English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
phyma برامدگی پوست
Search result with all words
bleb برامدگی روی پوست انسان یاگیاه
Other Matches
papillary مانند برامدگی دارای برامدگی
endermic انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skin پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned پوست کندن با پوست پوشاندن
skins پوست کندن با پوست پوشاندن
slough پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
tegumnentum پوست طبیعی پوست
peel پوست انداختن پوست
peels پوست انداختن پوست
knob برامدگی
knobs برامدگی
knop برامدگی
mounds برامدگی
mound برامدگی
knosp برامدگی
ledges برامدگی
nurl برامدگی
nub or nubble برامدگی
neuroma برامدگی پی
knurr برامدگی
knurl برامدگی
ledge برامدگی
knur برامدگی
bump برامدگی
bumpier پر از برامدگی
bumpiest پر از برامدگی
bumpy پر از برامدگی
convexity برامدگی
burring برامدگی
bluging برامدگی
antinode برامدگی
domes برامدگی
dome برامدگی
burred برامدگی
burr برامدگی
granulation برامدگی
bulging برامدگی
bulges برامدگی
gibbous برامدگی
ganglion برامدگی
bulged برامدگی
bulge برامدگی
extuberance برامدگی
entasis برامدگی
heave برامدگی
heaved برامدگی
nibs برامدگی
nib برامدگی
tuberosity برامدگی
ridges برامدگی
overhangs برامدگی
overhang برامدگی
whaleback برامدگی
ridge برامدگی
turgescence برامدگی
cusp برامدگی
burrs برامدگی
nub برامدگی
bulge برامدگی [تورم]
swelling برامدگی [تورم]
tumescence برامدگی [تورم]
tumidity برامدگی [تورم]
exostosis برامدگی استخوان
tumours تومور برامدگی
turgor برامدگی [تورم]
protuberance برامدگی [تورم]
promontories پرتگاه برامدگی
verrucas گندمه برامدگی
lump برامدگی [تورم]
splint برامدگی کوچک
eminency برامدگی بزرگی
knobby دارای برامدگی
cuspidal دارای برامدگی
protruding برامدگی داشتن
protrudes برامدگی داشتن
annular projection برامدگی حلقوی
tumour تومور برامدگی
tumors تومور برامدگی
sills برامدگی دریایی
sill برامدگی دریایی
bossing برامدگی تزیینی
bosses برامدگی تزیینی
bossed برامدگی تزیینی
boss برامدگی تزیینی
bridges برامدگی بینی
node دشواری برامدگی
nodes دشواری برامدگی
protruded برامدگی داشتن
protrude برامدگی داشتن
caput نوک برامدگی
bunchout برامدگی یافتن
bumpiness دارای برامدگی
bulging test ازمایش برامدگی
bulginess برامدگی شکم
bowing of bed برامدگی کف نهر
boll برامدگی مانند
bridged برامدگی بینی
circular projection برامدگی گرد
verruca گندمه برامدگی
papillose دارای برامدگی
protuberances برامدگی قلنبگی
knuckle bone برامدگی بندانگشت
jag برامدگی تیز
tubercle برامدگی گرد
bridge برامدگی بینی
humping برامدگی گرد
knarred دارای برامدگی
protuberance برامدگی قلنبگی
humps برامدگی گرد
phantom tumour برامدگی موقتی
thenar برامدگی کف دست
eminence برامدگی بزرگی
protuberancy برامدگی قلنبگی
mezzo rillievo نیم برامدگی
nodules برامدگی کوچک
tumor تومور برامدگی
lumps غلنبه برامدگی
promontory پرتگاه برامدگی
nodule برامدگی عقده
nodule برامدگی کوچک
knar برامدگی درچوب
villus برامدگی مویی
lumped غلنبه برامدگی
midrib خط یا برامدگی حد فاصل
hyperostosis برامدگی استخوان
lump غلنبه برامدگی
nodules برامدگی عقده
papilla برامدگی کوچک
hump برامدگی گرد
pigeon breast برامدگی جناغ سینه
tubercular برامدگی دار سلی
knuckle برامدگی یا گره گیاه
papula برامدگی خارش دار
outgrwth برامدگی گوشت زیادی
papilla برامدگی نوک دار
nubble برامدگی یاگره کوچک
stigma لکه ننگ برامدگی
hummock برامدگی زمین در مرداب
inion برامدگی پشت کله
tubercle برامدگی دندان اسیاب
projection پیش افکنی برامدگی
knag گره چوب برامدگی
cockle گره و برامدگی پارچه
hillock برامدگی در سطح صاف
hillocks برامدگی در سطح صاف
projections پیش افکنی برامدگی
knuckles برامدگی یا گره گیاه
stigmas لکه ننگ برامدگی
cockles گره و برامدگی پارچه
cams برامدگی قطعه گوشه دار
cam برامدگی قطعه گوشه دار
glabella برامدگی پیشانی میان دو ابرو
fingers باندازه یک انگشت میله برامدگی
gyrus برامدگی چین خورده مغز
excrescency اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
tuberous دارای برامدگی گره دار
umbo قبه سپر قوز برامدگی
mount سوار شدن قله برامدگی
mounts سوار شدن قله برامدگی
finger باندازه یک انگشت میله برامدگی
caulk برامدگی زیر نعل اسب
chicken breast برامدگی عظم قص یا استخوان سینه
tuberculous دارای برامدگی یا دکمه مسلول
xanthochroid شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
antihelix برامدگی قسمت غضروفی خارج گوش
monticule تپه کوچک اتش فشانی برامدگی
fusee امرود برامدگی ساق پای اسب
tuber سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
fourchette برامدگی سه گوش درکف پای اسب
tubers سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
nook قطعه زمین پیش امده برامدگی
bulb هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز
trochanter برامدگی در بالای تنه استخوان ران
bulbs هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز
beards هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
beard هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
interspinalis ماهیچه کوتاهی که برامدگی مهرههای پشت رابهم می پیوند د
keloid برامدگی ایکه درمحل التیام زخم پدید می اید
cumulus mammatus ابرهای متراکمی با برامدگی اونگ مانند در سطح زمین
olivary body بر امدگی جلو پیاز مخ برامدگی قدامی بصل النخاع
burred برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
burr برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
burring برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
burrs برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
kissing button برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
rose gall برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
offsets برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
rind پوست
encrustation پوست
rinds پوست
goat پوست بز
scalp پوست سر
shell پوست
shelling پوست
shells پوست
tunc پوست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com