Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
overestimation	براورد اضافی
Search result with all words
over capitalised	براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
Other Matches
estimating	تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates	تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimated	تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimate	تخمین زدن براورد براورد وضعیت
droppers	قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper	قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharge	هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges	هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break	خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharges	نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharge	نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
estimating	براورد کردن براورد
estimate	براورد کردن براورد
estimated	براورد کردن براورد
dam design	براورد سد براورد بند
estimates	براورد کردن براورد
outrigged	دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system	کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty	وفیفه اضافی ماموریت اضافی
estimations	براورد
evaluation	براورد
evaluations	براورد
appraisal	براورد
appraisals	براورد
estimated	براورد
estimates	براورد
estimating	براورد
estimation	براورد
estimate	براورد
surveys	براورد
line of regression	خط براورد
surveyed	براورد
survey	براورد
extrapolations	براورد برونی
regression estimate	براورد رگرسیون
rough estimate	براورد تقریبی
assessment	تقویم براورد
assessment	براورد مالیات
point estimation	براورد نقطهای
point estimate	براورد نقطهای
interpolation	براورد درونی
interpolations	براورد درونی
put at	براورد کردن
extrapolation	براورد برونی
assessments	براورد مالیات
staff estimate	براورد ستادی
estimate of the situation	براورد وضعیت
estimated	براورد کردن
underestimation	براورد نقصانی
estimates	براورد کردن
unbiased estimate	براورد ناسودار
time estimation	براورد زمانی
estimating	براورد کردن
estimate	براورد کردن
calculation	حساب براورد
biased estimate	براورد سودار
cost estimate	براورد هزینه
calculate	براورد کردن
surveyors	براورد کننده
survey	براورد کردن
interval estimate	براورد فاصلهای
estimated of situation	براورد وضعیت
calculating factor	ضریب براورد
calculated	براورد کردن
commander's estimate	براورد فرماندهی
error of estimate	خطای براورد
estimator	براورد کننده
cost calculation	براورد هزینه
surveys	براورد کردن
cost accountant	براورد کننده
appreciation of the situation	براورد وضعیت
calculates	براورد کردن
intelligence estimate	براورد اطلاعات
surveyed	براورد کردن
surveyor	براورد کننده
assessments	تقویم براورد
estimate [quote]	براورد [تخمین] [اقتصاد]
misestimate	غلط براورد کردن
abstracts	فهرست خلاصه براورد
overrates	زیاد براورد کردن
overestimate	زیاد براورد کردن
least squares estimates	براورد حداقل مربعات
overestimating	زیاد براورد کردن
estimable	قابل براورد کردن
overrating	زیاد براورد کردن
misvalue	بناحق براورد کردن
overrated	زیاد براورد کردن
overrate	زیاد براورد کردن
overestimates	زیاد براورد کردن
overestimated	زیاد براورد کردن
standard error of estimate	خطای معیار براورد
quantity surveyor	براورد کننده مقادیر
the estimative faculty	قوه سنجش یا براورد
over estimation	بیش از حد براورد کردن
overestimation	پیش براورد کردن
pre design estimate	براورد مقدماتی طرح
quantity surveyors	براورد کننده مقادیر
quantily surveyor	براورد کننده مقادیر
abstracting	فهرست خلاصه براورد
command budget estimate	براورد بودجه یکان
conservative estimate	براورد محافظه کارانه
unbiased estimators	براورد کنندههای بدون تورش
capitalization	براورد ارزش حال سرمایه
calculable	براورد کردنی قابل اعتماد
unliquidated damages	خسارات غیرقابل براورد به پول
i put the population at 0000	نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
damage assessment	تعیین میزان خسارت براورد ضایعات
forecast	براورد کردن از قبل پیش بینی
forecasted	براورد کردن از قبل پیش بینی
forecasts	براورد کردن از قبل پیش بینی
second revised estimate	براورد تجدید نظر شده دوم
overcapitalize	بیش ازاندازه واقعی براورد کردن
to overcapitalize a company	سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
accessional	اضافی
surpluses	اضافی
de trop	اضافی
unduly	اضافی
surplus	اضافی
surplusage	اضافی
supplemantary	اضافی
paragogic	اضافی
supernumerary	اضافی
redundant	اضافی
excesses	اضافی
excess	اضافی
access	اضافی
accessing	اضافی
accessed	اضافی
extension	اضافی
accesses	اضافی
supplementary	اضافی
overtime	اضافی
relative	اضافی
plus	اضافی
floating	اضافی
overflowed	اضافی
overflow	اضافی
extensions	اضافی
overflows	اضافی
additional	اضافی
intercalary	اضافی افزوده
additional outlet	آبگیر اضافی
addition record	رکورد اضافی
additional charges	اتهامات اضافی
overcharging	هزینه اضافی
padding	متن اضافی
additional <adj.>	مکمل اضافی
additional charges	خرجهای اضافی
overvoltage	ولتاژ اضافی
sudden-death	وقت اضافی
overpayment	پرداخت اضافی
superimposed	اتش اضافی
overirrigation	ابیاری اضافی
overcharge	هزینه اضافی
overhead costs	هزینههای اضافی
overhand knot	گره اضافی
overcharged	هزینه اضافی
over	گذشته اضافی
surtax	مالیات اضافی
over-	گذشته اضافی
overcharges	هزینه اضافی
overtime	وقت اضافی
additional score	نمره اضافی
extra period	وقت اضافی
extra cost	هزینه اضافی
excess supply	عرضه اضافی
excess stock	مواد اضافی
excess reserves	ذخائر اضافی
excess profit	سود اضافی
excess price	قیمت اضافی
excess pressure	فشار اضافی
days of grace	مهلت اضافی
excess load	بار اضافی
end cell	پیل اضافی
regulating cell	پیل اضافی
excess length	طول اضافی
extra current	جریان اضافی
extra duty	خدمت اضافی
adduct	ترکیب اضافی
aditional service	سرویس اضافی
adscript	یادداشت اضافی
an a.chapter	یک باب اضافی
ancillary equipment	تجهیزات اضافی
incremental cost	هزینه اضافی
auxiliary work	کارهای اضافی
extra premium	پاداش اضافی
extra time	وقت اضافی
boostes pump	پمپ اضافی
extra equipment	تجهیزات اضافی
climbing lane	خط اضافی در سر بالایی
excess capacity	فرفیت اضافی
overloads	بار اضافی
sudden death	وقت اضافی
surcharges	مالیات اضافی
overtime	ساعات اضافی
barrages	وقت اضافی
barrage	وقت اضافی
beauty sleep	خواب اضافی
surcharges	نرخ اضافی
supplementary	اضافی مکمل

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com