Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (7 milliseconds)
English
Persian
regression estimate
براورد رگرسیون
Other Matches
regression sum of squares
مجموع مجذورات رگرسیون مجموع مربعات رگرسیون
sum of squares of regression
مجموع مربعات رگرسیون مجموع مجذورات رگرسیون
estimated
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimate
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimating
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimate
براورد کردن براورد
estimated
براورد کردن براورد
estimates
براورد کردن براورد
dam design
براورد سد براورد بند
estimating
براورد کردن براورد
line of regression
خط رگرسیون
regression
رگرسیون
multiple regression
رگرسیون
regression line
خط رگرسیون
regression equation
معادله رگرسیون
regression analysis
تحلیل رگرسیون
regression estimate
تخمین رگرسیون
regression testing
ازمایش رگرسیون
regression coefficient
ضریب رگرسیون
stepwise regression
رگرسیون مرحلهای
stochastic regression
رگرسیون تصادفی
coefficient of regression
ضریب رگرسیون
multiple regression
رگرسیون چند متغیره
multiple regression
رگرسیون چند گانه
nonlinear regression
رگرسیون غیر خطی
partial regression equation
معادلات رگرسیون سهمی
simple regression
رگرسیون ساده دو متغیره
regression analysis
تجزیه و تحلیل رگرسیون
estimation
براورد
surveyed
براورد
estimating
براورد
appraisals
براورد
appraisal
براورد
evaluations
براورد
evaluation
براورد
estimations
براورد
surveys
براورد
line of regression
خط براورد
estimated
براورد
survey
براورد
estimate
براورد
estimates
براورد
surveyors
براورد کننده
point estimation
براورد نقطهای
overestimation
براورد اضافی
calculating factor
ضریب براورد
biased estimate
براورد سودار
put at
براورد کردن
appreciation of the situation
براورد وضعیت
error of estimate
خطای براورد
rough estimate
براورد تقریبی
intelligence estimate
براورد اطلاعات
estimate of the situation
براورد وضعیت
cost estimate
براورد هزینه
cost calculation
براورد هزینه
estimated of situation
براورد وضعیت
cost accountant
براورد کننده
underestimation
براورد نقصانی
commander's estimate
براورد فرماندهی
unbiased estimate
براورد ناسودار
estimator
براورد کننده
time estimation
براورد زمانی
staff estimate
براورد ستادی
interval estimate
براورد فاصلهای
point estimate
براورد نقطهای
surveyor
براورد کننده
assessments
براورد مالیات
surveys
براورد کردن
estimated
براورد کردن
assessments
تقویم براورد
estimate
براورد کردن
calculate
براورد کردن
calculated
براورد کردن
calculates
براورد کردن
assessment
تقویم براورد
assessment
براورد مالیات
estimates
براورد کردن
surveyed
براورد کردن
interpolation
براورد درونی
extrapolation
براورد برونی
survey
براورد کردن
extrapolations
براورد برونی
calculation
حساب براورد
interpolations
براورد درونی
estimating
براورد کردن
quantity surveyor
براورد کننده مقادیر
quantity surveyors
براورد کننده مقادیر
overestimates
زیاد براورد کردن
overestimated
زیاد براورد کردن
overestimate
زیاد براورد کردن
standard error of estimate
خطای معیار براورد
abstracts
فهرست خلاصه براورد
abstracting
فهرست خلاصه براورد
estimate
[quote]
براورد
[تخمین]
[اقتصاد]
the estimative faculty
قوه سنجش یا براورد
overestimating
زیاد براورد کردن
quantily surveyor
براورد کننده مقادیر
command budget estimate
براورد بودجه یکان
conservative estimate
براورد محافظه کارانه
least squares estimates
براورد حداقل مربعات
misestimate
غلط براورد کردن
misvalue
بناحق براورد کردن
over estimation
بیش از حد براورد کردن
overestimation
پیش براورد کردن
overrated
زیاد براورد کردن
estimable
قابل براورد کردن
overrate
زیاد براورد کردن
overrating
زیاد براورد کردن
overrates
زیاد براورد کردن
pre design estimate
براورد مقدماتی طرح
unliquidated damages
خسارات غیرقابل براورد به پول
unbiased estimators
براورد کنندههای بدون تورش
capitalization
براورد ارزش حال سرمایه
calculable
براورد کردنی قابل اعتماد
i put the population at 0000
نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
forecasts
براورد کردن از قبل پیش بینی
forecasted
براورد کردن از قبل پیش بینی
second revised estimate
براورد تجدید نظر شده دوم
damage assessment
تعیین میزان خسارت براورد ضایعات
overcapitalize
بیش ازاندازه واقعی براورد کردن
forecast
براورد کردن از قبل پیش بینی
to overcapitalize a company
سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
over capitalised
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
credit system of supply
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com