English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English Persian
just in case برای مطمئن بودن
Other Matches
nail down <idiom> مطمئن بودن
to feel secure مطمئن بودن
trusts مطمئن بودن
trust مطمئن بودن
trusted مطمئن بودن
to make no doubt مطمئن بودن شک نداشتن
right of search حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
to prove my vow i give my hand برای اینکه شما را از درستی قول خود مطمئن سازم به شما دست میدهم
fit شایسته بودن برای مناسب بودن
fits شایسته بودن برای مناسب بودن
fittest شایسته بودن برای مناسب بودن
literacy اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
to stand ready for [+ noun] آماده بودن برای
to stand ready to [+ verb] آماده بودن برای
to act [as somebody] پاسخگو بودن [برای]
misbecome نامناسب بودن برای
to be clear to somebody برای کسی مشخص بودن
to look at the black side [about something] بدبین بودن [برای چیزی]
overtask زیاد سنگین بودن برای
to keep ome's powder dry برای هر رویدادی اماده بودن
to be clear to somebody برای کسی واضح بودن
to stand in the gap برای دفاع اماده بودن
served گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
serve گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
turn up one's nose at <idiom> ردکردن خوب بودن برای کسی
inshrine در حکم مزاریا معبد بودن برای
to be congenial to somebody [things] برای کسی سازگار بودن [اشیا]
serves گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
to be congenial to somebody [things] برای کسی مطبوع بودن [اشیا]
to be congenial to somebody [things] برای کسی دلپذیر بودن [اشیا]
end in itself <idiom> مکان کافی برای راحت بودن
in distance نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
to be the obvious thing [for somebody or something] آشکار [بدیهی] بودن [برای کسی یا چیزی]
to be on-call در آماده باش برای ترک درخدمت بودن
clutch start روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
to be closed to [all] traffic برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
parking siding دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
siding [railway] دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
parking siding دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
to go down [in a particular way] with somebody برای کسی [به سبک ویژه ای] قابل پذیرش بودن
siding [railway] دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
validation بررسی انجام شده برای معتبر بودن داده
freedoms آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedom آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
intestable وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
waiting games صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
case sensitive search جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
Her teacher's presence caused her considerable discomfort. بودن دبیر او [زن] احساس ناراحتی زیادی برای او [زن] ایجاد کرد.
waiting game صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
surer مطمئن
assured مطمئن
confident مطمئن
sure مطمئن
surest مطمئن
full hearted مطمئن
trustful مطمئن
safe مطمئن
safer مطمئن
safest مطمئن
safes مطمئن
in the bag <idiom> مطمئن
configured in وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
verification بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
standstill در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
insurance امتیاز مطمئن
insures مطمئن ساختن
ensuring مطمئن ساختن
insuring مطمئن ساختن
secure مطمئن استوار
ensures مطمئن ساختن
supersub ذخیره مطمئن
ensured مطمئن ساختن
self confident مطمئن بخود
I am sure that ... من مطمئن هستم که ...
self-confident مطمئن به خود
secure of victory مطمئن به پیروزی
assuror مطمئن سازنده
safe working load بارکاری مطمئن
to feel secure مطمئن شدن
certify مطمئن کردن
secures مطمئن استوار
over confident زیاد مطمئن
certifies مطمئن کردن
insecure غیر مطمئن
insurance ذخیره مطمئن
ensure مطمئن ساختن
assurer مطمئن سازنده
safe life عمر مطمئن
certifying مطمئن کردن
pace شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
carry سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carries سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carried سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
paces شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
carrying سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
paced شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
to ensure something مطمئن ساختن [چیزی]
self assured مطمئن بنفس خود
self-assured مطمئن بنفس خود
you may rest assured میتوانید مطمئن باشید
in for <idiom> مطمئن بدست آوردن
secure مطمئن تامین کردن
surefire مطمئن نتیجه بخش
but don't hold me to it [idiom] ولی مطمئن نیستم
I am certain of it. من درباره اش مطمئن هستم.
secures مطمئن تامین کردن
secures بی خطر خاطر جمع مطمئن
secure بی خطر خاطر جمع مطمئن
You can be sure of that! در این مورد تو می توانی مطمئن باشی!
bravura افهار شجاعت و دلاوری روحیه مطمئن وامرانه
He seems to have a lot of confidence. خیلی خاطر جمع ( مطمئن ) بنظر می رسد
Slow but sure wins the race. <proverb> پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود .
i give you my world for it قول میدهم اینطور باشد مطمئن باشید
continuity light وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
prudent limit of endurance حداکثر زمان پرواز مطمئن هواپیما از نظر سوخت
prudent limit of patrol حداکثر زمان گشت مطمئن هواپیما از نظر سوخت
to appreciate something قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
desqview نرم افزاری که برای سیستم DOS-MS امکان چند منظوره بودن را فراهم میکند و به بیش از یک برنامه اجازه اجرا همزمان میدهد
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts. مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
fail safe ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail-safe ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contain در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contains در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
outnumber از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to be in one's right mind دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
corresponds بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to mind مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
correspond بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
up to it/the job <idiom> مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
outnumbered از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponded بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbering از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
whole hearted خاطرجمع مطمئن صمیمانه قلبی صمیمانه
belong مال کسی بودن وابسته بودن
lurked در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
belongs مال کسی بودن وابسته بودن
to be in a habit دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
reasonableness موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
look out منتظر بودن گوش به زنگ بودن
to look out اماده بودن گوش بزنگ بودن
lurks در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurking در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
To be on top of ones job . بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
belonged مال کسی بودن وابسته بودن
validity of the credit معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
lurk در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to be hard put to it درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
monitored رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
depend مربوط بودن منوط بودن
on guard مراقب بودن نگهبان بودن
governed نافذ بودن نافر بودن بر
governs نافذ بودن نافر بودن بر
include شامل بودن متضمن بودن
pend معوق بودن بی تکلیف بودن
precede جلوتر بودن از اسبق بودن بر
depends مربوط بودن منوط بودن
govern نافذ بودن نافر بودن بر
depended مربوط بودن منوط بودن
consist شامل بودن عبارت بودن از
includes شامل بودن متضمن بودن
stravage سرگردان بودن بی هدف بودن
reside ساکن بودن مقیم بودن
discord ناجور بودن ناسازگار بودن
resided ساکن بودن مقیم بودن
resides ساکن بودن مقیم بودن
appertain مربوط بودن متعلق بودن
agreeing متفق بودن همرای بودن
consisting شامل بودن عبارت بودن از
appertains مربوط بودن متعلق بودن
appertaining مربوط بودن متعلق بودن
appertained مربوط بودن متعلق بودن
consisted شامل بودن عبارت بودن از
agree متفق بودن همرای بودن
precedes جلوتر بودن از اسبق بودن بر
stravaig سرگردان بودن بی هدف بودن
want فاقد بودن محتاج بودن
wanted فاقد بودن محتاج بودن
disagree مخالف بودن ناسازگار بودن
to be due مقرر بودن [موعد بودن]
disagreed مخالف بودن ناسازگار بودن
urgency فوتی بودن اضطراری بودن
disagreeing مخالف بودن ناسازگار بودن
to stand for نامزد بودن هواخواه بودن
conditionality شرطی بودن مشروط بودن
disagrees مخالف بودن ناسازگار بودن
agrees متفق بودن همرای بودن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com