English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
equivalent برابر مشابه
equivalents برابر مشابه
Other Matches
emulation رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
directory روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directories روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
howitzer توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
doubled up سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
density سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomon [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
sensitive to corrosion حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate سه برابر سه برابر کردن
without recourse عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
splash proof enclosure حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
quasi مشابه
homogeneous مشابه
akin <adj.> مشابه
alike <adj.> مشابه
elementary مشابه
semblable مشابه
related <adj.> مشابه
similar <adj.> مشابه
like <adj.> مشابه
resembling <adj.> مشابه
lossy compression مشابه 6-23
similar مشابه
allo مشابه
corresponding مشابه
analogous مشابه
printed مشابه 7861
prints مشابه 7861
inductions مشابه 5128
induction مشابه 5128
incorrectly مشابه 5078
in kind <idiom> به طریقی مشابه
in the same boat <idiom> درشراطی مشابه
print مشابه 7861
synthesizing مشابه 9821
synthesizes مشابه 9821
synthesized مشابه 9821
organising مشابه 7186
synthesising مشابه 9821
synthesises مشابه 9821
synthesised مشابه 9821
decoding مشابه 2860
bridging مشابه 1361
breakdown مشابه 1352
breakdowns مشابه 1352
manipulation مشابه 6208
organizing مشابه 7186
organizes مشابه 7186
organize مشابه 7186
design مشابه 2979
organises مشابه 7186
slew مشابه 9308
bracket مشابه 1329
designs مشابه 2979
IRTF مشابه 55423
multifunctional مشابه 6716
decryption مشابه 2871
correspound مشابه بودن
congener مشابه متجانس
parity price قیمت مشابه
cal مشابه 1502
assonant مشابه یا متجانس
pim مشابه 7515
product group کالاهی مشابه
storage مشابه 9641
multi scan monitor مشابه 6632
EMI مشابه 3541
least significant digit مشابه 5781
IBM مشابه 4962
HMA مشابه 4812
GUI مشابه 4601
MByte مشابه 6304
EXNOR مشابه 3826
MHS مشابه 6444
epileptoid مشابه صرع
epileptiform مشابه صرع
encryption مشابه 3631
quantize مشابه 8181
reconfigure مشابه 8375
SVGA مشابه 9737
IBM مشابه 4963
rounding مشابه 8762
equals مشابه بودن
equalling مشابه بودن
equalled مشابه بودن
uncommitted logic array مشابه 10328
equaling مشابه بودن
equaled مشابه بودن
equal مشابه بودن
gap مشابه 4490
gaps مشابه 4490
users مشابه 10322
user مشابه 10322
kips مشابه 5677
window مشابه 10682
exclusive مشابه 3824
look-alikes برنامه مشابه
look-alike برنامه مشابه
look alike برنامه مشابه
similarly بطور مشابه
identical دقیقا مشابه
ultra- مشابه 10327
scale مشابه 8865
launched مشابه 5747
launches مشابه 5747
carriers مشابه 1595
synthesize مشابه 9821
launching مشابه 5747
recoveries مشابه 8398
recovery مشابه 8398
status مشابه 9596
registering مشابه 8481
register مشابه 8481
directly مشابه 3162
carrier مشابه 1595
registers مشابه 8481
roundest مشابه 8759
domain مشابه 3286
domains مشابه 3286
round مشابه 8759
syntax مشابه 9817
field مشابه 4036
fielded مشابه 4036
fields مشابه 4036
interchange مشابه 5359
interchanged مشابه 5359
interchanges مشابه 5359
interchanging مشابه 5359
electronic مشابه 3510
launch مشابه 5747
worded مشابه 10721
word مشابه 10721
Arabic شکل مشابه ...
peripheral مشابه 7489
quasi- مشابه یا تقریباگ همان
lark چکاوک وگونههای مشابه ان
Join the club! من هم درشرایطی مشابه هستم !
larks چکاوک وگونههای مشابه ان
hand out <idiom> از چیزهایی مشابه به هم دادن
in keeping with <idiom> مشابه ،موافقت کردن
tonemic دارای تلفظ مشابه
etx توجه مشابه EOT
dissimilarly بطور غیر مشابه
to correspond to مانند [مشابه] بودن
bank مجموعهای از وسایل مشابه
banks مجموعهای از وسایل مشابه
homochromatic دارای رنگهای مشابه
relationships نحوه اتصال دو چیز مشابه
isotropic دارای خواص فیزیکی مشابه
acceptable alter nate product فراورده مشابه قابل قبول
tweedledum and tweedledee دو فرد یا دو گروه خیلی مشابه
relationship نحوه اتصال دو چیز مشابه
equated مشابه بودن یامشابه ساختن
equate مشابه بودن یامشابه ساختن
pulse مجموعه متمادی پالسهای مشابه
block storing کنار هم چیدن کانتینرهای مشابه
rookeries زادگاه زاغ ها و پرندگان مشابه
equates مشابه بودن یامشابه ساختن
rookery زادگاه زاغ ها و پرندگان مشابه
storage pool گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
We're all in the same boat. ما همه در یک موقعیت مشابه هستیم.
cartels اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
cartel اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
heterologous غیر مشابه بدون نسبت
pulsed مجموعه متمادی پالسهای مشابه
equivalents همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
homogamy وجود گلبرگهای مشابه ومتجانس در گیاه
contour template مشابه سازی یک شکل دو یاسه بعدی
in a rut <idiom> همیشه کار مشابه انجام دادن
equivalent همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
Birds of a feather flock together . <proverb> پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
basic type double tier formwork قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه
to be in the same boat <idiom> درشرایطی مشابه بودن [اصطلاح مجازی]
c استفاده مشابه از کامپیوتر در هر جنبه طراحی و ساخت
voicing تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
elements که ازقسمتهای مشابه بسیار تشکیل شده است
element که ازقسمتهای مشابه بسیار تشکیل شده است
mimicking <adj.> <pres-p.> [رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن]
matches جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
typecast ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
typecasts ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
typecasting ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
unshielded twisted pair cable مشابه 10294. مراجعه شود به CATEGORY CABLE
voices تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
pantomiming <adj.> <pres-p.> [رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن]
homograft پیوند زنی از بافت وجودی مشابه باخود
voice تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
emulating <adj.> <pres-p.> [رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن]
match جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
c استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
gating circuit مداری که مشابه با یک کلیدانتخاب شده عمل میکند
doubled up دو برابر
bracketed برابر
tantamount برابر
sextuple شش برابر
tenfold ده برابر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com