Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
superhuman
برتر از انسان
Other Matches
anthrop
پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
anthropo
پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
artificial intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
id
مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography
علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
feelings indigenous to man
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
advantageous
برتر
top dog
برتر
above
برتر
excelsior
برتر
preferable
برتر
preponderant
برتر
wiredrawn
برتر
surpassing
برتر
transcendent
برتر
the above figures
برتر
prevalent
برتر
overriding
برتر
superempirical
برتر
superiors
برتر
aces
برتر
ace
برتر
preeminent
برتر
superior
برتر
hegemonic
برتر
beyond
برتر از
dominant
برتر
higher up
برتر
outrank
برتر بودن
superiors
ارشد برتر
paramount
برتر بزرگتر
premiered
برتر والاتر
master race
نژاد برتر
superior
ارشد برتر
premiering
برتر والاتر
superiorly
بطور برتر
premieres
برتر والاتر
premier
برتر والاتر
immensurable
برتر ازقیاس
premiers
برتر والاتر
go-ahead
امتیاز برتر
premiere
برتر والاتر
vantage
سرکوب برتر
paramountly
بطور برتر یا افضل
to be above the law
برتر از قانون بودن
override
برتر یا مهمتر بودن
overrides
برتر یا مهمتر بودن
world beater
شخص برتر ازاقران
overrode
برتر یا مهمتر بودن
macho
مرد برتر پندار
supremacists
خود برتر پندار
supremacist
خود برتر پندار
machismo
مرد برتر پنداری
overridden
برتر یا مهمتر بودن
outgun
غلبه بر حریفان با حمله برتر
No-one is above the law.
هیچکس برتر از قانون نیست.
computer graphics metafile
فایل برتر نگاره سازی کامپیوتری
super
: پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
swelled head
<idiom>
(خود بزرگ بینی) از واقعیت خود را برتر دیدن
in human shape
انسان
human beings
انسان
mortals
انسان
homo
انسان
human being
انسان
loard of creation
انسان
mortal
انسان
man
انسان
homosapiens
انسان
mans
انسان
heidelberg man
انسان هایدلبرگ
primitive
انسان اولیه
palms
کف دست انسان
homo faber
انسان ابزارساز
mankind
نوع انسان
economic man
انسان اقتصادی
palm
کف دست انسان
humanoid
شبیه انسان
cannibalism
ادمخواری انسان
homo politicus
انسان اجتماعی
anthropocentrism
انسان محوری
humanist
انسان گرا
eudemonology
گفتاردرسعادت انسان
anthropology
انسان شناسی
hominid
جنس انسان
brisket
سینه انسان
homo economicus
انسان اقتصادی
misanthropy
انسان بیزاری
anthropophobia
انسان هراسی
anthropomorphism
انسان انگاری
humanly
مثل انسان
godman
انسان خداوار
humanoids
شبیه انسان
misanthrope
انسان گریز
misanthropes
انسان گریز
anthropologist
انسان شناس
pithecanthrope
انسان میمونی
atomy
اسکلت انسان
subhuman
مادون انسان
anthropoid
شبه انسان
anthropoid
انسان نما
anthropoids
شبه انسان
rumps
کفل انسان
rump
کفل انسان
the outward man
انسان فاهر
voice
صدای انسان
The human body
بدن انسان
voices
صدای انسان
voicing
صدای انسان
bods
بدن انسان
bod
بدن انسان
human nature
طبیعت انسان
anthropoids
انسان نما
dewlaps
غبغب انسان
humansit
انسان دوست
human movement
حرکت انسان
infrahuman
مادون انسان
dewlap
غبغب انسان
homosapiens
نوع انسان
humankind
نوع انسان
egalitarian
طرفدارتساوی انسان
anthropomorphic
شبیه انسان
manward
بطرف انسان
marginal man
انسان حاشیهای
humanitarian
انسان گرایانه
kindlity
انسان وار
infrahuman
پایین تر از انسان
anthropometry
انسان سنجی جسمانی
hypomorph
انسان سرگرد وپاکوتاه
hu man
وابسته ب ه انسان بشری
varmint
انسان یاحیوان مزاحم
foliate mask
صورت مجسمه انسان
homosapiens
نام علمی انسان
equalitarian
طرفدار تساوی انسان
varment
انسان یاحیوان مزاحم
cultural anthropology
انسان شناسی فرهنگی
manxman
اهل جزیره انسان
neoanthropic
شبیه انسان جدید
man trap
دام برای انسان
pre adamite
انسان پیش از ادم
man of mould
انسان خاکی یا فانی
neoanthropic
وابسته به انسان جدید
kindlily
بطورملایم انسان وار
prehuman
پیش از پیدایش انسان
physical anthropology
انسان شناسی جسمانی
theophany
تجلی خدا به انسان
theophany
فهور خدابه انسان
ape
میمون انسان نما
feces
مدفوع انسان وحیوان
voices
صدای سخنرانی انسان
humankind
بشریت نژاد انسان
man-made
ساخته دست انسان
man-made
مصنوع انسان انسانی
man made
ساخته دست انسان
buff
جلا پوست انسان
buffs
جلا پوست انسان
man made
مصنوع انسان انسانی
anthropology
علم انسان شناسی
misanthropic
مربوط به انسان گریزی
homo sapiens
انسان اندیشه ورز
trunks
خرطوم بینی انسان
trunk
خرطوم بینی انسان
voicing
صدای سخنرانی انسان
humanism
مکتب اصالت انسان
ethos
صفات وشخصیت انسان
aped
میمون انسان نما
apes
میمون انسان نما
aping
میمون انسان نما
superman
موجود مافوق انسان
supermen
موجود مافوق انسان
anthropomorphic
دارای شکل انسان
voice
صدای سخنرانی انسان
subhuman
دارای صفاتی شبیه انسان
crutches
محل انشعاب بدن انسان
non-human
غیر متعلق به نژاد انسان
hu man
دارای خوی انسانی انسان
gorillas
بزرگترین میمون شبیه انسان
non human
غیر متعلق به نژاد انسان
crutch
محل انشعاب بدن انسان
gorilla
بزرگترین میمون شبیه انسان
satyr
موجود نیمه انسان ونیمه بز
satyrs
موجود نیمه انسان ونیمه بز
man is a risible creature
انسان مخلوقی است خنده کن
man-eaters
جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man-eater
جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
macaque
بوزینه دم کوتاه شبیه انسان
man eater
جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
automatons
ماشینی که کارهای انسان را میکند
automaton
ماشینی که کارهای انسان را میکند
kinesiology
تشریح حرکات بدنی انسان
pithecanthrope
برزخ میان انسان و میمون
polygenesis
پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
preadolescence
دوره قبل از بلوغ انسان
ash
بقایای جسد انسان پس از مرگ
droid
یک ادم ماشینی شبیه انسان
zombi
انسان زنده شد ادم احمق
anthropology
مبحث روابط انسان با خدا
as memory serves
هر وقت بیاد انسان بیاید
zombie
انسان زنده شد ادم احمق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com