English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (7 milliseconds)
English Persian
asterism برج دستهای از ستارگان
Other Matches
the stars twinkle ستارگان
nedula سحاب ستارگان
an infinitude of stars ستارگان بیشمار
star chart نقشه ستارگان
variable stars ستارگان متغیر
star catalogue فهرست ستارگان
scintillation چشمک زدن ستارگان
planetary influence تاسیس ستارگان یا کواکب
asterium عنصر ویژه ستارگان
sights رصد کردن ستارگان
circumpolar stars ستارگان پیرا قطبی
interstellar واقع در میان ستارگان
main sequence stars ستارگان رشته اصلی
interstellar space فاصله میان ستارگان
circumpolar stars ستارگان دور قطبی
sight رصد کردن ستارگان
starfinder وسیله شناسایی ستارگان در اسمان
astrophotography عکس برداری از ستارگان برای تحقیقات فضایی
starlight scope دوربین دید شبانه با استفاده از نور ستارگان
heliometry پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
sextant وسیله اندازه گیری ارتفاع ستارگان مسافت سنج دریایی
nebula تودههای عظیم گازو گرد مابین فواصل ستارگان جاده شیری
congregational دستهای
denominational دستهای
claque دستهای که
party lines خط دستهای
party line خط دستهای
fascicular دستهای
batches دستهای
bunchy دستهای
batch دستهای
fascicled دستهای
processionary دستهای
batch mode باب دستهای
group flashing light چشمک زن دستهای
batch processing پردازش دستهای
block copolymer همبسپار دستهای
batch compiler همگردان دستهای
productions تولید دستهای
batch file فایل دستهای
poppyhead گل اذین دستهای
pentadelphous پنج دستهای
multiple contact کنتاکت دستهای
gregarious اجتماعی دستهای
production تولید دستهای
sextant altitude ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
wash your hands دستهای خود را بشویید
splitting چند دستهای شدن
gallowglass دستهای سرباز مزدور
dinosaurs دستهای ازسوسماران دوره تریاسیک
deadman's float شناور بودن با دستهای باز
squadrons دستهای از مردم گروه هواپیما
feverweed دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
processionist کسیکه با دستهای راه میافتد
prone float روی شکم با دستهای کشیده
vespiary اجتماع زنبوران دستهای زنبور
squadron دستهای از مردم گروه هواپیما
deme دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر
batches سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
batch سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
wide arm handstand بالانس ژاپنی با دستهای فاصله دار
hard handed دارای دستهای پینه خورده سخت گیر
fascicle دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
someone's hands are tied <idiom> دستهای کسی بسته بودن [اصطلاح مجازی]
strappado مچ دستهای مجرم را بر پشت او بستن واویختن وی ازطناب
fascicule دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fasciculus دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
chain gang دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
burst انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
maharaja لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
maharajas لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
bursts انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
maharajah لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
hurdy gurdy نوعی الت موسیقی که باگرداندن دستهای کار میکند
monoprogramming system سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
queued تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
songfest دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
queue تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
windrow دستهای علف که برای خشک کردن جمع شده است
queueing تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
passionist عضو دستهای از نصارا که پیوسته مصیبت حضرت مسیح رابایدیاداورشوند
batches فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
batch فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
queues تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
chain لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
chains لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
forlorn hope دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
happy family دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
rje سیم پردازش دستهای که دستورات ازترمینال راه دور به کامپیوترارسال می شوند
Jehovah's Witnesses دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
streams تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
jobs تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
stream تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
job تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
capitulary عضو دستهای درکلیسا مجموعه دستورهاوایین نامههای اداری وشرعی سرلوحه
streamed تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
ended کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ends کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
end کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
sequential خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
script مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود
AUTOEXEC.BAT فایل دستهای که شامل دستوراتی است که وقتی کامپیوتر شروع به کار میکند اجرا می شوند
log مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
logs مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
autoexec bat در DOS یک فایل دستهای است که هنگام روشن شدن کامپیوتر یا شروع مجدد کاردستگاه فعال میشود
TDS سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
bureaus ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
bureau ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
batches فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
batch فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
editing run در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
transaction سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد
grog دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
BAT file extension مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم
remote batch processing پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
remote سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remotest سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com