English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
English Persian
estimate براوردکردن تخمین زدن
estimated براوردکردن تخمین زدن
estimates براوردکردن تخمین زدن
estimating براوردکردن تخمین زدن
to take the gauge of براوردکردن تخمین زدن
Other Matches
apprise براوردکردن
apprises براوردکردن
to size up را براوردکردن
apprising براوردکردن
estimably بطوریکه بتوان تخمین تخمین زد
over estimate زیاد براوردکردن
estimating تخمین
surmised تخمین
estimates تخمین
surmising تخمین
estimated تخمین
estimate تخمین
estimations تخمین
estimation تخمین
surmise تخمین
assessment تخمین
assessments تخمین
underestimate تخمین کم
underestimated تخمین کم
underestimates تخمین کم
underestimating تخمین کم
surmises تخمین
approximations تخمین
approximation تخمین
conjecturable قابل تخمین
estimate of costs تخمین مخارج
estimator تخمین کننده
estimator تخمین زننده
guess تخمین فرض
guessed تخمین فرض
estimations تخمین زدن
guess تخمین زدن
cost estimate تخمین مخارج
estimation تخمین زدن
measurement of demand تخمین تقاضا
over estimation تخمین بیش از حد
overestimation تخمین حدبالا
inestimable تخمین ناپذیر
guesses تخمین فرض
give or take تخمین تقریبی
rough guess <idiom> تخمین تقریبی
regression estimate تخمین رگرسیون
range sensing تخمین مسافت
range determination تخمین مسافت
point estimation تخمین نقطهای
parametric estimate تخمین تقریبی
parameter estimation تخمین پارامترها
guessed تخمین زدن
estimated تخمین تقویم
invaluable غیرقابل تخمین
guesstimating تخمین زدن
estimate تخمین تقویم
guesstimates تخمین زدن
guestimated تخمین زدن
estimate ارزیابی تخمین
estimate تخمین زدن
guestimates تخمین زدن
estimates تخمین تقویم
guestimating تخمین زدن
estimated تخمین زدن
estimated ارزیابی تخمین
estimates ارزیابی تخمین
estimating تخمین تقویم
guesstimated تخمین زدن
estimable تخمین پذیر
estimating ارزیابی تخمین
guesses تخمین زدن
guesstimate تخمین زدن
estimating تخمین زدن
estimates تخمین زدن
presumable <adj.> تخمین زده شده
unbiased estimate تخمین بدون تورش
estimate [quote] براورد [تخمین] [اقتصاد]
anticipated <adj.> تخمین زده شده
estimated <adj.> تخمین زده شده
expected <adj.> تخمین زده شده
conjecture تخمین حدس زدن
to quantify something [at] تخمین زدن چیزی [به]
to estimate something [at] تخمین زدن چیزی [به]
probable <adj.> تخمین زده شده
inappreciable غیر قابل تخمین
range finding تخمین مسافت کردن
range spotting تخمین مسافت کردن
incalculable غیر قابل تخمین
rater نرخ بند تخمین زن
conjecture حدس و تخمین زدن
account تخمین زدن دانستن
constructive total loss تخمین خسارت کل وارده
appraise تقویم کردن تخمین زدن
computed حساب کردن تخمین زدن
incalculably بطور غیر قابل تخمین
computes حساب کردن تخمین زدن
estimates تخمین زدن ارزیابی کردن
estimate تخمین زدن ارزیابی کردن
estimated تخمین زدن ارزیابی کردن
appraises تقویم کردن تخمین زدن
appraised تقویم کردن تخمین زدن
estimating تخمین زدن ارزیابی کردن
two stage least squares method برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
unbiased estimators تخمین زنندههای بدون تورش
compute حساب کردن تخمین زدن
appraising تقویم کردن تخمین زدن
foreshow از پیش نشان دادن تخمین زدن
undervaluing کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalue کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalues کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
range sensing تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
weighted least square method روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
overrated بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrates بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrating بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrate بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
gunner's rule روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
three stage least squares method روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
sensing تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
estimate تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimating تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimated تخمین زدن براورد براورد وضعیت
range error اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com