Dictiornary-Farsi | برخاست تعویض | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
adjournment	برخاست تعویض
adjournments	برخاست تعویض


Other Matches

post knotting	پشت زنی [تعویض گره ها بعد از اتمام فرش] [گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
rises	برخاست
rise	برخاست
upheavals	برخاست
upheaval	برخاست
get up	برخاست
uprisings	قیام برخاست
discovered attack	حمله برخاست
discovered check	کیش برخاست
uprising	قیام برخاست
He woke up (got up).	بلند شد( برخاست ،ازخواب بیدار شد )
litter relay point	نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
shifts	تعویض
switched	تعویض
resignation	تعویض
switched	تعویض جا
switches	تعویض
shifted	تعویض
switches	تعویض جا
shift	تعویض
line feed	تعویض خط
replacements	تعویض
resignations	تعویض
refill	تعویض
refilled	تعویض
refilling	تعویض
refills	تعویض
swapping	تعویض
replacement	تعویض
switch	تعویض
switch	تعویض جا
stage set	تعویض سن
substituent	تعویض
quid pro quo	تعویض
quid pro quos	تعویض
interchanged	تعویض
rotation	تعویض
replacing	تعویض
replaces	تعویض
switchover	تعویض
substitution	تعویض
interchange	تعویض
replaced	تعویض
interchanging	تعویض
replace	تعویض
interchanges	تعویض
exchange point	نقطه تعویض
relieve	تعویض نگهبانی
relieves	تعویض نگهبانی
relieving	تعویض نگهبانی
frequency changing	تعویض فرکانس
change court	تعویض زمین
commutating switch	کلید تعویض
direct exchange	تعویض باداغی
alternates	تعویض متناوب
alternated	تعویض متناوب
changer	تعویض کننده
alternate	تعویض متناوب
refillable	قابل تعویض
oil change	تعویض روغن
automatic carriage	تعویض خودکار
fungible	قابل تعویض
line replacement	تعویض خط جبهه
rotation	تعویض یکانها
lead through	تعویض سرپرست
rotation	تعویض محل
substitution	تعویض جانشینی
interchangeability	قابلیت تعویض
interchange circuit	مدار تعویض
fungibility	قابلیت تعویض
illumination change	تعویض روشنایی
supplants	تعویض کردن
supplanting	تعویض کردن
supplanted	تعویض کردن
foreign exchange	تعویض خارجی
modification	تعویض مدل
supplant	تعویض کردن
alteration	تعویض کردن
line feed	تعویض سطر
replacements	تعویض یکانها
symmetrical exchange	تعویض قرینه
interchangeable	قابل تعویض
shift	نوبت تعویض
shift	تعویض کردن
shifted	نوبت تعویض
shifted	تعویض کردن
shifts	نوبت تعویض
shifts	تعویض کردن
substitutionary	تعویض جانشینی
turn over	برگردان تعویض
to shift	تعویض کردن
change	تعویض مبادله
changed	تعویض مبادله
changes	تعویض مبادله
changing	تعویض مبادله
substitute	تعویض بازیگر
pole changing	تعویض قطب
replacements	تعویض قطعه
replacement cost	هزینه تعویض
subs	تعویض بازیگر
sub	تعویض بازیگر
maintenance	تعویض قط عات و...
substitutable	قابل تعویض
replaceable	قابل تعویض
replacer	تعویض کننده
shifter	تعویض کننده
request substitution	تقاضای تعویض
relief in place	تعویض در محل
alternation	تعویض قطب
substituting	تعویض بازیگر
restaging	تعویض محل
replacement	تعویض قطعه
replacement	تعویض یکانها
substituted	تعویض بازیگر
courier transfer station	ایستگاه تعویض پیک
shiftable	قابل تعویض یا انتقال
pole changing switch	کلید تعویض قطب
exchangeable disk	دیسک قابل تعویض
renewable fuse	فیوز تعویض پذیر
relief in place	تعویض یکانها در محل
gear change box	جعبه تعویض دنده
noninterchanging states	حالتهای تعویض نشدنی
substituent	قابل تعویض توکیلی
shift colors	پرچم را تعویض کنید
linear amplifier	تعویض کننده خطی
line feed character	دخشه تعویض پذیر
pole changer	تعویض کننده قطب
switch over	تعویض کردن برق
beater ejector	دکمه تعویض سر همزن
trade something in <idiom>	تعویض وسایل کهنه
new line character	دخشه تعویض سطر
shift colors	تعویض پرچم ناو
changing the goal keeper	تعویض دروازه بان
aircraft handover	تعویض کنترل هواپیما
exchange	مبادله کردن تعویض
substitute	تعویض کردن جابجاکردن
exchanging	مبادله کردن تعویض
replace	چیزی را تعویض کردن
substituting	تعویض کردن جابجاکردن
replaced	چیزی را تعویض کردن
replaces	چیزی را تعویض کردن
substitutive	وابسته به تعویض یا جابجاسازی
irreplaceable	غیر قابل تعویض
replacing	چیزی را تعویض کردن
put	تعویض کردن انداختن
puts	تعویض کردن انداختن
exchanges	مبادله کردن تعویض
putting	تعویض کردن انداختن
exchanged	مبادله کردن تعویض
substituted	تعویض کردن جابجاکردن
substituted	تعویض جانشین کردن
substituting	تعویض جانشین کردن
broadband exchange	تعویض پهن باند
board exchange warranty	ضمانت تعویض برد
substitute	تعویض جانشین کردن
anastrophe	تعویض کلمات یک عبارت
change of service	تعویض سرویس والیبال
nineteens	علامت تعویض دروازه بان
pole changing motor	موتور با قطبهای قابل تعویض
switched	تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
state succession	تعویض دولتهابه طور متوالی
chop	تعویض کنترل عملیاتی یکانها
CD	دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
tiring room	محل تعویض لباس هنرپیشه
chopped	تعویض کنترل عملیاتی یکانها
CDs	دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
nineteen	علامت تعویض دروازه بان
tiring house	محل تعویض لباس هنرپیشه
rotation	تعویض نوبتی یکانها یا افراد
bank restriction	ممنوعیت تعویض پول با طلا
direct exchange items	اقلام قابل تعویض مستقیم
interchangeable bearing shells	پوسته قابل تعویض یاطاقان
lf	تعویض سطر تغذیه کاغذ
switches	تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
carriage return	تعویض سطر Return/Enter
data break	تاریخ تعویض کلید رمز
switch	تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
change of station	انتقال تعویض محل خدمت
speed change	تغییر سرعت یا تعویض عده دور
exchanged	رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
reconditioned	قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditions	قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
guard mount	مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
exchanges	رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
incommutable	تبدیل ناپذیر غیر قابل تعویض
exchanging	رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
relief	مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
Is there a connection to Glasgow?	آیا به شهر گلاسگو تعویض دارد؟
recondition	قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
exchange	رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
channelled	انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
audible	تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
benches	تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
bench	تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
microgroove	سه شاخه قابل تعویض میان صفحات گرامافون
reconditions	نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned	نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
recondition	نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
channels	انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
single	ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن