Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
anti thesis
برابر نهاد
Other Matches
howitzer
توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
doubled up
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
densities
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
subjecting
نهاد
entity
نهاد
ill grained
بد نهاد
entities
نهاد
ill set
بد نهاد
ill sorted
بد نهاد
institution
نهاد
inclination
نهاد
aestivation
نهاد
subjected
نهاد
subject
نهاد
scoundrelly
به نهاد
reserve
پس نهاد
institute
نهاد
inst
نهاد
subjects
نهاد
reserving
پس نهاد
instituted
نهاد
institutes
نهاد
syntheses
هم نهاد
synthesis
هم نهاد
id
نهاد
instituting
نهاد
reserves
پس نهاد
isodomon
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
trueborn
پاک نهاد
reserves
پس نهاد کردن
trueheartedness
پاک نهاد
qualities
نهاد چگونگی
quality
نهاد چگونگی
truehearted
پاک نهاد
ingrained
<adj.>
سرشته در نهاد
character
نهاد سیرت
reserving
پس نهاد کردن
characters
نهاد سیرت
reserve
پس نهاد کردن
social institution
نهاد اجتماعی
institutionalism
مکتب اصالت نهاد
Since the day he set foot there .
از روزیکه به آنجا پا نهاد
sensitive to corrosion
حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate
سه برابر سه برابر کردن
without recourse
عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
splash proof enclosure
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
equal
برابر
paripassu
برابر
doubled
دو برابر
two fold
دو برابر
equalled
برابر
doubled up
دو برابر
equaled
برابر
equaling
برابر
equalling
برابر
one hundred times as many
صد برابر
triples
سه برابر
tripling
سه برابر
tenfold
ده برابر
tantamount
برابر
tripled
سه برابر
three fold
سه برابر
triple
سه برابر
for
در برابر
double
دو برابر
versus
در برابر
threefold
سه برابر
sixfold
شش برابر
identical
برابر
sextuple
شش برابر
ninefold
نه برابر
one fold
یک برابر
symmetric
برابر
breasts
برابر
level with each other
برابر
square
برابر
abreast
برابر
bracketed
برابر
as much a
دو برابر
vs
در برابر
he is twice the man he was
دو برابر
breast
برابر
homological
برابر
even
<adj.>
برابر
eq
برابر با
squared
برابر
opposites
برابر
opposite
برابر
euqal
برابر
equals
برابر
equipollent
برابر
decuple
ده برابر
squares
برابر
squaring
برابر
levelled
سطح برابر
antithesis
برابر نهاده
eight fold
هشت برابر
leveled
سطح برابر
octuple
هشت برابر
level
سطح برابر
humbled to the dust
باخاک برابر
parallelize
برابر کردن
fivefold
پنج برابر
nip and tuck
تقریبا برابر
quintuple
پنج برابر
eualize
برابر کردن
ge
بزرگتر از یا برابر با
quadraple
چهار برابر
doubled up
: دو برابر دوتا
prallelize
برابر کردن
peer to each other
برابر با یکدیگر
equalze
برابر کننده
equality gate
برابر سازی
reduplicate
دو برابر کردن
levels
سطح برابر
manifold
چند برابر
double
دو برابر بزرگتر
double
اندازه دو برابر
doubled
: دو برابر دوتا
doubled
دو برابر کردن
doubled
دو برابر بزرگتر
doubled
اندازه دو برابر
doubled up
دو برابر کردن
doubled up
اندازه دو برابر
doubled up
دو برابر بزرگتر
fair play
شرایط برابر
double
دو برابر کردن
doubler
دو برابر کننده
identical
کاملا" برابر
level out
برابر کردن
leveler
برابر کننده
leveller
برابر کننده
against payment
در برابر پول
life long
برابر با یک عمر
equalization
برابر کردن
double
: دو برابر دوتا
antitheses
برابر نهاده
money worth
برابر پول
mustn't
برابر است با not must
EC
پیشوند برابر با ex-
water resistant
مقاوم در برابر اب
plains
صاف برابر
triply
بطور سه برابر
triplex
سه برابر کردن
triple precision
دقت سه برابر
lifelong
برابر یک عمر
treble
سه برابر کردن
plainest
صاف برابر
triple precision
با دقت سه برابر
trebled
سه برابر کردن
trebly
بطور سه برابر
trebles
سه برابر کردن
treble our casualties
سه برابر تلفات ما
trebling
سه برابر کردن
deuce
برابر درامتیاز 04
counterweights
وزنه برابر
dead even
دقیقا برابر
equalizer
برابر کننده
equalizers
برابر کننده
parallel
برابر خط موازی
paralleled
برابر خط موازی
paralleling
برابر خط موازی
under the same conditions
شرایطی برابر
parallelled
برابر خط موازی
millionfold
یک میلون برابر
parallelling
برابر خط موازی
parallels
برابر خط موازی
counterweight
وزنه برابر
plainer
صاف برابر
plain
صاف برابر
equals
برابر مساوی
equivalents
برابر مشابه
equal
برابر مساوی
septuple
هفت برابر
equaled
برابر مساوی
ties
برابر شدن
equaling
برابر مساوی
equilateral
دو پهلو برابر
senary
شش برابر ششگانه
tie
برابر شدن
equalled
برابر مساوی
sevenfold
هفت برابر
equalling
برابر مساوی
equivalent
برابر مشابه
peering
برابر بودن با
par
برابر کردن
counterbalance
نیروی برابر
counterbalanced
نیروی برابر
counterbalances
نیروی برابر
sextuple
شش برابر کردن
peer
برابر بودن با
multiple
چند برابر
peered
برابر بودن با
failure safety
ایمنی در برابر خرابی
equiangular triangle
سه پهلو برابر
[ریاضی]
keep up with some one
با کسی برابر بودن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com