Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
English
Persian
potboil
برای امرار معاش نویسندگی یاکارهای هنری مبتذل کردن
Other Matches
well-to-do
<idiom>
پول کافی برای امرار معاش کردن
living wage
مزدکافی برای امرار معاش
amateurism
اشتغال هنر بخاطرذوق نه برای امرار معاش
meal tickets
وسیلهی امرار معاش
meal ticket
وسیلهی امرار معاش
potboiler
هنرمند یا کار هنری مبتذل
to scramble for a living
برای معاش یازندگی تلاش کردن
hackwork
نویسندگی برای کسب معیشت
dabster
کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
author
: نویسندگی کردن تالیف و تصنیف کردن
stale
مبتذل کردن
trivialised
مبتذل کردن
trivializing
مبتذل کردن
trivialising
مبتذل کردن
trivializes
مبتذل کردن
trivialized
مبتذل کردن
trivialize
مبتذل کردن
trivialises
مبتذل کردن
hach
مبتذل کردن
passage money
معاش کردن
to scramble for a living
تقلای معاش کردن
earned
کسب معاش کردن
earns
کسب معاش کردن
earn
کسب معاش کردن
hackney
مبتذل کردن زیاداستعمال شده
to make the pot boi;
معاش خود را پیدا کردن
to set a person on his feet
معاش کسیراتامین کردن موقعیت کسیرا استوارکردن
vulgarize
پست کردن مبتذل کردن
vandalises
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalised
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalising
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalized
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizing
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalize
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizes
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
writership
نویسندگی
the profession of letters
نویسندگی
writing
نویسندگی
writings
نویسندگی
pen name
نام نویسندگی
authorship
نویسندگی احداث
pen-name
نام نویسندگی
pen-names
نام نویسندگی
considered as a writen
از نظر نویسندگی
hackwork
نویسندگی وهنرپیشگی سودطلبانه
kailyard school
مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
fine art
آثار هنری نمایشگاه آثار هنری
victorianism
سبک نویسندگی و شعر و طرزتفکر زمان ملکه ویکتوریا
platitudinous
مبتذل
copybook
مبتذل
stale
مبتذل
trite
مبتذل
well worn
مبتذل
hach
مبتذل
platitudinarian
مبتذل
tatty
مبتذل
trivial
مبتذل
trity
مبتذل
well-worn
مبتذل
vulgar
مبتذل
hackneyed
مبتذل
exoterical
مبتذل
livelihoods
معاش
ration allowance
حق معاش
subsistence allowance
معاش
living
معاش
basic allowance for subsistence
حق معاش
subsistence
معاش حق معاش
sustenance
معاش
livelihood
معاش
humdrum
ملالت مبتذل
everyday
معمولی مبتذل
tag
مثال مبتذل
tags
مثال مبتذل
prosaism
مبتذل نویسی
banal
مبتذل معمولی
tag
گفته مبتذل
trivialism
چیز مبتذل
truistic
بدیهی مبتذل
cliche
کلمه مبتذل
tags
گفته مبتذل
commonplace
معمولی مبتذل
allowances
جیره حق معاش
livelihood
وسیله معاش
allowance
جیره حق معاش
family allowance
مدد معاش
bread and butter
وسیله معاش
livelihoods
وسیله معاش
fend
تکفل معاش
subsistence
معاش خرجی
thrift
عقل معاش
thriftless
بی عقل معاش
canny
دارای عقل معاش
canniest
دارای عقل معاش
cannier
دارای عقل معاش
subsistent
مدد معاش بگیر
thriftessness
نداشتن عقل معاش
pedestrian
وابسته به پیاده روی مبتذل
pedestrians
وابسته به پیاده روی مبتذل
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
She is thrifty .
عقل معاش دارد (مقتصد است )
blue bark
تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
basic allowance
سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
ways and means
طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
bromide
نمک الی یامعدنی اسید هیدروبرمیک افهار یا بیان مبتذل
bromides
نمک الی یامعدنی اسید هیدروبرمیک افهار یا بیان مبتذل
artistical
هنری
artlessness
بی هنری
henry
هنری
artist's workshop studio
کارگاه هنری
chiyjah
معماری هنری
composition
ترکیب هنری
athenaeum
مدرسهء هنری
compositions
ترکیب هنری
atelier
کارگاه هنری
objet d'art
چیز هنری
artistic aptitude
استعداد هنری
mongram
امضای هنری
works of art
کار هنری
millihenry
میلی هنری
objets d'art
چیز هنری
inartistic
غیر هنری
mh
میلی هنری
work of art
کار هنری
studios
کارگاه هنری
chiyjah
به سبک هنری
henry the f.
هنری اول
connoisseur
منتقد هنری
henry the f.
هنری یکم
chujjah
معماری هنری
work
اثارادبی یا هنری
chujjah
به سبک هنری
worked
اثارادبی یا هنری
studio
کارگاه هنری
atheneum
مدرسهء هنری
artistic sense
ذوق هنری
chefs-d'oeuvre
شاهکار ادبی یا هنری
piracy
دزدی هنری یاادبی
chef d'oeuvre
شاهکار ادبی یا هنری
fine art
هر مهارت هنری وفریف
artistically
بطور هنرمندانه یا هنری
chef-d'oeuvre
شاهکار ادبی یا هنری
composition
سرایش قطعه هنری
idealism
سبک هنری خیالی
ballets
رقص ورزشی و هنری
prolusion
اثر هنری مقدماتی
compositions
سرایش قطعه هنری
Art Nouveau
مکتب هنری آرنوو
romanticism
مکتب هنری رومانتیک
masterstrokes
نازک کاری هنری
masterstroke
نازک کاری هنری
ballet
رقص ورزشی و هنری
to scramble for something
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
blazonry
نمایش و جلوه هنری پرشکوه
gallery
نقب اصلی نمایشگاه هنری
cubistic
وابسته به مکتب هنری کوبیسم
epigone
مقلد اثار ادبی و هنری
cubist
وابسته به مکتب هنری کوبیسم
inartistic
فاقد اصول هنری بی هنر
meier art judgement test
ازمون قضاوت هنری مایر
magnum opus
مهمترین اثر ادبی یا هنری
tp perfect oneself in an art
در هنری سرامد یا کامل شدن
bric-a-brac
[اشیا عتیقه و هنری کوچک]
galleries
نقب اصلی نمایشگاه هنری
bread and point
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
potatoes and point
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
turnaround time
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
cognoscente
متخصص در اثار هنری عتیقه شناس
schmalz
موسیقی یااثر هنری خیال انگیزورویایی
virtuosi
خوش قریحه دارای ذوق هنری
virtuoso
خوش قریحه دارای ذوق هنری
postimpressionism
سبک هنری تجسم عین منافر
virtuosos
خوش قریحه دارای ذوق هنری
Impressionism
سبک هنری امپرسیونیسم یاتئوری هیوم
plagiary
سارق اثار ادبی و هنری دیگران
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
sgraffito
تزئینات هنری روی فروف سفالین وغیره
rococo
سبک هنری قرن 81 میلادی عجیب و غریب
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
outside art
[هنری که خارج از چهارچوب رسمی و فرهنگی اجتماع باشد]
eroticism
تحریک احساسات شهوانی بوسیله تخیل ویابوسایل هنری
dramatics
کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
ikon
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
times
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
High Renaissance
[سبک معماری دوره رنسانس تا تجدد هنری و ادبی ایتالیا در قرن شانزد میلادی]
to send round the hat
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
aviation pay
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
B register
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leaders
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com