Dictiornary-Farsi | براورد کردنی قابل اعتماد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (13 milliseconds)

English	Persian
calculable	براورد کردنی قابل اعتماد


Other Matches

wadeable	کپه کردنی توده کردنی قابل ریه گذاری
trig	قابل اعتماد
soiothfast	قابل اعتماد
trusty	قابل اعتماد
reliability	قابل اعتماد
trustworthy	قابل اعتماد
faithworthy	قابل اعتماد
fiduciary	قابل اعتماد
authentic	موثق قابل اعتماد
reliably	بطور قابل اعتماد
estimable	قابل براورد کردن
dependable	قابل اطمینان مورد اعتماد
dependable	قابل اعتماد توکل پذیر
untrustworthy	غیر قابل اعتماد غیرمعتمد ناپایدار
impugnable	رد کردنی قابل تکذیب
presentative	قابل تقدیم درک کردنی
comparable	قابل مقایسه مانند کردنی
vindicable	قابل دفاع ثابت کردنی
useable	قابل استفاده مصرف کردنی
usable	قابل استفاده مصرف کردنی
expressible	قابل افهار بیان کردنی
burn notice	علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
backstabber	خیانتکار [همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
estimates	تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimated	تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimating	تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimate	تخمین زدن براورد براورد وضعیت
stateable	افهار کردنی قابل افهار یا توضیح
statable	افهار کردنی قابل افهار یا توضیح
erectile	نصب کردنی قابل نصب
imaginable	تصور کردنی قابل تصور
imaginal	تصور کردنی قابل تصور
estimate	براورد کردن براورد
estimating	براورد کردن براورد
estimates	براورد کردن براورد
dam design	براورد سد براورد بند
estimated	براورد کردن براورد
trust	اعتماد
fideism	اعتماد
belief	اعتماد
affiance	اعتماد
faith	اعتماد
reliance	اعتماد
credence	اعتماد
sense of trust	حس اعتماد
trustful	اعتماد
trusted	اعتماد
trusts	اعتماد
faiths	اعتماد
confidence interval	فاصله اعتماد
confidence coefficient	ضریب اعتماد
confided	اعتماد داشتن به
confides	اعتماد داشتن به
confidence limits	حدود اعتماد
aplomb	اعتماد بنفس
confidence coefficicent	ضریب اعتماد
reliableness	قابلیت اعتماد
self-reliance	اعتماد به نفس
self assurance	اعتماد به نفس
confidence	اعتماد رازگویی
trust	اعتماد داشتن
trusted	اعتماد داشتن
confidences	اعتماد رازگویی
trusts	اعتماد داشتن
confide	اعتماد داشتن به
self reliance	اعتماد بنفس
aplombself-trust	اعتماد به نفس
self-awareness	اعتماد به نفس
self-assurance	اعتماد به نفس
awareness of the self	اعتماد به نفس
self-confidence	اعتماد به نفس
vote of censure	رای اعتماد
trut	اعتماد کردن
trustworthiness	قابلیت اعتماد
trustiness	قابلیت اعتماد
confidentiality	قابلیت اعتماد
unreliable	غیرقابل اعتماد
vote of confidence	رای اعتماد
votes of confidence	رای اعتماد
dependability	قابلیت اعتماد
self-confidence	اعتماد به خود
self-reliance	اعتماد به نفس
failure safety	قابلیت اعتماد
distrustfulness	عدم اعتماد
relied	اعتماد کردن
relies	اعتماد کردن
rely	اعتماد کردن
relying	اعتماد کردن
reliability	قابلیت اعتماد
self-trust	اعتماد به نفس
self-assuredness	اعتماد به نفس
poise [self-confidence]	اعتماد به نفس
self trust	اعتماد بخود
to base one self	اعتماد کردن
to put trust in	اعتماد کردن به
place confidence in	اعتماد کردن به
place confidence on	اعتماد کردن به
to put confidence in	اعتماد کردن به
