Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (41 milliseconds)
English
Persian
to butter somebody up
برای کسی تملق کردن
to schmooze somebody
برای کسی تملق کردن
Other Matches
soft soap
چاپلوسی کردن تملق
soft-soaped
چاپلوسی کردن تملق
soft-soaping
چاپلوسی کردن تملق
soft-soap
چاپلوسی کردن تملق
soft-soaps
چاپلوسی کردن تملق
complemented
تملق گویی کردن خوشامد گفتن تکمیل کردن
complement
تملق گویی کردن خوشامد گفتن تکمیل کردن
complements
تملق گویی کردن خوشامد گفتن تکمیل کردن
complementing
تملق گویی کردن خوشامد گفتن تکمیل کردن
flattery
تملق
lip service
تملق
lip-service
تملق
sycophancy
تملق
toadyism
تملق
subservience
تملق
fawning
تملق
subservience or cy
تملق
subserviency
تملق
mealymouthed
اهل تملق
sweet talk
تملق گفتن
flatter
تملق گفتن از
to speak with a sweet tongue
<idiom>
تملق گفتن
to talk with the tongues of angels
<idiom>
تملق گفتن
flatters
تملق گفتن از
sycophantic
تملق امیز
fawn
تملق گفتن
adulatory
تملق امیز
flattering
تملق امیز
fawns
تملق گفتن
fawned
تملق گفتن
bootlick
تملق گفتن از
obsequiousness
تملق مزاج گویی
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
to scramble for something
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
potatoes and point
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
bread and point
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
diagnostics
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
ikon
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
times
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to send round the hat
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
B register
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leaders
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
vetoing
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
winterize
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
commandeering
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeers
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavoring
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavouring
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavourings
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
stripping
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
commandeered
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeer
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavorings
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
pre engage
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
gas fittings
اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
overhauls
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
line up
<idiom>
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
overhaul
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
to pine for home
دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
clearance diving
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
jigs
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
degausser
وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
arm
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
put-up
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
put up
برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
cipher
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
serviced
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
compressive strength
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
QBE
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
for doing it
برای کردن ان
bookings
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
in order to prevent
برای جلوگیری کردن
to prospect
[for]
جستجو کردن
[برای]
so as to quiet him
برای ارام کردن او
enable
تهیه کردن برای
to grub
زیر و رو کردن
[برای]
to grub about
زیر و رو کردن
[برای]
the proper time to do a thing
برای کردن کاری
enabled
تهیه کردن برای
in orders to make it easiter
برای اسان تر کردن ان
enables
تهیه کردن برای
enabling
تهیه کردن برای
to grub
جستجو کردن
[برای]
prone to do something
آماده کردن برای
to fit with
اماده کردن برای
to mumble
[away]
to oneself
برای خودشان من من کردن
to grub about
جستجو کردن
[برای]
gagging
مانع فراهم کردن برای
to take pity on any one
برای کسی دلسوزی کردن
gags
مانع فراهم کردن برای
gagged
مانع فراهم کردن برای
to go round
برای همه کفایت کردن
gag
مانع فراهم کردن برای
mnemonic
برای بار کردن در ثبات A
to underspend
[on]
ناکافی خرج کردن
[برای]
the right way to do a thing
صحیح برای کردن کاری
carry over
<idiom>
برای بعد نگهداری کردن
bucket step
فیکس کردن پا برای استراحت
to hang on the rear
برای حمله دنبال کردن
to serve the city with water
اب برای شهر تهیه کردن
tenderises
برای ترد ونازک کردن ان
to pander to somebody's ego
<idiom>
برای کسی چاپلوسی کردن
tenderising
برای ترد ونازک کردن ان
to save for retirement
برای بازنشستگی پس انداز کردن
tenderize
برای ترد ونازک کردن ان
to provide for old age
برای پیری تهیه کردن
tenderizing
برای ترد ونازک کردن ان
prone to do something
آماده برای کردن کاری
tenderizes
برای ترد ونازک کردن ان
warm up
<idiom>
گرم کردن (برای بازی)
to butter somebody up
برای کسی چاپلوسی کردن
forthcomming
اماده برای ارائه کردن
to schmooze somebody
برای کسی چاپلوسی کردن
tenderized
برای ترد ونازک کردن ان
higgle
برای سودجویی بحث کردن
tenderised
برای ترد ونازک کردن ان
to offer a reward
[for]
عرضه کردن پاداشی
[برای]
to make room for a person
جا برای کسی باز کردن
bolster plate
صفحه برای مهار کردن
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
to smarm over somebody
برای کسی خود شیرینی کردن
to hire
برگزیدن برای کار
[استخدام کردن]
pretty to look at
[to watch]
زیبا
[خوشگل]
برای نگاه کردن
tassel
پارچه برای تمیز کردن تیر
afterthought
چاره اندیشی برای کاری پس از کردن آن
to work for peanuts
<idiom>
برای چندرغازی کار کردن
[اصطلاح]
pre empt
از پیش برای خود تامین کردن
incite to murder
اغوا کردن برای قتل عمد
to make a r for something
برای رسیدن به چیزی نقاش کردن
to make amends for something
جلب رضایت کردن برای چیزی
to affect something
[cultivate for effect]
کوشش کردن برای به نتیجه ای رسیدن
to save for something
پس انداز کردن
[اندوختن ]
برای چیزی
to fit a dress on somebody
جامه ای را برای کسی اندازه کردن
to save up for something
برای چیزی صرفه جویی کردن
tassels
پارچه برای تمیز کردن تیر
to atone for something
جلب رضایت کردن برای چیزی
henpeck
سعی کردن برای تفوق یافتن
to seek somebody out
جستجو برای پیدا کردن کسی
to refuse somebody admittance to something
پذیرش کسی را برای چیزی رد کردن
peccability
ژمادگی برای گناه کردن جایزالخطایی
to pair off
جفت کردن
[برای کاری یا در جشنی]
to fix somebody up with somebody
[American E]
دو نفر را جفت کردن برای ازدواج
to have a look round
[around]
the stores
[American E]
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to have a look round
[around]
the shops
[British E]
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to set up somebody
[for something]
پاپوش درست کردن برای کسی
to frame someone
پاپوش درست کردن برای کسی
he has a rage for money
برای گرد کردن پول شهوت
to schmooze somebody
برای کسی چرب زبانی کردن
to butter somebody up
برای کسی چرب زبانی کردن
pinhole
سوراخ کردن برای گوشی یاز
sexualize
جنس برای چیزی تعیین کردن
to call somebody to
[for]
something
از کسی برای چیزی درخواست کردن
to negotiate for something
گفتگو و معامله کردن برای چیزی
to build up areputation
شهرت یا ابرویی برای خوددرست کردن
constitutionalize
برای بهداشت مزاج گردش کردن
impetrate
برای چیزی لابه واستغاثه کردن
to get a meat for a bird
برای مرغی جفت پیدا کردن
no answer
[n/a]
[in forms]
بدون پاسخ
[در برگه برای پر کردن]
interact
برای عمل کردن روی یکدیگر
to curry favour
[British E]
/favor
[American E]
with somebody
برای کسی خود شیرینی کردن
to crawl to somebody
برای کسی خود شیرینی کردن
to bechon to a person to come
اشاره بکسی کردن برای دعوت وی
crossover
متقاطع کردن برای ازدیادفشار و سرعت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com