Total search result: 205 (22 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
pro forma |
برای صورت فاهر |
|
|
Search result with all words |
|
queried |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
queries |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
query |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
querying |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
Other Matches |
|
aspects |
صورت فاهر |
outside appearance |
صورت فاهر |
outward show |
صورت فاهر |
semblance |
صورت فاهر |
aspect |
صورت فاهر |
of the surface |
در صورت فاهر از بیرون |
exteriorize |
بصورت فاهرفهمیدن یا فهاندن صورت فاهر یا وجودخارجی دادن |
formats |
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود |
format |
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود |
prefix notation |
عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست |
numeric |
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود |
for a sake |
برای حفظ فاهر |
reversed |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد |
reverse |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد |
reversing |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد |
reverses |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد |
keep up appearances |
فاهر خود را حفظ کردن صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشتن |
i did it for show |
برای نمایش یا فاهر ان کاررا کردم |
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code |
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری |
FDDI |
اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال |
watt |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
watts |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
prints |
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص |
print |
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص |
printed |
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص |
generations |
زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند |
transient |
وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود |
generation |
زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند |
transients |
وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود |
drawing tools |
مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره |
debutant |
نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود |
fourth generation computers |
زبانهایی که برای کاربر فاهر مناسب دارند و هوشمند طراحی نشده اند |
blue key |
نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم |
timed |
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش |
time |
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش |
times |
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش |
characters |
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود |
character |
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود |
dat |
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی |
post script |
SYSTE ADOBE برای طراحی فاهر صفحات درسیستمهای ریزکامپیوتری ساخته شده است یک زبان شرح صفحه که توسط S |
scareup |
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن |
drop down list box |
لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد |
inventory |
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی |
propagation delay |
1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود |
applies |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
apply |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
applying |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
tenor |
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد |
tenors |
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد |
Type cable |
دوازده سیم ه صورت شش جفت برای ارسال صوت |
bead roll |
صورت مردگانی که برای ارواح انها فاتحه یادعامیخوانند |
panel |
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه |
beadroll |
صورت مردگانیکه باید برای ارواح انها فاتحه یادعابخوانند |
service |
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن |
redundant |
قطعه اضافی که برای کاری در صورت خطا استفاده میشود |
serviced |
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن |
panels |
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه |
pitch |
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی |
silicon |
عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC |
pitches |
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی |
cold rolling |
عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد |
bind |
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب |
docketed |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
docket |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
docketing |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
dockets |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
binds |
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب |
piggyback |
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا |
piggybacks |
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا |
optical |
اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری |
auto |
امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد در صورت اشغال خط تا وقتی که پاسخ دهد |
telephone |
استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن |
telephoned |
استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن |
autos |
امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد در صورت اشغال خط تا وقتی که پاسخ دهد |
telephones |
استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن |
normalised |
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت |
normalises |
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت |
telephoning |
استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن |
normalising |
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت |
normalize |
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت |
normalizes |
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت |
wordprocessing |
استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و... |
greeked |
نوع نوشتاری با نوک بسیار ریز برای نمایش دقیق که به صورت یک خط نشان داده میشود و نه حروف جدا |
auto |
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع |
autos |
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع |
ASF |
قالب ایجاد شده توسط مایکروسافت به صورت چند رسانهای برای کار روی اینترنت و استفاده در محصول NETSHOW |
log |
کلمه رمز و شماره کاربر که در صورت نیاز سیستم راه دور برای وارد شدن خودکار ارسال می شوند |
DCC |
نور مغناطیسی در یک جعبه فشرده که برای ذخیره سازی دادههای کامپیوتری یا سیگنالهای صوتی به صورت دیجیتالی به کار می رود |
logs |
کلمه رمز و شماره کاربر که در صورت نیاز سیستم راه دور برای وارد شدن خودکار ارسال می شوند |
Mandlebrot set |
تساوی ریاضی که به صورت بازگشتی برای تنظیم مقادیر به کار می رود. هنگام رسم آنرا در تصویر بخش شده |
token bus network |
EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند |
grease paint |
رنگ روعنی برای رنگ کردن صورت بازیگران |
DB connector |
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده |
tentering |
دار کشی [میخ کشی ] [اینکار برای اصلاح کجی یا سره فرش صورت می گیرد.] |
commonest |
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه |
commoners |
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه |
common |
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه |
keypad |
مجموعه ده کلید با طرح . شامل شده در بیشتر صفحه کلیدها به صورت کلیدهای جداگانه برای وارد کردن حجم زیاد داده عددی |
local |
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه |
locals |
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه |
duplexes |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
duplex |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
scrambler |
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند |
scramblers |
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند |
printer |
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند |
printers |
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند |
Intel |
محدوده پردازنده ها ساخت intel که حاوی قط عاتی هستند که برای افزایش کارایی به کار می روند در صورت کار با چند رسانهای و ارتباطات |
failed |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
fail |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
fails |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
tested |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
tests |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
step frame |
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد |
test |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
plastic bubble keyboard |
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند |
cellars |
محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد |
cellar |
محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد |
packet |
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت |
packets |
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت |
printhead |
1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است |
deletion |
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد |
barrage jamming |
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع |
prima facie evidence |
مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید |
discretionary |
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد |
guize |
فاهر |
exteriority |
فاهر |
ostensible |
فاهر |
guises |
فاهر |
guise |
فاهر |
sensations |
فاهر |
superficial |
فاهر |
sensation |
فاهر |
manifest |
فاهر |
faces |
فاهر |
on the surface |
در فاهر |
appearance |
فاهر |
face |
فاهر |
external |
فاهر |
superficies |
فاهر |
externally |
فاهر |
semblable |
فاهر |
squalid |
بد فاهر |
manifested |
فاهر |
groomed |
فاهر |
manifesting |
فاهر |
outside |
فاهر |
the outward state |
فاهر |
surfaces |
فاهر |
appearances |
فاهر |
rind |
فاهر |
surfaced |
فاهر |
mien |
فاهر |
rinds |
فاهر |
outsides |
فاهر |
externals |
فاهر |
apparent |
فاهر |
surface |
فاهر |
manifests |
فاهر |
faces |
فاهر منظر |
affecter |
فاهر ساز |
similitude |
بیرون فاهر |
formalist |
فاهر پرست |
personal appearance |
وضع فاهر |
gloss |
جلوه فاهر |
face |
فاهر منظر |
appearance |
فاهر نمایش |
look |
فاهر شدن |
habit |
مشرب فاهر |
simulations |
فاهر سازی |
habits |
مشرب فاهر |
to out ward seeming |
برحسب فاهر |
the outward man |
انسان فاهر |
hue |
تصویر فاهر |
surfaces |
رویه فاهر |
surfaced |
رویه فاهر |
simulation |
فاهر سازی |
hues |
تصویر فاهر |
garb |
کسوت فاهر |
pro forma |
از لحاظ فاهر |
appearances |
فاهر نمایش |
nominally |
بصورت فاهر |
the out ward eye |
چشم فاهر |
looked |
فاهر شدن |
looks |
فاهر شدن |
merged |
دشمن فاهر شد |
trumpery |
خوش فاهر |
outwardly |
برحسب فاهر |
surface |
رویه فاهر |
outsight |
فاهر بینی |
turn up |
فاهر شدن |
hermaphrodites |
خنثی فاهر |
spring |
فاهر شدن |
hermaphrodite |
خنثی فاهر |
turn-ups |
فاهر شدن |
seem |
فاهر شدن |
settings |
وضع فاهر |
setting |
وضع فاهر |
seemed |
فاهر شدن |
seems |
فاهر شدن |
turned out |
فاهر لباسیکهفردیبرتندارد |