Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (7 milliseconds)
English
Persian
interval estimate
براورد فاصلهای
Other Matches
work interval
کار فاصلهای تمرین فاصلهای
estimate
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimating
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimated
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimated
براورد کردن براورد
estimate
براورد کردن براورد
dam design
براورد سد براورد بند
estimates
براورد کردن براورد
estimating
براورد کردن براورد
spatial
فاصلهای
intervallic
فاصلهای
interspatial
فاصلهای
spatila
فاصلهای
interval scale
مقیاس فاصلهای
interval reinforcement
تقویت فاصلهای
interval schedule
برنامه فاصلهای
fixed interval schedule
برنامه فاصلهای ثابت
fi schedule
برنامه فاصلهای ثابت
vi schedule
برنامه فاصلهای متغیر
variable interval schedule
برنامه فاصلهای متغیر
remoter
با کامپیوتر در فاصلهای از مرکز سیستم
remotest
با کامپیوتر در فاصلهای از مرکز سیستم
remote
با کامپیوتر در فاصلهای از مرکز سیستم
lapped
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
lap
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
hyperfocal distance
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
estimated
براورد
surveyed
براورد
estimation
براورد
estimating
براورد
estimates
براورد
survey
براورد
estimations
براورد
appraisals
براورد
appraisal
براورد
evaluations
براورد
evaluation
براورد
estimate
براورد
line of regression
خط براورد
surveys
براورد
surveyors
براورد کننده
calculation
حساب براورد
point estimate
براورد نقطهای
surveyor
براورد کننده
appreciation of the situation
براورد وضعیت
underestimation
براورد نقصانی
unbiased estimate
براورد ناسودار
overestimation
براورد اضافی
point estimation
براورد نقطهای
put at
براورد کردن
regression estimate
براورد رگرسیون
rough estimate
براورد تقریبی
staff estimate
براورد ستادی
intelligence estimate
براورد اطلاعات
estimator
براورد کننده
estimated of situation
براورد وضعیت
biased estimate
براورد سودار
calculating factor
ضریب براورد
commander's estimate
براورد فرماندهی
cost accountant
براورد کننده
error of estimate
خطای براورد
cost calculation
براورد هزینه
cost estimate
براورد هزینه
estimate of the situation
براورد وضعیت
time estimation
براورد زمانی
surveyed
براورد کردن
estimated
براورد کردن
estimate
براورد کردن
calculate
براورد کردن
survey
براورد کردن
assessments
براورد مالیات
assessments
تقویم براورد
assessment
براورد مالیات
assessment
تقویم براورد
calculates
براورد کردن
calculated
براورد کردن
surveys
براورد کردن
interpolations
براورد درونی
estimating
براورد کردن
extrapolation
براورد برونی
estimates
براورد کردن
interpolation
براورد درونی
extrapolations
براورد برونی
an fitting
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
quantity surveyors
براورد کننده مقادیر
quantily surveyor
براورد کننده مقادیر
pre design estimate
براورد مقدماتی طرح
quantity surveyor
براورد کننده مقادیر
standard error of estimate
خطای معیار براورد
estimate
[quote]
براورد
[تخمین]
[اقتصاد]
least squares estimates
براورد حداقل مربعات
abstracting
فهرست خلاصه براورد
abstracts
فهرست خلاصه براورد
the estimative faculty
قوه سنجش یا براورد
overestimated
زیاد براورد کردن
overestimation
پیش براورد کردن
overrating
زیاد براورد کردن
overestimate
زیاد براورد کردن
overrates
زیاد براورد کردن
overrated
زیاد براورد کردن
estimable
قابل براورد کردن
overrate
زیاد براورد کردن
overestimating
زیاد براورد کردن
overestimates
زیاد براورد کردن
misestimate
غلط براورد کردن
misvalue
بناحق براورد کردن
conservative estimate
براورد محافظه کارانه
over estimation
بیش از حد براورد کردن
command budget estimate
براورد بودجه یکان
unliquidated damages
خسارات غیرقابل براورد به پول
unbiased estimators
براورد کنندههای بدون تورش
calculable
براورد کردنی قابل اعتماد
capitalization
براورد ارزش حال سرمایه
forecast
براورد کردن از قبل پیش بینی
i put the population at 0000
نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
second revised estimate
براورد تجدید نظر شده دوم
forecasts
براورد کردن از قبل پیش بینی
forecasted
براورد کردن از قبل پیش بینی
damage assessment
تعیین میزان خسارت براورد ضایعات
overcapitalize
بیش ازاندازه واقعی براورد کردن
to overcapitalize a company
سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
over capitalised
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
credit system of supply
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com