confiding	اعتماد کننده
reliability	قابلیت اعتماد
level of confidence	سطح اعتماد
surveys	براورد
estimations	براورد
estimate	براورد
line of regression	خط براورد
evaluation	براورد
estimated	براورد
evaluations	براورد
appraisal	براورد
appraisals	براورد
estimating	براورد
estimates	براورد
estimation	براورد
survey	براورد
surveyed	براورد
diffidently	با نداشتن اعتماد بخود
lack of confidence	کمبود اعتماد به نفس
lack of self-confidence	کمبود اعتماد به نفس
lack of confidence	کمی اعتماد به نفس
lack of self-confidence	کمی اعتماد به نفس
lack of self-confidence	عدم اعتماد به نفس
self doubt	عدم اعتماد بنفس
diffidence	عدم اعتماد به نفس
disafected person	عنصر غیرقابل اعتماد
man of confidence	شخص مورد اعتماد
distrusted	سوء فن اعتماد نداشتن
distrusts	سوء فن اعتماد نداشتن
lack of confidence	عدم اعتماد به نفس
distrusting	سوء فن اعتماد نداشتن
trust in god	اعتماد یا توکل به خدا
distrust	سوء فن اعتماد نداشتن
take down a notch (peg) <idiom>	سلب اعتماد به نفس
interpolation	براورد درونی
estimate	براورد کردن
estimates	براورد کردن
estimated	براورد کردن
estimating	براورد کردن
interpolations	براورد درونی
extrapolations	براورد برونی
overestimation	براورد اضافی
calculation	حساب براورد
extrapolation	براورد برونی
rough estimate	براورد تقریبی
estimated of situation	براورد وضعیت
surveyors	براورد کننده
cost estimate	براورد هزینه
cost calculation	براورد هزینه
cost accountant	براورد کننده
estimator	براورد کننده
intelligence estimate	براورد اطلاعات
error of estimate	خطای براورد
appreciation of the situation	براورد وضعیت
survey	براورد کردن
estimate of the situation	براورد وضعیت
surveyor	براورد کننده
calculate	براورد کردن
surveyed	براورد کردن
calculated	براورد کردن
point estimate	براورد نقطهای
calculates	براورد کردن
put at	براورد کردن
underestimation	براورد نقصانی
unbiased estimate	براورد ناسودار
surveys	براورد کردن
assessments	تقویم براورد
assessments	براورد مالیات
biased estimate	براورد سودار
regression estimate	براورد رگرسیون
interval estimate	براورد فاصلهای
time estimation	براورد زمانی
point estimation	براورد نقطهای
calculating factor	ضریب براورد
assessment	براورد مالیات
assessment	تقویم براورد
staff estimate	براورد ستادی
commander's estimate	براورد فرماندهی
trut	اعتماد کردن به امیدوار بودن
make out <idiom>	باعث اعتماد،اثبات شخص
self confidence	اعتماد بنفس غرور بیجا
confidence trick	کلاهبرداری از راه جلب اعتماد
confidence tricks	کلاهبرداری از راه جلب اعتماد
in order to <idiom>	اعتماد شخص را بدست آوردن
blue book	هر کتاب یا سند مستندوقابل اعتماد
overestimate	زیاد براورد کردن
overestimates	زیاد براورد کردن
the estimative faculty	قوه سنجش یا براورد
pre design estimate	براورد مقدماتی طرح
quantily surveyor	براورد کننده مقادیر
overestimation	پیش براورد کردن
abstracts	فهرست خلاصه براورد
least squares estimates	براورد حداقل مربعات
abstracting	فهرست خلاصه براورد
misestimate	غلط براورد کردن
over estimation	بیش از حد براورد کردن
misvalue	بناحق براورد کردن
command budget estimate	براورد بودجه یکان
overrate	زیاد براورد کردن
standard error of estimate	خطای معیار براورد
overrating	زیاد براورد کردن
overestimating	زیاد براورد کردن