old age پیش بینی روزگارپیری را کردن
look forward to something <idiom> را لذت پیش بینی کردن
predicts قبلا پیش بینی کردن
antedated پیش بینی کردن جلوانداختن
predict قبلا پیش بینی کردن
miscalculate پیش بینی غلط کردن
antedate پیش بینی کردن جلوانداختن
snuffling زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffles زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
forecast براورد کردن از قبل پیش بینی
forecasted براورد کردن از قبل پیش بینی
to p for a sum in the budget مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
snuffled زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
forecasts براورد کردن از قبل پیش بینی
foretaste ازمایش قبلی پیش بینی کردن
snuffle زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
extrapolates ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolate ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolating ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolated ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
emunctory مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
weather forecast پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
anaglyph عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecasts پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
predicting interval فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
implied trust امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
hand reading کف بینی
neb بینی
snot اب بینی
noses بینی
night bilndness شب بینی
nose بینی
rheum اب بینی
sniveling اب بینی
rhinologist بینی
the handle of the face بینی
sniveled اب بینی
snivels اب بینی
cross eye دو بینی
snoot بینی
cross eye کج بینی
double vision دو بینی
palmistry کف بینی
graphology خط بینی
mucus of the nose اب بینی
pecker بینی
chiromancy کف بینی
nasally از بینی
snivelled اب بینی
nozzles بینی
snivelling اب بینی
snivel اب بینی
nozzle بینی
forcasting پیش بینی
expectation پیش بینی
nearsightedness نزدیک بینی
flat nosed پهن بینی
nasute گنده بینی
fastidiousness باریک بینی
nassal وابسته به بینی
self imprtance خود بینی
nasology مبحث بینی
nasoscope بینی بین
fortune telling طالع بینی
ornithoscopy مرغ بینی
polyopia چند بینی
worldview جهان بینی
perspicuity روشن بینی
stricture باریک بینی
astronomy طالع بینی
perdict پیش بینی
ozena قرحه بینی
crystal gazing بلور بینی
snuffer سوراخ بینی
platyrrhine پهن بینی
outsight فاهر بینی
insights درون بینی
otoscopy گوش بینی
outsight برون بینی
expectations پیش بینی
perspicuity تیز بینی
false pride خود بینی
precaution پیش بینی
precautions پیش بینی
insight درون بینی
erythropsia سرخ بینی
nasolabial وابسته به لب و بینی
near sight نزدیک بینی
megalopsis درشت بینی
megalopsia درشت بینی
projection پیش بینی
macropsia درشت بینی
long siht دور بینی
retinoscopy شبکیه بینی
prognostications پیش بینی
prognostication پیش بینی
localism کوته بینی
projections پیش بینی
nares مجراهای بینی
quillet باریک بینی
myopy نزدیک بینی
prospectiveness پیش بینی
near sightedness نزدیک بینی
mucus of the nose مخاط بینی
moon blindness روز بینی
microscopy ریز بینی
paranasal نزدیک بینی
finesse نکته بینی
priggism اندک بینی
priggery خود بینی
lenticular ذره بینی
rhinal وابسته به بینی
night bilndness روز بینی
hawk nose بینی قوشی
microscopic ذره بینی
scintillating scotoma اخگر بینی
haemoscopy خون بینی
nasality وابستگی به بینی
nasiform بینی شکل
nasion بیخ بینی
nasitis اماس بینی
genethlilogy زایچه بینی
augury پیش بینی
noses بینی اسب
nose بینی اسب
laryngoscopy حنجره بینی
microscopy ذره بینی
rhinology بینی شناسی
hook nosed دارای بینی کج
pregiurement پیش بینی
rhinoscope بینی نگر
keenness of sight تیز بینی
rhiopharyngeal بینی حلقی
isomorphism هم ریخت بینی
genethlilogy طالع بینی
cautions پیش بینی
the two nostrils دو سوراخ بینی
prediction پیش بینی
predictions پیش بینی
megalomania خودبزرگ بینی
myopia نزدیک بینی
lookahead پیش بینی
to blow nose گرفتن بینی
objectivity واقع بینی
the tip of the nose نوک بینی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com