English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (9 milliseconds)
English Persian
dam design براورد سد براورد بند
Search result with all words
survey براورد
survey براورد کردن
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed براورد
surveyed براورد کردن
surveyed براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys براورد
surveys براورد کردن
surveys براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
abstracting فهرست خلاصه براورد
abstracts فهرست خلاصه براورد
calculate براورد کردن
calculated براورد کردن
calculates براورد کردن
quantity surveyor براورد کننده مقادیر
quantity surveyors براورد کننده مقادیر
assessment تقویم براورد
assessment براورد مالیات
assessments تقویم براورد
assessments براورد مالیات
overestimate زیاد براورد کردن
overestimated زیاد براورد کردن
overestimates زیاد براورد کردن
overestimating زیاد براورد کردن
overrate زیاد براورد کردن
overrated زیاد براورد کردن
overrates زیاد براورد کردن
overrating زیاد براورد کردن
estimable قابل براورد کردن
forecast براورد کردن از قبل پیش بینی
forecasted براورد کردن از قبل پیش بینی
forecasts براورد کردن از قبل پیش بینی
estimate براورد
estimate براورد کردن
estimate تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimate براورد کردن براورد
estimated براورد
estimated براورد کردن
estimated تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimated براورد کردن براورد
estimates براورد
estimates براورد کردن
estimates تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates براورد کردن براورد
estimating براورد
estimating براورد کردن
estimating تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimating براورد کردن براورد
estimation براورد
estimations براورد
interpolation براورد درونی
interpolations براورد درونی
extrapolation براورد برونی
extrapolations براورد برونی
evaluation براورد
evaluations براورد
appraisal براورد
appraisals براورد
calculation حساب براورد
surveyor براورد کننده
surveyors براورد کننده
appreciation of the situation براورد وضعیت
biased estimate براورد سودار
calculable براورد کردنی قابل اعتماد
calculating factor ضریب براورد
capitalization براورد ارزش حال سرمایه
command budget estimate براورد بودجه یکان
commander's estimate براورد فرماندهی
conservative estimate براورد محافظه کارانه
cost accountant براورد کننده
cost calculation براورد هزینه
cost estimate براورد هزینه
credit system of supply سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
damage assessment تعیین میزان خسارت براورد ضایعات
error of estimate خطای براورد
estimate of the situation براورد وضعیت
estimated of situation براورد وضعیت
estimator براورد کننده
i put the population at 0000 نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
intelligence estimate براورد اطلاعات
interval estimate براورد فاصلهای
least squares estimates براورد حداقل مربعات
line of regression خط براورد
misestimate غلط براورد کردن
misvalue بناحق براورد کردن
over capitalised براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
over estimation بیش از حد براورد کردن
overcapitalize بیش ازاندازه واقعی براورد کردن
overestimation پیش براورد کردن
overestimation براورد اضافی
point estimate براورد نقطهای
point estimation براورد نقطهای
pre design estimate براورد مقدماتی طرح
put at براورد کردن
quantily surveyor براورد کننده مقادیر
regression estimate براورد رگرسیون
rough estimate براورد تقریبی
second revised estimate براورد تجدید نظر شده دوم
staff estimate براورد ستادی
standard error of estimate خطای معیار براورد
Other Matches
time estimation براورد زمانی
unbiased estimate براورد ناسودار
underestimation براورد نقصانی
the estimative faculty قوه سنجش یا براورد
estimate [quote] براورد [تخمین] [اقتصاد]
unliquidated damages خسارات غیرقابل براورد به پول
unbiased estimators براورد کنندههای بدون تورش
to overcapitalize a company سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com