Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
intelligence estimate
براورد اطلاعات
Other Matches
estimates
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimating
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimated
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimate
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimated
براورد کردن براورد
estimates
براورد کردن براورد
dam design
براورد سد براورد بند
estimating
براورد کردن براورد
estimate
براورد کردن براورد
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attributes
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attribute
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
radar correlation
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
aperture card
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
civilian internee information bureau
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
defense system aquisition
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
helped
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
estimated
براورد
line of regression
خط براورد
evaluation
براورد
estimations
براورد
estimate
براورد
appraisal
براورد
surveyed
براورد
evaluations
براورد
survey
براورد
estimation
براورد
surveys
براورد
estimating
براورد
estimates
براورد
appraisals
براورد
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
assessments
تقویم براورد
time estimation
براورد زمانی
biased estimate
براورد سودار
surveyors
براورد کننده
assessment
تقویم براورد
commander's estimate
براورد فرماندهی
estimated of situation
براورد وضعیت
estimator
براورد کننده
cost estimate
براورد هزینه
estimate of the situation
براورد وضعیت
assessment
براورد مالیات
calculating factor
ضریب براورد
cost accountant
براورد کننده
error of estimate
خطای براورد
cost calculation
براورد هزینه
appreciation of the situation
براورد وضعیت
interpolation
براورد درونی
estimates
براورد کردن
assessments
براورد مالیات
interpolations
براورد درونی
estimated
براورد کردن
estimate
براورد کردن
surveyor
براورد کننده
calculation
حساب براورد
extrapolations
براورد برونی
calculate
براورد کردن
calculated
براورد کردن
calculates
براورد کردن
estimating
براورد کردن
extrapolation
براورد برونی
point estimation
براورد نقطهای
surveyed
براورد کردن
interval estimate
براورد فاصلهای
staff estimate
براورد ستادی
survey
براورد کردن
rough estimate
براورد تقریبی
regression estimate
براورد رگرسیون
put at
براورد کردن
surveys
براورد کردن
point estimate
براورد نقطهای
overestimation
براورد اضافی
underestimation
براورد نقصانی
unbiased estimate
براورد ناسودار
quantity surveyors
براورد کننده مقادیر
conservative estimate
براورد محافظه کارانه
quantity surveyor
براورد کننده مقادیر
over estimation
بیش از حد براورد کردن
command budget estimate
براورد بودجه یکان
pre design estimate
براورد مقدماتی طرح
misestimate
غلط براورد کردن
misvalue
بناحق براورد کردن
abstracting
فهرست خلاصه براورد
abstracts
فهرست خلاصه براورد
overestimation
پیش براورد کردن
least squares estimates
براورد حداقل مربعات
estimate
[quote]
براورد
[تخمین]
[اقتصاد]
overestimate
زیاد براورد کردن
overrate
زیاد براورد کردن
the estimative faculty
قوه سنجش یا براورد
standard error of estimate
خطای معیار براورد
overestimated
زیاد براورد کردن
overestimates
زیاد براورد کردن
overestimating
زیاد براورد کردن
quantily surveyor
براورد کننده مقادیر
overrated
زیاد براورد کردن
overrates
زیاد براورد کردن
overrating
زیاد براورد کردن
estimable
قابل براورد کردن
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
calculable
براورد کردنی قابل اعتماد
unbiased estimators
براورد کنندههای بدون تورش
unliquidated damages
خسارات غیرقابل براورد به پول
capitalization
براورد ارزش حال سرمایه
second revised estimate
براورد تجدید نظر شده دوم
overcapitalize
بیش ازاندازه واقعی براورد کردن
i put the population at 0000
نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
damage assessment
تعیین میزان خسارت براورد ضایعات
forecasted
براورد کردن از قبل پیش بینی
forecast
براورد کردن از قبل پیش بینی
forecasts
براورد کردن از قبل پیش بینی
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
to overcapitalize a company
سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
intelligence process
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
over capitalised
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
data
اطلاعات
information
اطلاعات
intelligence
اطلاعات
counterintelligence
ضد اطلاعات
witting
اطلاعات
[pieces of]
information
اطلاعات
information office
دفتر اطلاعات
information desk
میز اطلاعات
wrong information
اطلاعات نادرست
data processing
تهیه اطلاعات
data processing
پرورش اطلاعات
data processing
امایش اطلاعات
dissemination
پخش اطلاعات
disinformation
اطلاعات دورغ
info
مخفف اطلاعات
Ministry of Information .
وزارت اطلاعات
keep up with the news
<idiom>
حفظ اطلاعات
handout
برگه اطلاعات
information sheet
برگه اطلاعات
information on demand
اطلاعات با تقاضا
leakage of information
نشت اطلاعات
false information
اطلاعات نادرست
intelligence data
عناصر اطلاعات
information center
مرکز اطلاعات
information bureau
دفتر اطلاعات
intelligence department
اداره اطلاعات
genetic information
اطلاعات وراثتی
flow of information
گردش اطلاعات
intelligence office
دفتر اطلاعات
financial data
اطلاعات مالی
filter center
مرکزتوزیع اطلاعات
intelligence service
قسمت اطلاعات
intelligence service
اداره اطلاعات
essential elements of information
عناصراصلی اطلاعات
ir
بازیابی اطلاعات
logistical data
اطلاعات لجستیکی
marketing intelligence
اطلاعات بازاریابی
information explosion
انفجار اطلاعات
information processing
پردازش اطلاعات
information retrieval
بازیابی اطلاعات
intelligence annex
پیوست اطلاعات
instruction pipeline
کانال اطلاعات
inquiry office
دفتر اطلاعات
input information
اطلاعات ورودی
input information
اطلاعات اولیه
intelligence journal
دفتریادداشت اطلاعات
information unit
واحد اطلاعات
information transmission
انتقال اطلاعات
information theory
نظریه اطلاعات
information system
سیستم اطلاعات
information source
منبع اطلاعات
information service
خدمات اطلاعات
information science
علم اطلاعات
information revolution
تحول اطلاعات
departmental intelligence
اطلاعات اداری
meteorological data
اطلاعات هواسنجی
assistant chief of staff,g (intelligenc
معاونت اطلاعات
perfect information
اطلاعات کامل
data banks
بانک اطلاعات
data bank
بانک اطلاعات
public information
اطلاعات عمومی
data input
اطلاعات ورودی
records available
اطلاعات موجود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com