English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (6 milliseconds)
English Persian
biased estimate براورد سودار
Other Matches
biased سودار
biased sample نمونه سودار
estimating تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimate تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimated تخمین زدن براورد براورد وضعیت
dam design براورد سد براورد بند
estimating براورد کردن براورد
estimates براورد کردن براورد
estimate براورد کردن براورد
estimated براورد کردن براورد
evaluations براورد
estimates براورد
evaluation براورد
estimate براورد
appraisal براورد
appraisals براورد
estimated براورد
estimating براورد
surveys براورد
estimations براورد
surveyed براورد
survey براورد
line of regression خط براورد
estimation براورد
extrapolation براورد برونی
time estimation براورد زمانی
extrapolations براورد برونی
interpolation براورد درونی
interpolations براورد درونی
commander's estimate براورد فرماندهی
interval estimate براورد فاصلهای
overestimation براورد اضافی
point estimate براورد نقطهای
point estimation براورد نقطهای
put at براورد کردن
regression estimate براورد رگرسیون
rough estimate براورد تقریبی
staff estimate براورد ستادی
unbiased estimate براورد ناسودار
intelligence estimate براورد اطلاعات
estimator براورد کننده
calculation حساب براورد
surveyor براورد کننده
surveyors براورد کننده
appreciation of the situation براورد وضعیت
calculating factor ضریب براورد
cost accountant براورد کننده
cost calculation براورد هزینه
cost estimate براورد هزینه
error of estimate خطای براورد
estimate of the situation براورد وضعیت
estimated of situation براورد وضعیت
underestimation براورد نقصانی
estimates براورد کردن
survey براورد کردن
assessment براورد مالیات
surveys براورد کردن
surveyed براورد کردن
calculate براورد کردن
assessments براورد مالیات
calculated براورد کردن
calculates براورد کردن
estimate براورد کردن
assessment تقویم براورد
assessments تقویم براورد
estimating براورد کردن
estimated براورد کردن
standard error of estimate خطای معیار براورد
misvalue بناحق براورد کردن
over estimation بیش از حد براورد کردن
overestimation پیش براورد کردن
quantity surveyor براورد کننده مقادیر
pre design estimate براورد مقدماتی طرح
estimate [quote] براورد [تخمین] [اقتصاد]
the estimative faculty قوه سنجش یا براورد
abstracts فهرست خلاصه براورد
abstracting فهرست خلاصه براورد
misestimate غلط براورد کردن
least squares estimates براورد حداقل مربعات
command budget estimate براورد بودجه یکان
estimable قابل براورد کردن
conservative estimate براورد محافظه کارانه
overrating زیاد براورد کردن
overrates زیاد براورد کردن
overrated زیاد براورد کردن
overrate زیاد براورد کردن
overestimating زیاد براورد کردن
overestimates زیاد براورد کردن
overestimated زیاد براورد کردن
overestimate زیاد براورد کردن
quantity surveyors براورد کننده مقادیر
quantily surveyor براورد کننده مقادیر
calculable براورد کردنی قابل اعتماد
unliquidated damages خسارات غیرقابل براورد به پول
capitalization براورد ارزش حال سرمایه
unbiased estimators براورد کنندههای بدون تورش
forecasts براورد کردن از قبل پیش بینی
forecasted براورد کردن از قبل پیش بینی
overcapitalize بیش ازاندازه واقعی براورد کردن
forecast براورد کردن از قبل پیش بینی
second revised estimate براورد تجدید نظر شده دوم
damage assessment تعیین میزان خسارت براورد ضایعات
i put the population at 0000 نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
to overcapitalize a company سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
over capitalised براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
surveyed براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
credit system of supply سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com