Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (11 milliseconds)
English	Persian
part time	برخه کاری
part-time	برخه کاری
Other Matches
part	برخه
fractions	برخه
fraction	برخه
part time	برخه کار
exit polls	برخه پرسی
exit poll	برخه پرسی
denominator	برخه نام
portion	برخه سهم
portions	برخه سهم
numerator	برخه شمار
submultiple	برخه شمار
part-time	برخه کار
denominators	برخه نام
complex fraction	برخه مشترک
fraction	برخه [کسر] [ریاضی]
fractionate	تجزیه وتفکیک نمودن برخه کردن
denominator	برخه نام [نامان] [مخرج کسر] [ریاضی]
numerator	برخه شمار [شماران] [صورت کسر] [ریاضی]
torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes	راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torches	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
stringing	خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing	میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
fractionalize	خرد کردن برخه کردن
glid	تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
drilling pattern	نمونه مته کاری الگوی مته کاری
plumbery	سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics	موزاییک کاری معرق معرق کاری
parget	گچ کاری
active	کاری
electroplating	اب کاری
plastering	گچ کاری
hypofunction	کم کاری
curry powder	کاری
malfunctions	کژ کاری
impotency	کاری
curry powders	کاری
malfunctioned	کژ کاری
malfunction	کژ کاری
inaction	بی کاری
intent on doing anything	کاری
curry	کاری
plasterwork	گچ کاری
impotence	کاری
curries	کاری
under employment	کم کاری
slobbery	تف کاری
effective	کاری
currie	کاری
flower piece	گل کاری
feckful	کاری
ultraism	افراط کاری
plaster background	دورنمای گچ کاری
workgroup	گروه کاری
work year	سال کاری
wood carving	منبت کاری
specialization	ویژه کاری
workbench	محیط کاری
workbenches	محیط کاری
work area	ناحیه کاری
scrimshaw	هنرمنبت کاری
etched	تیزاب کاری
etches	تیزاب کاری
working storage	انباره کاری
relievo	برجسته کاری
pomiculture	میوه کاری
probationership	ازمایش کاری
working storage	حافظه کاری
purview of an occupation	حدود کاری
repetition of an act	تکرار کاری
reservedness	احتیاط کاری
reshaping	روانه کاری
rice field	برنج کاری
working set	مجموعه کاری
roughening by picking	تیشه کاری
scabbing	تیشه کاری
extrude	چکش کاری
perfidiousness	خیانت کاری
studious of doing a thing	بکردن کاری
the manner of doing any thing	طرزانجام کاری
the needful	اصل کاری
metallurgy	فلز کاری
pique	منبت کاری
burnishing	صیقل کاری
burnishing	پرداخت کاری
metalwork	فلز کاری
tinwork	قلع کاری
sinfulness	خطا کاری
latticework	شبکه کاری
illuminations	تذهیب کاری
stonemasonry	سنگ کاری
steelwork	فولاد کاری
stannary	قلع کاری
stalactite work	مقرنس کاری
studious to do a thing	بکردن کاری
surgical operation	دست کاری
tessellation	موزاییک کاری
illumination	تذهیب کاری
extruded	چکش کاری
to reproach an act	کاری را بد دانستن
trephination	مته کاری
trephine	مته کاری
frustrate	بدل کاری
frustrates	بدل کاری
turnery	تراش کاری
frustrating	بدل کاری
afforestation	جنگل کاری
energetic	جدی کاری
treacherousness	خیانت کاری
toryism	محافظه کاری
folding press	پرس خم کاری
extrudes	چکش کاری
extruding	چکش کاری
hammering	چکش کاری
plating	روکش کاری
insulation	عایق کاری
tongue lash	فحش کاری
turnery	منبت کاری
folding machine	دستگاه خم کاری
anaplasty	پیوند کاری
flagitiousness	تبه کاری
finishing touches	دست کاری
figuration	شیرین کاری
argentation	نقره کاری
fiendishness	تبه کاری
fal lal	ریزه کاری
fairing	صیقل کاری
factorage	حق العمل کاری
blindage	صیقل کاری
an active remedy	درمان کاری
an active man	مرد کاری
active cell	خانه کاری
hunkerism	محافظه کاری
hours of business	ساعتهای کاری
hole punching	منگنه کاری
decoration	زینت کاری
decorations	زینت کاری
habitual way of doing anything	کردن کاری
graving	کنده کاری
glyptics	کنده کاری
galvanization	رویینه کاری
misconduct	خلاف کاری
acrography	گچ کاری برجسته
boo boo	اشتباه کاری
brick work	سفت کاری
discreetnss	احتیاط کاری
discreetness	احتیاط کاری
compulsiveness	مکرر کاری
conservativeness	محافظه کاری
disguised underemployment	کم کاری پنهان
contouring operation	فرم کاری
contrasuggestibility	وارون کاری
delicacy of touch	ریزه کاری
cotton plantation	پنبه کاری
counterattack	بدل کاری
d. touch	نازک کاری
chromium plating	اب کرم کاری
cementation	سیمان کاری
cementation	سمنت کاری
brick work	اجر کاری
brickworks	سفت کاری
dry farm	دیم کاری
drilling work	مته کاری
bumping tool	ابزار خم کاری
business hours	ساعت کاری
calk	بتونه کاری
canniness	ملاحظه کاری
cartwhip	شلاق کاری
caulking	بتونه کاری
cautiousness	احتیاط کاری
crypianalysis	پنهان کاری
patchery	وصله کاری
molding operation	فرم کاری
fretwork	منبت کاری
misprision	خلاف کاری
forging	چکش کاری
smelting	ذوب کاری
forming	فرم کاری
meshwork	شبکه کاری
amalgamate	ملغمه کاری
amalgamated	ملغمه کاری
amalgamates	ملغمه کاری
amalgamating	ملغمه کاری
molding operation	قالب کاری
drilling	مته کاری
mosaic work	موزائیک کاری
punching	منگنه کاری
workstation	ایستگاه کاری
workstations	ایستگاه کاری
parquetry	موزاییک کاری
compounding	امیزه کاری
farming	اجاره کاری
joinery	نازک کاری
welding	جوش کاری
lubrication	روغن کاری
neglectfulness	غفلت کاری
negativism	منفی کاری

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com