English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (40 milliseconds)
English Persian
carry over <idiom> برای بعد نگهداری کردن
Search result with all words
deletion روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
lay up <idiom> ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
Other Matches
VidCap برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
write حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
writes حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
bone-house [جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
for keeps برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
service time window [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
maintenance window [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
deep cycling روشی برای نگهداری باطریهای نیکل- کادمیم
housekeeping امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
bit map ناحیهای در کامپیوتر که برای گرافیک نگهداری شده است
microprogram وسیله ذخیره سازی برای نگهداری ریز کامپیوتر
cassettes پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
cassette پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
damp land pit curing نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
topping lift طناب وصل به دکل برای نگهداری تیر اصلی افقی
pontage مالیات یا عوارضی که برای مرمت و نگهداری پلها وصول میشود
oxygen bottle محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
pounded محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
cinerarium [گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
off screen buffer فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
CD جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
pounding محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
CDs جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
pounds محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pound محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
corrective maintenance نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
fishnet نوعی تور که برای نگهداری یاکاشتن وسایل استتار در محل خود به کار می رود
store حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
archive فایلی که حاوی داده قدیمی است ولی برای مراجعه در آینده نگهداری میشود
storing حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
head-shrinker کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinkers کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
toolbox جعبه حاوی قط عات لازم برای تعمیر , نگهداری و نصب قط عات
bad debt طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
bad debts طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
samplers مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
sampler مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
caged storage قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
maintenance تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
statitizing فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
conserves نگهداری کردن
conserving نگهداری کردن
tend نگهداری کردن از
manage نگهداری کردن
maintains نگهداری کردن
keep نگهداری کردن
keeps نگهداری کردن
upkeep نگهداری کردن
maintain نگهداری کردن
maintain نگهداری کردن
maintained نگهداری کردن
conserved نگهداری کردن
to maintain one's family نگهداری کردن
to maintain a road نگهداری کردن
to take keep نگهداری کردن
tends نگهداری کردن از
safeguard نگهداری کردن
safeguarded نگهداری کردن
support نگهداری کردن
safeguarding نگهداری کردن
maintrain نگهداری کردن
safeguards نگهداری کردن
tended نگهداری کردن از
conserve نگهداری کردن
tending نگهداری کردن از
bestride نگهداری ودفاع کردن از
mewing دراصطبل نگهداری کردن
mewed دراصطبل نگهداری کردن
support تایید کردن نگهداری
to bear up نا امیدنشدن نگهداری کردن
mew دراصطبل نگهداری کردن
power of reservation حق نگهداری وذخیره کردن
hold at disposal در اختیار دیگری نگهداری کردن
patronises نگهداری کردن مشتری شدن
patronize نگهداری کردن مشتری شدن
patronizes نگهداری کردن مشتری شدن
to safeguard [against] نگهداری کردن [علیه] [در برابر]
to have custody of نگهداری یا امانت داری کردن از
patronised نگهداری کردن مشتری شدن
patronized نگهداری کردن مشتری شدن
keep in trust به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
cryptocustodian مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
indexing استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
protecting نیکداشت کردن نگهداری کردن
protect نیکداشت کردن نگهداری کردن
protects نیکداشت کردن نگهداری کردن
wards نگهداری کردن توجه کردن
ward نگهداری کردن توجه کردن
minding نگهداری کردن رسیدگی کردن به
mind نگهداری کردن رسیدگی کردن به
minds نگهداری کردن رسیدگی کردن به
streaming tape drive دستگاهی که یک کارتریج نوارپیوسته را نگهداری کردن واساسا" به عنوان پشتیبان گردانندههای دیسک سخت بکار می رود
to scramble for something هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
potatoes and point سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
personal متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
autos توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
bread and point سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
auto توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
liberal education اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
intubation فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
turnaround time زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
weight belt کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
ikon نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
times 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to send round the hat برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
B register 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leaders بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
veto حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
sustention نگهداری
detainer نگهداری
retinues نگهداری
retinue نگهداری
internment نگهداری
upkeep نگهداری
preservation نگهداری
sustenance نگهداری
custody نگهداری
landing, storage, delivery نگهداری
detentions نگهداری
safe keeping نگهداری
safe guard نگهداری
keeping نگهداری
detention نگهداری
protection نگهداری
maintenance نگهداری
guarding subsidy حق نگهداری
holding نگهداری
guardianship نگهداری
sustentation نگهداری
conservation نگهداری
retention نگهداری
storage نگهداری
maintenance support پشتیبانی نگهداری
levels of maintenance ردههای نگهداری
holding time زمان نگهداری
maintenance period دوره نگهداری
maintenance status وضعیت نگهداری
account نگهداری حسابها
maintenance cost ارزش نگهداری
holding costs مخارج نگهداری
maintenance functions کارکردهای نگهداری
granfather file نگهداری می شوند
warehousing نگهداری در انبار
keep track of <idiom> نگهداری یاداشت
holding capacity فرفیت نگهداری
maintenance cost هزینه نگهداری
organizational maintenance نگهداری سازمانی
maintenance نگهداری و تعمیر
deffered maintenance نگهداری مخصوص
field maintenance نگهداری در صحرا
holds ایست نگهداری
hold ایست نگهداری
depot maintenance نگهداری دپویی
interludes نگهداری مقدماتی
interlude نگهداری مقدماتی
energy preservation نگهداری انرژی
preventive maintenance نگهداری حفافتی
preventive maintenance نگهداری پیشگیری
maintenance تعمیر و نگهداری
care of supplies نگهداری اماد
categories of maintenance طبقات نگهداری
categories of maintenance انواع نگهداری
maturing نگهداری بتن
retentivity قدرت نگهداری
record keeping نگهداری سوابق
program maintenance نگهداری برنامه
preventive maintenance نگهداری پیشگیرانه
care نگهداری موافبت
field maintenance نگهداری صحرایی
field capacity فرفیت نگهداری
tenure نگهداری اشغال
tenability قابلیت نگهداری
the keeping of a festival نگهداری عید
restraints نگهداری خودداری
category طبقه نگهداری
LSD نگهداری تحویل
cared نگهداری موافبت
restraint نگهداری خودداری
cares نگهداری موافبت
depot maintenance نگهداری امادگاهی
remote servicing نگهداری از راه دور
remote maintenance نگهداری از راه دور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com