Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
improvisation |
بدیهه سازی حاضر جوابی |
|
|
Other Matches |
|
repartee |
حاضر جوابی |
readiness to report |
حاضر جوابی |
ready wit |
حاضر جوابی |
improvisator |
بدیهه ساز حاضر جواب |
improvisatory |
وابسته به بدیهه گویی یابدیهه سازی |
improvisatorial |
وابسته به بدیهه گویی یابدیهه سازی |
prepare for action |
حاضر به عملیات شدن حاضر به تیر کردن |
improvisator |
بدیهه گو |
improv |
زن بدیهه گو |
improvisatore |
بدیهه گو |
improvisation |
بدیهه گویی |
improv |
زن بدیهه سرا |
improvisatore |
بدیهه سرا |
extemporaneousness |
بدیهه گوئی |
at a nonplus |
بی جوابی |
to reduce to a nonplus |
بی جوابی |
back talk |
پیش جوابی |
single valued function |
تابع یک جوابی |
Beats me! <idiom> |
من رو گیر انداختی. [نداشتن جوابی برای سوالی] |
You've got me stumped. <idiom> |
من رو گیر انداختی. [نداشتن جوابی برای سوالی] |
You've got me there! <idiom> |
من رو گیر انداختی. [نداشتن جوابی برای سوالی] |
how much does a vacation cost? [American E] [when amount is indeterminate] <idiom> |
من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی] |
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> |
من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی] |
rectification |
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی |
calculating |
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین |
pilot materials |
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی |
ordnance plant |
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی |
jagger |
الت کنگره سازی یادندانه سازی |
in the saddle |
حاضر |
stocked |
:حاضر |
agreeable |
حاضر |
present |
حاضر |
existing |
حاضر |
stock |
:حاضر |
ubiquitous |
حاضر |
presented |
حاضر |
presents |
حاضر |
on hand <idiom> |
حاضر |
presenting |
حاضر |
delicatessen |
اغذیه حاضر |
existing |
در حال حاضر |
readied |
قبضه حاضر |
to e. an appearance |
حاضر شدن |
stand by |
حاضر بودن |
toss off <idiom> |
حاضر جواب |
delicatessens |
اغذیه حاضر |
For the time being. At peresent. presently. |
درحال حاضر |
operational |
حاضر به کار |
present [at] <adj.> |
باشنده [حاضر] [در] |
at present |
در حال حاضر |
at the moment |
در حال حاضر |
active |
حاضر بخدمت |
omnipresent |
حاضر در همه جا |
rigs |
وضع حاضر |
omnipresent |
همه جا حاضر |
ready |
قبضه حاضر |
ready |
حاضر به کار |
here |
بدینسو حاضر |
readies |
قبضه حاضر |
readies |
حاضر به کار |
rigged |
وضع حاضر |
rig |
وضع حاضر |
willing |
حاضر خواهان |
attends |
حاضر بودن |
attending |
حاضر بودن |
operationally ready |
حاضر به کار |
attend |
حاضر بودن |
johnny on the sopt |
حاضر و اماده |
operationally ready |
حاضر به عملیات |
roll call |
حاضر و غایب |
at the present moment |
درحال حاضر |
current |
در حال حاضر |
readied |
حاضر به کار |
currents |
در حال حاضر |
get ready |
حاضر شدن |
action front |
حاضر به تیر |
readying |
قبضه حاضر |
readying |
حاضر به کار |
make ready |
حاضر شدن |
To call the roll. Roll-call. |
حاضر غایب کردن |
operational route |
جاده حاضر به کار |
action |
فرمان حاضر به تیر |
actions |
فرمان حاضر به تیر |
march order |
حاضر براه کردن |
show up |
سر موقع حاضر شدن |
to be present |
باشنده [حاضر] بودن |
get ready |
حاضر کردن یا شدن |
he refused to go |
حاضر نشد برود |
to conjure up |
با سحر حاضر کردن |
i agreed to go |
حاضر شدم بروم |
ready position |
حالت حاضر به تیر |
fitting out |
حاضر کردن ناو |
unready |
غیراماده حاضر نشده |
inbearing |
فضولانه حاضر خدمت |
roll-calls |
حاضر و غایب کردن |
roll-call |
حاضر و غایب کردن |
presence of mind |
حاضر ذهنی هوشیاری |
inbearing |
ناخوانده حاضر خدمت |
Get ready for the journey(trip) |
برای مسافرت حاضر شو |
To prepare something. To get somethings ready. |
چیزی را حاضر کردن |
To keep an appointment . |
سر قرار حاضر شدن |
attender |
شخص حاضر در جایی |
take off (time) <idiom> |
سرکار حاضر نشدن |
fair game |
طعمهی حاضر و آماده |
call the roll |
حاضر و غایب کردن |
obliging |
حاضر خدمات مهربان |
pre-treatment |
عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی] |
one level address |
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند |
formularization |
کوتاه سازی ضابطه سازی |
irritancy |
پوچ سازی باطل سازی |
subjugation |
مقهور سازی مطیع سازی |
frustration |
خنثی سازی محروم سازی |
frustrations |
خنثی سازی محروم سازی |
imagery |
مجسمه سازی شبیه سازی |
ouster |
بی بهره سازی محروم سازی |
erasable |
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت |
set up |
حاضر به جنگ کردن توپ |
never to be at a loss for an answer |
همیشه حاضر جواب بودن |
I wI'll get (persuade)him to sign . |
اورا حاضر بامضاء می کنم |
Those who attended the meeting. |
کسانیکه در جلسه حاضر بودند |
I was an eye witness to what happened. |
من حاضر وناظر وقا یع بودم |
When will they be ready? |
چه وقت آنها حاضر میشود؟ |
senior officer afloat |
ارشدترین افسر حاضر در ناو |
make ready |
اماده شدن حاضر کردن |
all available |
کلیه توپخانه حاضر به تیر |
ubiquitous |
همه جا حاضر موجود درهمه جا |
Are you prepared to accept my conditions? |
حاضر ید شرایط مرا بپذیرید؟ |
At the moment we are not able to ... |
در حال حاضر امکانش نیست که ما ... |
dates |
در حال حاضر یا اخیراگ امروزی |
get ready |
اماده شدن حاضر کردن |
date |
در حال حاضر یا اخیراگ امروزی |
embattle |
حاضر به جنگ کردن یا شدن |
roll call |
حاضر و غایب کردن افراد |
readies |
حاضربه تیر حاضر باشید |
readied |
حاضربه تیر حاضر باشید |
show up |
حاضر شدن حضور یافتن |
ready |
حاضربه تیر حاضر باشید |
embattle |
حاضر شدن برای جنگ |
readying |
حاضربه تیر حاضر باشید |
offer to buy something |
حاضر به خرید چیزی شدن |
saves |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
saved |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
save |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
at this time <adv.> |
درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا] |
operating force |
نیروهای حاضر به کار نیروی فعال |
he would take no refusal |
هیچ حاضر نمیشد که تقاضایش رد شود |
to report oneself |
حاضر شدن وخود را معرفی کردن |
ready rack |
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی |
set |
وسیله حاضر بکار تنظیم شده |
operationally ready |
حاضر به عمل اماده از نظر عملیاتی |
sets |
وسیله حاضر بکار تنظیم شده |
setting up |
وسیله حاضر بکار تنظیم شده |
currents |
آدرسی که در حال حاضر استفاده میشود |
current |
آدرسی که در حال حاضر استفاده میشود |
at this stage <adv.> |
درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا] |
to compel the attendance of a witness |
وادار به حاضر شدن شاهدی [قانون] |
symmetrical compression |
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد |
our offer to render a service |
حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم |
hath |
سوم شخص مفرد اززمان حاضر فعل have |
ready missile |
موشک حاضر به پرتاب روی سکوی اتش |
make the grade <idiom> |
منظم کردن، موفق بودن ،حاضر شدن |
make the scene <idiom> |
به محل یا حادثه خاص رفتن ،حاضر شدن |
That won't work with me! |
من حاضر نیستم این کار را انجام بدهم! |
It doesn't fly with me [American E] [colloquial] |
من حاضر نیستم این کار را انجام بدهم! |
rolling reserve |
امادذخیره دم دست وهمیشه حاضر در پای کار |
actual job [job held] [occupation held] |
پیشه در حال حاضر نگه داشته شده |
to report for duty |
برای کار حاضر شدن وخود رامعرفی کردن |
raise pistol |
فرمان حاضر به تیر درتیراندازی کلت طپانچه ها بالا |
colours |
انتخاب رنگهایی که در حال حاضر در تصویر استفاده می شوند |
colour |
انتخاب رنگهایی که در حال حاضر در تصویر استفاده می شوند |
sort |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
sorted |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
sorts |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
embattle |
حاضر بجنگ شدن تحت فشار شدید قرار دادن |
resident school |
مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود |
to call the roll |
حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن] |
individual demand schedule |
صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد |
hitting |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
hits |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
hit |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
window |
فضایی در صفحه نمایش که اپراتور در حال حاضر آنجا کار میکند |
minuteman |
داوطلبانی که متعهد بودند بمحض احضار حاضر بخدمت نظام شوند |
inactive |
پنجرهای که نمایش داده میشود ولی در حال حاضر استفاده نمیشود |
front de liberation national |
فعالیت می کرد و در حال حاضر تنها حزب سیاسی الجزایر است |
electronic |
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند |
docketing |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
docket |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
activities |
تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند |
activity |
تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند |
storage |
فضای موقت حافظه برای داده هایی که در حال حاضر پردازش می شوند |
exclusion principle |
اگر بتوان مانع استفاده کالا توسط کسانی که حاضر بپرداخت هزینه |
dockets |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
docketed |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
unpopulated |
تخته مدار چاپ شده که درحال حاضر عنصری ندارد یا سوکت آن خالی است |
workspace |
فضایی در حافظه که برای استفاده آماده است یا در حال حاضر اپراتور در آن کار میکند |
dump |
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه |
Indeo |
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی |
externals |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
external |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
Internet |
جستجوگر وب سافت ماکروسافت که در حال حاضر آماده است و به کاربر امکان مشاهده صفحه وب را میدهد |